printlogo


کد خبر: 292702تاریخ: 1403/7/14 00:00
مروری بر فیلم‌هایی که با موضوع ترور و خرابکاری در سینمای ایران روی پرده رفته‌اند
از بمب‌گذاری تا ترور

گروه فرهنگ و هنر: مرور زندگی شخصیت‌های واقعی درگیر ترور، چگونگی سازماندهی یک ترور، مطالعه روانشناختی تروریست، نحوه به دام انداختن عوامل یک ترور و هر موضوعی که به نوعی با ترور در ارتباط است، بار‌ها در فیلم‌های سینمایی بازتاب یافته است. از درام‌های سیاسی تا تریلر‌های جاسوسی، سراغ موضوع ترور رفته‌اند و فیلم‌هایی جذاب و دیدنی در جهان با این موضوع ساخته شده است. ایران نیز طی 5 دهه گذشته بارها شاهد حملات تروریستی بوده و خون بی‌گناهان بسیاری در نتیجه این اعمال غیرانسانی به زمین ریخته است. در این میان سینمای ایران نیز از دهه 60  بسیاری از این اتفاقات را به تصویر کشیده است؛ هر چند هر کدام از آن اتفاقات می‌تواند دستمایه‌ ده‌ها اثر سینمایی دیگر شود و آثار تصویری فراوانی از آنها ساخته شود.
از همین رو همزمان با شهادت سیدالشهدای مقاومت و جمعی از یاران و همراهان ایشان نگاهی داشته‌ایم به آثاری که در این سال‌ها با دستمایه‌ ترور ساخته شده‌اند. ترتیب پرداختن به فیلم‌ها بر اساس سال ساخت‌شان است و در ضمن این گزارش تنها شامل فیلم‌هایی است که به شکلی خاص به موضوع ترور و تروریسم پرداخته‌اند، نه آثاری که تم امنیتی - جاسوسی داشته‌اند.
* تعقیب سایه‌ها: علی شاه‌حاتمی، بمب‌‌گذاری در شهر، 1369
تعقیب سایه‌ها را علی شاه‌حاتمی سال‌ 69 بر اساس فیلمنامه‌ای از رضا متقیان ساخت. این فیلم در دهه‌ پرالتهاب 60 ساخته شد؛ روزگاری که ایران آماج ترورهایی بود که با سردستگی سازمان منحوس منافقین اتفاق می‌افتاد. کارگردان همین ماجرا را دستمایه‌ اثر خود قرار داده بود؛ انفجار خودرویی که موجب مجروح شدن عده‌ زیادی از مردم عادی می‌شود. عامل ترور «تیمور ایده‌لو» بود؛ مردی که قبل‌تر به خاطر مواد مخدر بازداشت شده بود و در مرخصی خود دست به این ترور می‌زند.. شاه‌حاتمی در «تعقیب سایه‌ها» داستانی پر از تعقیب و گریز را با شمار زیادی از بازیگران (بیش از 40 نفر) به تصویر کشید که نشان از مهارت او داشت. حال که به این فیلم نگاه می‌کنیم، شاید فیلم چندان قوی‌ای به نظر نرسد اما کارگردان درباره موضوعی سخن گفته که در آن زمان دغدغه‌ بسیاری از مردم بود. این فیلم در آن سال‌ها در گیشه فروشی متوسط داشت و جزو کارهای شاخص کارگردان به شمار نمی‌رود اما همچنان یکی از مهم‌ترین فیلم‌های ساخته شده با موضوع ترور است.
* روز شیطان: بهروز افخمی، انفجار اتمی در تهران، 1373
بهروز افخمی فیلمنامه‌ «روز شیطان» را از رمان پروتکل چهارم (1984) نوشته‌ فردریک فورسایت (نویسنده روز شغال) اقتباس کرد و توانست آن را بخوبی ایرانیزه کند. در این فیلم آتیلا پسیانی به عنوان مامور خارجی که از کمک صاحبان قدرت در آمریکا برخوردار است، می‌خواهد به شکل تدریجی قطعات یک بمب اتم کوچک را وارد ایران کند تا یک هفته قبل از بازدید نمایندگان آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای از تأسیسات اتمی ایران، آن را جنب استادیوم 100 هزار نفری آزادی منفجر کند؛ عملیاتی که در نهایت توسط ماموران وزارت اطلاعات با فرماندهی ماموری به نام «میرمحمد» با بازی علی دهکردی خنثی می‌شود. این فیلم در گیشه موفقیت چندانی به دست نیاورد و این نکته‌ای است که افخمی خود از ابتدا به آن واقف بود. او آن زمان به محمد بهشتی گفته بود: «شما هزینه‌هایی را که معمولا بابت پیش‌خرید حقوق تلویزیونی و پخش ویدئویی و فیلم‌خانه می‌دهید که چیزی حدودا 50 درصد بودجه فیلم می‌شود پرداخت کنید و بقیه را خودمان از جیب می‌گذاریم».
* بادیگارد: ابراهیم حاتمی‌کیا، ترور دانشمندان هسته‌ای، 1394
«بادیگارد» ابراهیم حاتمی‌کیا را باید در ادامه‌ روند فیلمسازی او دانست که تمام مؤلفه‌های فیلم‌های قبلی‌اش چون جبهه، جنگ، درگیری، شهادت، شهدا و خانواده‌ بازماندگان را داراست اما این آرمان‌گرایی است که در این فیلم حرف اول را می‌زند و این هدف را در قالب کلماتی ساده بیان می‌کند. حاتمی‌کیا در این فیلم درباره‌ 2 گروه شغلی محافظان شخصیت‌ها و دانشمندان هسته‌ای حرف می‌زند و چالش نگاه بدبینانه به ماموران حفاظت و مشکلات شخصی و عقیدتی دانشمندان هسته‌ای را به تصویر می‌کشد و در جایی از فیلم به صراحت می‌گوید: «بادیگارد مزدور است، اعتقاد پشت سرش نیست، چرا که اعتقاد مربوط به دهه 60 است». در این فیلم نامزد دانشمند هسته‌ای به صراحت به او می‌گوید چرا در جایی چون سازمان انرژی اتمی کار می‌کنی که هزاران نفر به دنبال کشتن تو هستند و کار به جایی خواهد رسید که حتی در اتاق خوابت هم دوربین خواهند گذاشت، تلفن‌هایت را کنترل می‌کنند و مشکل خروج از کشور پیدا خواهی کرد و ایران جز قفسی برای تو نخواهد شد. می‌خواهد او را به مهاجرت و پناهندگی سوق دهد و با صراحت به این نکته اشاره دارد که یکی از پیچ و مهره‌های قدرت خواهی شد. بادیگارد به عنوان فیلمی روان و تاثیرگذار یکی از بهترین آثار حاتمی‌کیا به شمار می‌رود و البته یکی از مهم‌ترین نقاط قوت آن بازی درخشان پرویز پرستویی است. «بادیگارد» در اجرا بی‌نقص است. صحنه‌های اکشن و تعقیب و گریز بخوبی درآمده‌اند و واضح است فیلمساز در اجرا خود را به آثار اکشن سینمای آمریکا نزدیک کرده است، هر چند در این اثر نیز می‌توان رجعت فیلمساز به آثار قبلی‌اش را مشاهده کرد؛ باز هم قهرمان خود را از دل جامعه بیرون می‌کشد و با رویکردی ظاهرا متفاوت اما آرمان‌ها و باورهایی ثابت، به زندگی خود در این جامعه ناآشنا و گنگ ادامه می‌دهد.
* ماجرای نیمروز: محمدحسین مهدویان، ترورهای سازمان مجاهدین خلق، 1395
محمدحسین مهدویان بعد از تجربه‌ درخشان فیلم اولش «ایستاده در غبار»، «ماجرای نیمروز» را ساخت. داستان فیلم از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ با خواندن بیانیه‌ منافقین شروع می‌شود که خواستار حضور در ساختار قدرت هستند و تهدید به حملات مسلحانه می‌کنند. این فیلم از نظر قصه‌پردازی و ساختار، یک درام جاسوسی است و ماموران امنیتی تهران قرار است یکی از مهم‌ترین افراد سازمان مجاهدین را پیگیری کنند. در این فیلم با شخصیت‌های کشمیری و لاجوردی و موسی خیابانی همراه می‌شویم. نکته‌ قابل تأمل در این فیلم، آن است که مهدویان نگرش‌های متفاوت درباره‌ ماموران امنیتی را به تصویر می‌کشد؛ یکی معتقد به حمله است و آن یکی طرفدار مدارا. یکی مشکوک به همه است و آن یکی مومن به همه نیروهای اطرافش، اگرچه تمام این افراد یک هدف مشترک دارند و آن خنثی کردن حمله‌های منافقین است که در بیانیه‌ای تهدید کرده‌اند با ترورهای سازمان‌دهی شده، دولت را تا تاریخ مشخصی سرنگون خواهند کرد. «ماجرای نیمروز» درباره‌ تضاد بین ایدئولوژی‌هاست. در این فیلم کشمکش و تضاد، بین 2 فرد نیست، بلکه 2 عقیده در برابر هم قرار گرفته‌اند و همین ماجرا را چنان پیچیده می‌کند که یک خواهر می‌‌تواند با بستن بمب به خود، خواهر دیگرش را به قتل برساند.
* روز صفر: سعید ملکان‌، بمب‌گذاری در نقاط مختلف کشور، 1398
«روز صفر» ماجرای تعقیب و گریز نفسگیر یک مامور امنیتی (با نقش‌آفرینی امیر جدیدی) از اروپا تا پاکستان و از افغانستان تا ایران برای به دام انداختن عبدالمالک ریگی است. این اثر نخستین فیلم سعید ملکان در مقام کارگردان است و او توانسته یک فیلم‌ جاسوسی با تم جنایی را با تریلری نفسگیر به تصویر بکشد. فیلم با فیلمنامه‌ای که خود ملکان به همراه بهرام توکلی نگاشته، توانسته ریتم مناسبی را به تصویر بکشد. این تریلر سیاسی که پس از «شبی که ماه کامل شد» دومین فیلم درباره‌ شرور معدوم عبدالمالک ریگی است، از همان دقایق نخست فیلمی قابل دفاع به شمار می‌رود. فیلم روایتی است از ماجرای دستگیری ریگی و خنثی‌سازی عملیات تروریستی او با اسم رمز «روز صفر» که قرار بود به شکل همزمان در چند نقطه استراتژیک شهرهای بزرگ انفجارهای مهیبی رخ دهد.
* ضد: امیرعباس رفیعی، ماجرای تروریستی هفتم تیر، 1400
«ضد» یکی از متفاوت‌ترین فیلم‌های سیاسی سینمای ایران است. قصه‌‌ این فیلم سینمایی از اسفند 1359 آغاز می‌شود و تا اواخر سال 1360 ادامه دارد. «ضد» درباره واقعه تروریستی هفت تیر است و داستان محمدرضا کلاهی را روایت می‌کند؛ مردی که تا امروز مظنون اصلی این واقعه بوده و گفته می‌شود پس از انجام آن به هلند گریخت. کلاهی چند سال پیش در هلند هلاک شد و تا امروز دقیقا قاتلان وی مشخص نیستند. وقایع فیلم «ضد» بر اساس ده‌ها مصاحبه‌ای که با شاهدان انجام شده پیش می‌رود اما لزوما نمی‌تواند بر اساس واقعیت باشد و کارگردان هم اصراری بر اینکه قصه فیلم تریلر - سیاسی‌اش واقعی است ندارد. ضدقهرمان فیلم یک مجاهد است و ما با دیدن آن به دل سازمان مجاهدین خلق می‌رویم؛ کلاهی که جاسوس مجاهدین در حزب جمهوری اسلامی است، از کارهایی که کرده پشیمان نیست و کارگردان در طول فیلم است که  شخصیت او را لایه به لایه را برای مخاطب آشکار و جنون او را هویدا می‌کند. کارگردان در این فیلم نشان می‌دهد چه افرادی قربانی این گروه شده‌اند و شست‌وشوی مغزی که مجاهدین به افراد خود می‌دهند، سبب می‌شود تا  آنها جزو نیروهای وفادار سازمان شوند. «ضد» سعی کرده فقط یک تریلر سیاسی نباشد و یک روایت عاشقانه را نیز به تصویر بکشد اما این پایان فیلم است که باعث غافلگیری است و آن وقتی است که کارگردان این هشدار را می‌دهد که شخصیت‌هایی مثل «کلاهی» قرار نیست از بین بروند.
* هناس: حسین دارابی، ترور دانشمند هسته‌ای، 1401
«هناس» برداشتی آزاد از زندگی یک دانشمند هسته‌ای است و به داستان ترور او می‌پردازد. قصه از زاویه دید همسر او روایت می‌شود و زمانی که زندگی‌اش را در آستانه فروپاشی می‌بیند، تمام تلاشش را برای حفظ آن می‌کند. این فیلم یک تریلر سیاسی با رگه‌های عاشقانه است و بازی خوب «مریلا زارعی» را به همراه دارد. او در نقش یک همسر وفادار و نگران به نام شهره بخوبی شخصیت‌پردازی شده است. فیلم موضوعی ملی‌گرایانه دارد و دارابی تلاش کرده ماجرای ترور یک دانشمند هسته‌ای را از زاویه‌ای ملی روایت کند، بی‌آنکه در دام شعارزدگی بیفتد. این فیلم را می‌توان روایتی زنانه از دل‌نگرانی‌ها و اضطراب‌های یک زن دانست و خود کارگردان نیز به این نکته اشاره دارد که هدفش ترسیم تشویش درون زن چنین همسری بوده و به این ترتیب یک فیلم بیوگرافیک عاشقانه شکل گرفته است.

Page Generated in 0/0126 sec