مهدی گرگانی: یکی از اهداف رژیم صهیونیستی از عملیات تروریستی علیه آیتالله شهید سیدحسن نصرالله، تلاش برای تضعیف جبهه مقاومت و از بین بردن گروههای مقاومت با ابزار تروریسم است. رژیم خونخوار صهیونیستی طی چند دهه گذشته از تمام تاکتیک و استراتژیهای خود برای از بین بردن مقاومت و خلاصی از دست نیروهای مقاومت استفاده کرده است اما راه به جایی نبرده است. این بار صهیونیستها با همکاری آمریکاییها راهبرد حذف مقاومت از طریق حذف فرماندهان و رهبران را در پیش گرفتهاند. این سیاست چند ماه پس از جنگ غزه و پس از آن اتخاذ شد که آمریکا و رژیم صهیونیستی به این درک رسیدند که از بین بردن مقاومت با جنگ زمینی و کشتار غیرنظامیان میسر نیست.
روزنامه والاستریت ژورنال آذر ۱۴۰۲ درباره همین مساله نوشت: «سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل در حال آمادهسازی برای حذف تمام رهبران حماس در سراسر جهان هستند تا تهدید این جنبش را برای امنیت اسرائیل از بین ببرند». به نظر میرسد این استراتژی اکنون درباره کل محور مقاومت صدق میکند.
1- قبل از هر چیز باید به این مساله اشاره کنیم که ایدئولوژی مبارزه با استکبار که ستون اصلی ایده محور مقاومت را شکل داده هیچ پایه و اساس مادی و فیزیکی ندارد که با حذف عوامل آن از بین ببرد. از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران این ایدئولوژی همواره وجود داشته و نه جنگ و نه ترور نتوانسته آن را از بین ببرد و در آینده نیز از بین نخواهد رفت. مبارزه با استکبار و مقابله با رژیم صهیونیستی بر یک فرد یا افراد متکی نیست که با ترور آنها از بین برود. این موضوع را خود مقامات غربی که منتقد سیاستهای نظامی اسرائیل در غزه هستند نیز بارها به صهیونیستها یادآوری کردهاند. جوزپ بورل، وزیر خارجه اتحادیه اروپایی در این باره خطاب به تلآویو میگوید جنبش حماس فقط یک گروه از افراد نیست، بلکه یک ایده و ایدئولوژی است که نمیتوان آن را از بین برد.
2- فارغ از مباحث ایدئولوژیک، تجربه نیز ثابت کرده سیاست ترور و حذف رهبران مقاومت از پیش شکست خورده است و این مساله نه تنها به تضعیف هیچ کدام از جبهههای مقاومت منجر نشده بلکه آن را تقویت نیز کرده است. مثال واضح آن همین حزبالله است. حجتالاسلاموالمسلمین سیدعباس موسوی رهبر پیشین حزبالله فوریه ۱۹۹۲ هدف حمله تروریستی رژیم صهیونیستی قرار گرفت و به همراه همسر و فرزندش به شهادت رسید. شهادت رهبر حزبالله در حالی صورت گرفت که هنوز بیش از 10 سال از تشکیل حزبالله نگذشته بود و درخت مقاومت لبنان هنوز تناور نشده بود. با این حال این ترور نه تنها حزبالله را از بین نبرد بلکه علامه سیدحسن نصرالله با رهبری حکیمانه و شجاعانه خود آن را به جایی رساند که چند سال بعد در سال ۲۰۰۰ و سپس در جنگ ۳۳ روزه در سال ۲۰۰۶ شکستهای سنگینی به رژیم صهیونیستی وارد آورد و باعث اخراج اشغالگران از مناطق اشغالشده لبنان شد.
3- سیدحسن نصرالله رهبر شهید حزبالله در 3 دهه خدمت صادقانه خود حزبالله را از یک گروه شبهنظامی کوچک به یک سازمان سیاسی، اجتماعی و نظامی تبدیل کرد که نه تنها در مبارزه با صهیونیستها، بلکه در معادلات سیاسی داخلی لبنان که همواره تحت تاثیر قدرتهای بزرگ خارجی قرار داشته قد علم کند، بلکه در سیاستهای منطقهای و حتی بینالمللی نیز اثرگذار باشد. اکنون حزبالله لبنان نه فقط در جنوب و مناطق شیعهنشین، بلکه در کل لبنان دارای طرفداران پر و پاقرص است. کسانی که همواره منتظر و پای ثابت سخنرانیهای آتشین رهبر شهید حزبالله بودند. رسانههای صهیونیستی پس از شهادت سیدعباس موسوی از پایان حزبالله سخن گفتند و اکنون نیز پس از شهادت سیدحسن نصرالله همان اشتباه را تکرار میکنند و به نظر میرسد نمیخواهند از تاریخ درس بگیرند.
4- حزبالله لبنان از لحظه تایید خبر شهادت آیتالله سیدحسن نصرالله نشان داد همچنان برقرار و استوار به راه خود ادامه خواهد داد. حملات موشکی و راکتی پی در پی به اراضی اشغالی پس از عملیات تروریستی علیه رهبران حزبالله یکی از نشانههای آن است. همچنین گزارشهای غیررسمی نشان میدهد رهبر آینده حزبالله انتخاب و تعیین شده و به زودی معرفی خواهد شد. شبکه بیبیسی اگر چه ترور سیدحسن نصرالله را یک رویداد استثنایی خوانده اما به نقل از تحلیلگران سیاسی لبنان نوشته: حزبالله «با وفاداری به آنچه نصرالله نماینده آن بود، به راهی که او تعیین کرده بود ادامه خواهد داد».
5- ترور و به شهادت رساندن اسماعیل هنیه نه تنها خللی در رهبری و فرماندهی حماس به وجود نیاورد، بلکه حماس که تحت شدیدترین فشارهای نظامی قرار دارد، فورا رهبر بعدی خود را انتخاب کرد و به راه خود ادامه داد. شهادت سیدحسن نصرالله نیز اگر چه فقدان بزرگی است ولی قطعا به تقویت حزبالله منجر خواهد شد.