printlogo


کد خبر: 292683تاریخ: 1403/7/12 00:00
بررسی همه مواردی که موجب استعفای نکونام از استقلال شد
خزان نکو

پیمان خنافری: حالا که استقلال با استعفای جواد نکونام موافقت کرده و او سرمربی استقلال نیست، می‌شود او را در یک یادداشت چند‌‌بندی بی‌تعارف نقد کرد.
1- کادر ضعیف و رفاقتی: جواد نکونام در شرایطی کادر خود را انتخاب کرد که نه رجبی، نه نوازی، نه رحمتی و نه حتی غلامپور در مواقع بحرانی و حساس کمک‌‌حال او نبودند. کادری که بیشتر از آنکه کمک‌‌حال جواد باشند، بله‌قربان‌گو بودند؛ اشتباهی که منصوریان و فکری را هم به قهقرا برد. اگر فرهاد مجیدی، گابریل پین را در کنار خود داشت و یحیی از اوسمار در کادر خود استفاده می‌کرد، نکونام از یک کادر ضعیف روی نیمکت استقلال استفاده کرد که بیشتر داد‌زن بودند تا کمک‌کن. ضمن اینکه سیدمهدی هاشمی‌نسب هم فصل پیش در نقش یک دادزن و حمله‌کننده به کادر فنی تیم‌های رقیب حاضر می‌شد و خودش هم به این ماجرا واقف بود که از نظر فنی نمی‌تواند کار خاصی برای استقلال انجام دهد.
2- تخریب روحیه بازیکنان با اسم رمز بازیکن ندارم: یکی از کمرشکن‌ترین اشتباهات نکونام در فصل گذشته و این فصل، تکرار مداوم جمله «دستانم خالی است» بود. وی با تکرار این جملات اعتماد به ‌نفس بازیکنان حاضر در استقلال را کشت. این ماجرا فصل گذشته هم اثر خود را گذاشت. وقتی بازیکن می‌بیند سرمربی مدام از بازیکنان دیگر یاد می‌کند، به او القا می‌شود که نکند واقعا ما ضعیفیم! فراموش نکنید فرهاد مجیدی با اسکوادی شبیه اسکواد نکونام و حتی به مراتب ضعیف‌تر مدام تأکید می‌کرد بازیکنان من بهترین‌های ایران هستند و با همین شیوه بدون باخت قهرمان شد. بازیکن برای چنین مربی‌ای جان می‌دهد. بازیکنان وقتی سرمربی‌ای با چنین خصوصیاتی داشته باشند، به خاطر ترس از نیمکت‌نشینی یا مغضوب شدن جرأت صحبت کردن ندارند و هر بازیکنی که کمی اعتراض کند، مطمئنا تاوان بدی خواهد داد.
۳- درگیری مداوم و بی‌ثمر با مدیرعامل سابق باشگاه: از همان روزی که علی خطیر استقلال ورشکسته را با بیش از 900 میلیارد تومان بدهی از سید حجت کریمی تحویل گرفت، جواد بنای ناسازگاری را با او گذاشت. دلیل این ماجرا هم مشخص نبود. خطیر یک جمله درست گفته بود؛ اینکه اگر وضعیت استقلال آنقدر بد نبود، آن را به او و نکونام نمی‌دادند. نکونام از همان روز اول، خواسته‌هایی نامعقول داشت و فقط به قصد تخریب مدیریت وارد شد. انگار حس می‌کرد او کارلوس کی‌روش است و علی خطیر، کفاشیان و تاج. این شیوه برای کی‌روش هم جواب نداد. وی در 2 جام ملت‌ها به هیچ جا نرسید و در 3 جام‌جهانی نتوانست از گروهش صعود کند. نکونام باور نمی‌کرد وضعیت استقلال اورژانسی است. او باید صبر و با مدیریت تعامل می‌کرد تا استقلال که می‌توانست موفق شود، به قهرمانی برسد. خطیر همه تلاشش را کرد تا هلدینگ پولدار خلیج‌فارس  را مالک استقلال کند که مشکلات استقلال حل شود و البته هرگز فکر نمی‌کرد همان هلدینگ به سرکردگی علی‌عسکری و شهریاری و سمیعی و نکونام، مقدمات برکناری‌اش را فراهم کند. در هر حال نکونام با خواسته‌های عجیب و غیرقابل اجرا و لجاجت تمام‌نشدنی و عدم تعامل با مدیر عامل سابق استقلال باعث شد آبی‌ها وارد یک جنگ فرسایشی شوند. نکونام ماهی حداقل یکی دو مصاحبه علیه خطیر و سمیعی و حتی معاونان و مدیران میانی باشگاه استقلال می‌کرد و روی آنتن تلویزیون، مدیران را به سبک کارلوس کی‌روش تخریب می‌کرد. او کاری کرد که هواداران سمت اشتباه بایستند و در نهایت بازنده این جنگ، استقلال بود و دودش به چشم هوادار رفت. چند وقت پیش خبر رسید نکونام گفته اشتباه کردم که با خطیر درگیر شدم و ‌ای‌کاش در برکناری او سهیم نمی‌شدم. او اصلا با مدیران هلدینگ خلیج‌فارس  در استقلال و سمیعی قابل مقایسه نیست.
۴- عدم تعامل با رسانه‌های مستقل و داشتن مشاوران رسانه‌ای بدنام و ضعیف: یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات جواد نکونام، عدم تعاملش با رسانه‌های بی‌طرف و خوشنام بود. جز یکی دو سایت که به صورت تابلو از او حمایت می‌کردند و یک روزنامه ضعیف که سپر رسانه‌ای او بود و حرف‌های نکونام را به صورت اختصاصی پوشش می‌داد، نکونام با سایر رسانه‌ها تعامل خوبی نداشت و بارها به صورت گزینشی فقط با رسانه‌هایی که همسو با او بودند مصاحبه ‌کرد. در چند روز اخیر، یکی از همین سایت‌ها که پربیننده هم هست، به سمت شهریاری چرخید و از نکونام برید و حتی جواب نکونام را هم نمی‌داد. جدا از اینها فقط کافی است به آدم‌های رسانه‌ای اطراف نکونام و حامیان او دقت کنید؛ چهره‌هایی که یا استقلالی نبودند یا از کنار استقلال به دنبال منافع شخصی بودند. حمایت کورکورانه‌ و بدون منطقی که آنها از سرمربی استقلال می‌کردند و سمپاشی‌های آنها باعث چنددستگی بین هواداران استقلال شد؛ چهره‌هایی بدنام و معلوم‌الحال که به جای اینکه به جواد کمک کنند، بدتر وجهه او را خراب کردند و حالا باید منتظر باشند نکونام تیم جدیدی بگیرد تا بتوانند کنار او قرار بگیرند. نکونام با این رسانه‌ها و حتی چندین و چند پیج و کانال تلگرامی هم حریف رسانه‌های بی‌طرف و منتقد و سالم و البته هواداران استقلال روی سکوها و فضای مجازی نشد. 
۵- خرافات: داستان پیراهن مشکی را خود نکونام و البته اطرافیانش تکذیب می‌کردند اما اصرار روی پوشیدن پیراهن مشکی باعث شده بود حرف و حدیث‌هایی ایجاد شود. البته اینکه چقدر او خرافاتی است را نمی‌شود قطعا اعلام کرد. گفت‌وگویی از نکونام وجود دارد که گفته مثل برخی افراد خرافاتی است و بشدت هم خرافاتی است. شاید بسیاری از ماها هم خرافاتی باشیم اما در هر حال در این بخش، توضیح بیشتری نیاز نیست. 
۶- دشمن‌تراشی: از نظر جواد نکونام، هر کسی که از کارها و رفتارهای او انتقاد می‌کرد، یا شیتیل‌بگیر بود یا دشمن استقلال. این بدبینی باعث شد سرمربی آبی‌ها بیشتر تمرکز خود را به جای مسائل فنی روی مسائل حاشیه‌ای بگذارد. از نظر جواد همه دشمن او بودند مگر اینکه خلاف آن ثابت می‌شد. همین اخلاق نکونام باعث شد مدام دایره دوستانش تنگ‌تر و تنگ‌تر شود. فقط ببینید در طول این ۱۵ ماه چند نفر با دلخوری از جواد جدا شدند. او با 4 سرپرست کار کرد. جدا از اینکه چندصد میلیون تومان به خاطر نرفتن به کنفرانس‌ها جریمه شد، یک فیش جریمه چند میلیارد تومانی هم به خاطر جملاتی که در یکی از کنفرانس‌های مطبوعاتی به کار برد، برای او صادر شد!‌ ای‌کاش دشمن‌تراشی‌هایش هم واقعی بود. او بیشتر دشمن فرضی می‌تراشید تا واقعی! 
۷- ضدفوتبال، فوتبال زشت و واکنشی: بزرگ‌ترین مشکل جواد نکونام نوع فوتبالی بود که استقلال ارائه می‌داد؛ فوتبالی که در آن نتیجه گرفتن به هر قیمتی اولویت بود، حتی با وقت‌کشی، زیر توپ زدن و دوری از فلسفه باشگاه استقلال که همواره در تاریخ خود به دنبال بازی زیبا و هجومی بوده است، ولو به قیمت از دست دادن جام‌های قهرمانی. بازی‌های زیبای استقلال در مدتی که جواد نکونام سرمربی آبی‌ها بود به تعداد انگشتان یک دست هم نرسید؛ فوتبالی که در آن خلاقیت ستاره‌ها کشته می‌شد. در اصطلاح فوتبالی‌ها، مارادونا هم در سیستم جواد نکونام، به کریم شیره‌ای تبدیل می‌شد!

Page Generated in 0/0065 sec