1- منطقه چه تصویری دارد؟
شاید رساترین جمله برای به تصویر کشیدن منطقه خاورمیانه تمثیل منطقه به مثابه «زودپز» باشد. نقشی که زودپز بازی میکند این است که فشار را به صورت متراکمی جمع میکند تا در نتیجه تسریع انجام شود. زودپز یک سوپاپ دارد که به سوپاپ اطمینان شبیه است، برای مواقعی که امکان انفجار به سبب افزایش چگالی فشار وجود دارد. آنوقت این سوپاپ شروع به فعالیت میکند. خاورمیانه درست مانند همان زودپزی است که برای تسریع در نتایج با تراکم فشار نیروهای متعدد مواجه است. البته همیشه در منطقه یک سوپاپ گریز از جنگ وجود داشته مثل نیروهای غیرمرکز یا بازیگران منطقهای حائل یا بازیگران برونمنطقهای و بینالمللی که نقش موازنهسازی را بازی کردهاند. برای مثال در ماجرای تنش بین ایران و عربستان، چین چنین نقشی را بازی کرد و پیستون یا سوپاپ را باز کرد تا تراکم تنش کم شده و تشدید تنش کنترل شود. اما به نظر میرسد در روزهای کنونی خاورمیانه سقف مورد انتظار برای تنش را پشت سر گذاشته است، هیچ نیروی گریز از مرکزی تلاشی برای ایجاد فضای جدید یا خروج از وضعیت تراکم نیروها ندارد، اندازه فشار جمعشده در منطقه بسیار بالاست و اتمسفر کلی به سمت تشدید غیرقابل کنترل تنش پیش میرود.
2- آیا نیروهای اصلی فشار در منطقه هنوز باقی هستند؟
اما این نیروهای فشار در منطقه خاورمیانه کدامند و در چه وضعیتی قرار دارند؟ به صورت میدانی ۲ نیروی اصلی فشار در منطقه در ۲ جبهه متراکم شدهاند؛ نخست نیروی مقاومت با بازیگری حماس، حزبالله، یمن و عراق (منظور مقاومت عراق است) و دوم نیروی اسرائیل. در یک سطح کلانتر نیروهای فشار دیگری هم در این وضعیت مشارکت دارند که ایران و آمریکا مهمترین آنها هستند. البته منطقه از حضور نیروهای بینالمللی و منطقهای دیگر (البته با میزان نقش کمتری) هم بیبهره نیست. حالا با عملیات «وعده صادق 2»، بازیگردانی ایران در سطح منطقه مشهودتر است. ایران ثابت کرده مهمترین نیروی تاثیرگذار برای بازداشتن اسرائیل از خوابی است که برای منطقه خاورمیانه دیده است. اگر اراده و توانایی کافی ایران وجود نداشت، چه بسا اینک چیزی از ملل عربی - اسلامی منطقه هم وجود نداشت.
3- آیا وضعیت ترکیب نیروها و الگوی موازنه منطقهای مستقر است؟
آنچه در مرحله دوم عملیات ایرانی «وعده صادق» اتفاق افتاد و آنچه امروز در منطقه خاورمیانه در جریان است، اتکا به توانمندیهای داخلی و درونمنطقهای برای مهار آتش توسعهطلبیهایی است که ماشین جنگی آمریکا در منطقه (اسرائیل) به راه انداخته است. اگر چه دامنه نبرد را باید از ابتدا مرور کرد. منطقه از ابتدای توفان الاقصی هم درگیر جنگ ترکیبی نیروهای درونمنطقهای و نیروهای بینالمللی بوده است که یک نبرد ترکیبی را شکل داده است و با دقت به وضعیت تنش، به نظر میرسد در این ترکیب، یک تقسیم کار شکل گرفته است. وظیفه جنگ نظامی برعهده نیروهای میدانی و وظیفه فشار برعهده نیروهای سطح کلانتر است. بویژه بعد از عملیات توفان الاقصی موازنه بین این نیروها نیز ثابت نبوده، برتری میدان نیز در همین وضعیت بوده و ثباتی نداشته است. بویژه بعد از عملیات پیجرها موازنه به نفع اسرائیل در جریان بود. نبرد ترکیبی به همین سبب است که در این ساعات یا روزهای آینده باید منتظر تغییر شرایط موازنه بود. حالا بعد از عملیات «وعده صادق 2»، موازنه به نفع ایران در جریان است و اسرائیل و همپیمانان غربیاش نیز بخوبی میدانند این فقط بخشی از ظرفیت درونی ایران برای دفاع از تمامیت ارضیاش بود.
۴- آیا نبرد کماکان ترکیبی است؟
بعد از عملیات سهشنبه شب این سوال به وجود میآید: آیا نبرد در ادامه نیز ترکیبی خواهد بود؟ در پاسخ باید یادآوری کرد وضعیت ترکیب نیروها به قوت خود باقی خواهد بود. علاوه بر ترکیب نیروها، صحنه منازعه از وضعیتی از نبرد ترکیبی نیز بیبهره نیست. همین موضوع سبب پیچیدگی و سردرگمی در میدان شده است. اسرائیل در غزه و جنوب لبنان درگیر نبرد موشکی، زمینی و هوایی است، در سوریه و عراق درگیر نبرد هوایی و در یمن درگیر یک نبرد دریایی و موشکی است. البته ایران به عنوان مهمترین بازیگر این منازعه توان تغییر مناسبات کلی را داشته است؛ همانطور که بعد از شهادت آیتالله شهید سیدحسن نصرالله و کاهش اعتماد به نفس محور مقاومت، ایران توانست با عملیات «وعده صادق 2» وضعیت را کنترل کرده و نبرد را به سمت منافع محور مقاومت سوق دهد. در ادامه نیز در یک تقسیم کار حسابشده، از مسیر لبنان و غزه فشار ژئوپلیتیک، از مسیر سوریه و عراق فشار استراتژیک و از مسیر یمن و دریای سرخ فشار تجاری - اقتصادی به صحنه نبرد وارد میشود. علاوه بر این منطقه درگیر یک نبرد اطلاعاتی - امنیتی نیز شده است و دست بر قضا این منازعه پیچیدگی نبرد امنیتی را به رخ کشیده است. آنچه مشخص است اینکه بعد از «وعده صادق 2» مشخص است جملات نتانیاهو شبیه به اینکه اسرائیل به هر جایی در ایران دستش میرسد و تلاش برای به رخ کشیدن همین وضعیت اطلاعاتی - امنیتی چندان در عرصه میدان نقش تاثیرگذاری نخواهد داشت. اگر چه در نبرد ترکیبی کنونی، ترور و شهادت مستشاران، شهادت نیروهای اصلی جبهه مقاومت، انفجار پیجرها و انفجار انبارهای تسلیحاتی را باید برتریهای اطلاعاتی - امنیتی اسرائیل دانست اما در عین حال در میدان نبرد نظامی این عملیات «وعده صادق 2» است که «ارزش نظامی» دارد.
5- منازعه غیرقابل کنترل؟
آیا بعد از عملیات «وعده صادق 2» منازعه در منطقه قابل کنترل است؟ عملیات «وعده صادق 2» مشخص کرد منطقه بعد از شهادت آیتالله نصرالله هنوز هم از کنترل خارج نشده است و میتوان وضعیت منطقه را به حالت کنترلشدهای هدایت کرد. اینکه در ساعات یا روزهای آینده چه اتفاقی بیفتد، موضوع ما نیست، موضوع اکنون منطقه است. هیچ یک از طرفهای درگیر در این منازعه (چه نیروهای درون منطقه و چه نیروهای بینالمللی) هنوز هم انگیزهای برای جنگ ندارند. شاید این موضوع مطرح شود که با توجه به تشدید تنش توسط اسرائیل و شهادت نصرالله و متعاقبا «وعده صادق 2»، منطقه از حالت کنترل خارج شده و وارد شرایط «تامین امنیت» به عنوان یک کالای نایاب شده است اما به نظر میرسد با توجه به اینکه طرفهای درگیر نبرد تقریبا خواستار گسترش دامنه جنگ نیستند (تا حدی به استثنای اسرائیل)، یا دستکم در صورت بیپروایی اسرائیل مبنی بر تداوم خشونتبار جنگ، اراده و انگیزه و توانایی «اقدام متقابل و متناسب» وجود دارد، تشدید تنش به معنای جنگ تمامعیار هنوز هم روی میز نیست. دلیل تشدید تنش در لبنان را شاید بتوان در چارچوب عدم پاسخ متناسب ایران به ترور اسماعیل هنیه و ایجاد یک فرصت استثنایی و طلایی برای نتانیاهو برای حذف شهید نصرالله در نظر گرفت. موضوعی که بلافاصله بعد از شهادت سیدحسن نصرالله و با عملیات «وعده صادق 2»، تشدید تنش را تا حدی کنترل کرد. اگر چه اسرائیل از جنگ سود میبرد و شاید تنها بازیگری است که تشدید تنش میتواند «معمای بقا»ی اسرائیل را از بین برده و تضمینهای امنیتی به شهروندان و شهرکنشینان بدهد که «اسرائیل میتواند امنیت داشته باشد» اما طرفهای دیگر در وضعیت تشدید تنش نیستند. درباره اسرائیل نیز، زور عریان تا حد زیادی میتواند در مقابله با شرارتهای منطقهای آن را کنترل کند.
6- آیا بعد از «وعده صادق 2» آتشبس برقرار میشود؟
عملیات موفق و قدرتمند «وعده صادق 2»، اگر چه نقش مهمی در کنترل وضعیت خاورمیانه دارد اما به معنای سریعالوقوع بودن آتشبس در غزه یا لبنان نیز نخواهد بود. از یک سو اسرائیل شدیدا به تنش نیاز دارد، از سوی دیگر اسرائیل بخوبی میداند جبهه جنوب لبنان به سادگی از بین نخواهد رفت و حزبالله هم توان و هم ساختار رزم خود را حفظ خواهد کرد، بنابراین صلح و ایده صلح، در شرایطی حتی آتشبس را نیز نمیپذیرد. بنابراین به نظر میرسد کماکان با توجه به وضعیت فشار نیروها و نبردهای متراکم در منطقه جنگ تمامعیار هنوز موضوعی است که کمتر با واقعیتها مطابقت دارد و در عین حال صلح نیز موضوعی دور از دسترس است. آنچه باید انتظارش را داشت وضعیت نبود جنگ فراگیر و صلح کامل است. در نهایت، اگر چه زودهنگام است اما پیشبینی میشود «وعده صادق 2» خوی متجاوز اسرائیل را کنترل کند.