printlogo


کد خبر: 292667تاریخ: 1403/7/12 00:00
موشک‌ها برای چه به پرواز درمی‌آیند؛ درباره صلح، میدان و ایده وفاق ملی

حمید ملک‌زاده: شامگاه روز سه‌شنبه، یازدهم مهر سال 1403 مجموعه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، بعد از یک دوره قابل توجه از «خویشتن‌داری» در مقابل اقدامات تروریستی ارتش رژیم صهیونیستی علیه ایران و مجموعه جغرافیایی مقاومت، ضمن استناد به ماده 51 منشور سازمان ملل متحد «در پاسخ به اقدامات تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی، از جمله تعرض به حاکمیت و تمامیت سرزمینی جمهوری اسلامی ایران و به شهادت رساندن رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس که میهمان رسمی دولت جمهوری اسلامی ایران بود همچنین به شهادت رساندن دبیرکل حزب‌الله لبنان و سردار نیلفروشان مستشار عالی نظامی کشورمان در بیروت»، با عاملیت نیروی هوا فضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حمله موشکی گسترده‌ای را با نام «وعده صادق 2» علیه مواضع نظامی و امنیتی رژیم اشغالگر قدس اجرا کرد؛ اقدامی «در دفاع از اتباع و منافع ایران» و در حمایت از ارزش‌هایی که برای بیش از 40 سال جمهوری اسلامی ایران را در جهان اسلام و در محیط بین‌الملل به نام آنها می‌شناسند؛ ارزش‌هایی که ذیل نام «مقاومت» تعریف می‌شوند. اقدام مؤثر نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در عملیات«وعده صادق 2» به مجموعه‌ای از گمانه‌زنی‌ها و گفت‌وگوهای داخلی و خارجی درباره راهکار صحیحی که دولت جمهوری اسلامی ایران در مقابل تهدیدات چند ماه اخیر رژیم اشغالگر قدس باید اتخاذ کند پایان داد. گفت‌وگوهایی که در سطح منطقه‌ای و در محیط بین‌المللی، دستاوردهای ایران در جغرافیای مقاومت و پیوستگی مادی و معنوی این جغرافیا و در داخل وحدت، یکپارچگی، امید و البته وفاق ایرانیان را به چالش کشیده بود. در این یادداشت تلاش می‌کنم اهمیت عملیات «وعده صادق 2» را در سایه رابطه‌ای که میان میدان، صلح و مفهوم وفاق وجود دارد مورد بررسی قرار دهم.
 
میدان و شکل‌گیری ایده ملت
در یک معنای نظری خاص، ملت‌ها در طول زمان و در نتیجه یک‌جور هم‌زیستی تاریخی شکل می‌گیرند. آنچه در طول سال‌های متمادی از هم‌زیستی به شکل‌گیری ملت‌ها منتهی می‌شود، مجموعه‌ای از نهادها، رویدادها، غم‌ها و شادی‌های مشترک و به طور خلاصه خاطره‌هایی است که آنها را به یکدیگر پیوند ‌زده و ضرباهنگ زندگی روزمره آنها به‌ عنوان یک واحد انسانی را تعیین می‌کند. در میان همه صورت‌های مختلف از برهم‌کنش‌های انسانی، جنگ‌ها، دفاعی باشند یا تهاجمی، نقش مؤثری در شکل‌گیری خاطره مشترک و نهادهایی واحد برای سازمان ‌دادن به عناصر هویتی یک مردم دارند. آنچه دفاع و حمله مشترک یک مردم و دیگر صورت‌های ممکن از با هم بودن را از اهمیتی اساسی در جریان تأسیس ملت برخوردار می‌کند، مجموعه‌ای از اقدامات و اعمالی است که همه اعضای یک مردم، در مسیر شکل‌گیری ملت به آنها دست می‌زنند. ملت‌ها در کنش واقعی در زندگی روزمره و نه در کتاب‌ها و داستان‌ها زاییده می‌شوند. در واقع این ساحت عمل مشترک است که به شکل‌گیری ملت‌ها منتهی می‌شود؛ عمل ‌کردن، در کنار هم و برای دست یافتن به هدفی مشترک. چه صحبت از برگزاری جشن‌های آیینی برای بزرگداشت امری مقدس در میان باشد، چه سوگواری عمومی در بزرگداشت ارزشی عام در پاسداشت چیزی که برای آحاد ملت گرامی بوده است و چه مشارکت در جنگ برای دفاع از حدود وجودشناختی ملت، منافع و ارزش‌هایی که آنها را از آن خود می‌دانند، باشد، در همه اینها ملت در نوعی عمل ‌کردن، اقدام ‌کردن و حرکت‌ کردن به نام خود و در مقام یک هستی واحد است که شکل می‌گیرد. از این‌ جهت میدان و عمل واقعی در میدان مبنای شکل‌گیری ملت است. چه این اقدام در حوزه مسائل داخلی، برای رفع چالش‌های مربوط به اداره امور مردم و بهزیستی آنها باشد، چه در حوزه مسائل خارجی و برای دفاع از تمامیت وجودشناختی آنها و در عرصه نبردهای نظامی دفاعی.
 
میدان، صلح و مسأله وفاق
از این‌ قرار ایده ملت محصول مجموعه‌ای از اقدامات در راستا و به نام واحدی است که هرکدام از اعضای ملت به آن تعلق دارند. در این روایت مفهوم تعلق اهمیت بنیادینی دارد. از این‌ جهت که هم مبنای عمل‌کردن است و هم باید به‌ عنوان محصول یا نتیجه عمل مشترک و واحد افراد در مقام پیکری متشکل از همه آنها در نظر گرفته شود. یعنی اگرچه در درجه اول افراد به‌ خاطر احساس تعلقی که به هم دارند، به نامی واحد دست به عمل می‌زنند، لیکن در درجه دوم این اقدام مشترک به تقویت احساس تعلق و محکم‌تر کردن پیوند مشترک میان افراد ملت منتهی می‌شود. در این فرآیند که باید آن را به طور اصولی به‌ عنوان فرآیندی سیاسی بفهمیم، مجموعه‌ای از نهادها، ارزش‌های پیوسته به آنها، فرآیندها و نام‌ها تأسیس می‌شوند که پایه‌های اصلی ملت و مبنای سیاسی مفهوم تعلق داشتن را ایجاد می‌کنند. این مجموعه چارچوب‌های اساسی چیزی را تشکیل می‌دهند که همه مردم، به طور عام درباره‌شان اتفاق‌نظر دارند. به یک معنای ساده‌تر که با مسائل جاری در سیاست ایران امروز هم پیوسته است، مبانی وفاق ملی را برای اعضای یک ملت فراهم می‌کنند. در این معنا می‌توانیم بی‌آنکه بیمی از خطا داشته باشیم، ادعا کنیم این در میدان و در ساحت عمل است که وفاق شکل می‌گیرد. چه این عمل توسط نهادهای مسؤول در اداره امور ملت و برای تقویت بهزیستی اعضای آن به انجام رسیده باشد و چه توسط نهادهای نظامی و انتظامی آن و با هدف تثبیت مرزهای مادی و روانی وجودشناختی دولت. از این‌ قرار می‌توانیم اینطور ادعا کنیم که وفاق نتیجه تأسیس ملت در جریان زندگی تاریخی آن و موضوعی پیوسته با تبحر سیاسی برای اداره امور داخلی کشور و شجاعت نظامی برای دفاع از حدود آن است. میدان عمل عرصه به وحدت رسیدن ملت و زایش وفاق درباره روندهای داخلی و دشمن خارجی است. در این معنا وفاق مساله‌ای است که از یک‌ طرف به صلح و آرامش درونی ملت و از طرف دیگر به آرامش و صلح برای ملت در محیط خارجی دلالت می‌کند. 
 
«وعده صادق 2»، وفاق ملی و صلح بین‌المللی
اگر بحث مقدماتی ما درباره میدان، صلح و ایده وفاق را پذیرفته باشید، آنگاه تصدیق خواهید کرد که عملیات «وعده صادق 2» را می‌توانیم از یک ‌طرف به‌ عنوان یکی از پایه‌های تثبیت ایده ملت در ایران معاصر و از طرف دیگر به‌ عنوان یکی از پایه صلح و امنیت بین‌المللی برای دولت جمهوری اسلامی ایران و همه کسانی که به ارزش‌های تشکیل‌دهنده آن ایمان دارند در نظر بگیریم. از این‌ جهت که «وعده صادق2» اقدامی بود که به نام و به اعتبار دولت، یعنی بیرونی‌ترین و مادی‌ترین صورت از ملتی که آن را تشکیل می‌دهد صورت پذیرفت و از طرف دیگر می‌شود آن را به‌ عنوان یکی از پایه‌های صلح در محیط پیرامونی و عرصه بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران به‌حساب آورد. 
برای اینکه بیان روشن‌تری از گزاره دوم ارائه کرده باشم این نکته اساسی را یادآوری می‌کنم که تنها دولت‌هایی می‌توانند به‌ عنوان حاملان صلح عمل کنند که از پیش توان مادی و اراده سیاسی لازم را برای وارد شدن به جنگ به نفع ارزش‌هایی که صلح بر اساس آنها پایه‌ریزی شده است از خود نشان داده‌اند. همین‌طور این موضوع را متذکر می‌شوم که در محیط بین‌الملل اصولا تنها دولت‌هایی مورد احترام قرار گرفته و در مناسبات سیاسی به‌ حساب می‌آیند که از پیش اقدام مسؤولانه در جهت حفظ صلح برای همه ملت‌های جهان از خود نشان داده باشند. کاری که جمهوری اسلامی ایران، ضمن اقدام در چارچوب مفاد مربوط به جنگ یا اقدام نظامی منصفانه پیش‌بینی‌شده در منشور ملل متحد در جریان «وعده صادق 2» به‌خوبی از خود نشان داده است. در این زمینه باید به این مساله توجه کنید که به‌رغم اقدام وحشیانه رژیم صهیونیستی در هدف قرار دادن اهداف غیرنظامی با توجیهات نظامی سست که علیه همه ارزش‌های پذیرفته‌شده بین‌المللی است، جمهوری اسلامی ایران در اقدام خود بیشترین احتیاط ممکن را برای دور نگه‌داشتن مردم غیرنظامی در سرزمین‌های اشغالی، چه به طور مستقیم از طریق مورد اصابت قرار ندادن اماکن مسکونی و چه به طور غیرمستقیم با حمله نکردن به تأسیسات حیاتی مدنی در سرزمین‌های اشغالی از خود نشان داده است. در نتیجه جمهوری اسلامی ایران بخوبی نشان داده است که حتی در مواقع اضطراری، بازیگری مسؤول در محیط بین‌الملل است و اینطور فکر نمی‌کند که می‌شود به هزینه جان هزاران نفر از شهروندان غیرنظامی - ولو اینکه مباحثی درباره اینکه شهروندان یک دولت اشغالگر را می‌شود به‌ عنوان اهداف مشروع نظامی در نظر گرفت یا نه هنوز در جریان است - دشمن خوار را از برنامه‌های جنایتکارانه خود منصرف کند.
«وعده صادق 2» بی‌تردید نقشی اساسی در ایجاد احساس غرور ملی و دلهره مشترک برای سرنوشت ایران داشته است. این موضوعی اساسی است که نباید نقش آن را در شکل‌گیری وفاق ملی پیرامون ایران به‌ عنوان خانه و جمهوری اسلامی ایران به‌ عنوان محل سکنی‌گزیدن ایرانیان نادیده گرفت. «وعده صادق 2» از این‌ جهت عرصه ظهور شادی‌ها، نگرانی‌ها، امید و اعتمادبه‌نفس ملی در میان همه افرادی است که به جمهوری اسلامی ایران و ارزش‌های تشکیل‌دهنده آن امید بسته و نسبت به آن احساس تعلق می‌کنند. از این‌ جهت نباید از نظر دور داشت که موشک‌ها، در «وعده صادق 2» برای صلح و ایجاد وفاق ملی به پرواز درآمدند؛ موضوعی که انتظار می‌رود دستگاه تبلیغاتی دشمن صهیونیستی در روزهای آینده علیه آن دست به اقداماتی گسترده بزند.
 
 
 
 

Page Generated in 0/0063 sec