انتشار سرودههایی از شاعران مختلف همزمان با عملیات «وعده صادق 2» و برپایی نماز جمعه نصر
گروه فرهنگ و هنر: بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در خطبههای نماز جمعه مصلای تهران بازتاب گستردهای میان شاعران کشور داشت. در این میان علیمحمد مؤدب، محمدتقی عزیزیانزمانه، نغمه مستشارنظامی، آسیه مرادپور، امالبنین بهرامی، محمدعلی یوسفی و متین پسندیده از جمله هنرمندانی بودند که نه تنها درباره خطبههای نصر که در پی تحولات اخیر از جمله شهادت سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان در حملات رژیم صهیونیستی به ضاحیه بیروت و عملیات موشکی «وعده صادق 2» ایران در پاسخ به جنایتهای رژیم صهیونیستی، اشعاری را سرودند.
همین موضوع بهانهای شد تا نگاهی به چیستی و چگونگی شعر انقلاب بیندازیم.
هنر، محصول جامعه است. این جمله مبین آن است که هنر در بستر اجتماعی که هنرمند یا خالق اثر هنری در آن قرار دارد، ظهور میکند. هنرمند هنگام خلق آثار هنری خود تحت تأثیر بافت فرهنگیای که در آن قرار دارد و همچنین تغییر و تحولات سیاسی و اجتماعی که در حال وقوع است قرار میگیرد، لذا در خلق اثر به نوعی کنش یا واکنش نسبت به آنچه پیرامونش مشاهده میکند میپردازد. این کنش هنری گاه در تعارض با سیاست و عملکرد حکومتها مانند دوران قاجار و گاه همسو و همراستا با دولت و سیاست است و مورد استقبال حکومت نیز قرار میگیرد که اشعار انقلاب اسلامی و جنگ نمونههای بارز آن است.
شایان ذکر است ارتباط آثار ادبی - هنری در هر دوره با تغییر و تحولات سیاسی و اجتماعی دوره مربوط رابطهای نه یکطرفه و یکرو، بلکه دوجانبه دارد. بدین معنا که آثار ادبی و هنری خلقشده در جامعه تحت تأثیر تحولات اجتماعی و سیاسی است و از سویی، خود این آثار که با توجه به شرایط و بستر اجتماعی تولید شده میتواند بر جامعه و ایجاد تحولات اجتماعی تاثیرگذار باشد.
آثار هنری زبان گویای جوامع زندهای هستند که در طریق تکامل خویش، به اصلاح و انقلابهای درونی دست مییابند. آثار هنری و ادبی، هم سخنگوی تحول و مطالبات یک قوم هستند و هم پرچم شناسنده و هویتبخش به فرهنگ آن. در این بین، شعر به عنوان یکی از اصیلترین اثر هنری و ادبی هر فرهنگ، مهمترین بستر ظهور و بروز این رسالت دیرینه در فرهنگ اسلامی ایرانیان است که از دیرباز جدیترین ابزار و اهرم و رایجترین زبان مفهومی آنان بوده است. پس از ورود اسلام، شاعران در اصلاح، تحکیم، تجمیل یا تثبیت جریانهای اجتماعی و تاریخی عمدهترین نقش را ایفا کردهاند و در ریزشها و رویشها به دنبال آن بودند ترجمان هویت مردمانی باشند که در طول تاریخ خود دیندار بودند و آزاده و عظمت تمدنی خویش را نیز مرهون همین حقیقت میدانستند.
انقلاب اسلامی، نقطه عطفی بر یکی از مهمترین برهههای فرهنگ اسلامی ایران است که اگرچه ظاهر آن در ساحت سیاست تجلی یافته اما باطن اصیل آن، در عمیقترین لایههای فرهنگی این جامعه تحقق یافته است و خواهد یافت. عصاره رسالت انقلاب اسلامی، هویتبخشی به جامعهای بود که در عین قوت و استعداد، نیروی حرکت و اعتماد و شکوفایی را از او ستانده بودند؛ جامعهای که نه تنها در مرزهای جغرافیایی یک کشور، بلکه در پهنای وسیع یک امت گمگشته تعریف میشد. انقلاب اسلامی ایران، منادی عزت و عظمت و هویت برای تمام جهان اسلام بود. در این میان، شعر فارسی ایرانی که خود، رسالت احیا و بازسازی فرهنگ جامعه را به یاد آورده بود، با انقلابی «شگرف در محتوا» و متن مواجه شد که سزاوار است آن را «انقلاب اسلامی در شعر فارسی» بدانیم. این انقلاب هم میراث گرانقدر شعر اصیل و متعهد فارسی را زنده کرد و هم به افق نگاه شاعران ایرانی در مضامین دینی و اجتماعی و سیاسی عمق بخشید، بویژه که از ویژگیهای انقلاب اسلامی، شناخت دقیق حاجات و آلام و آسیبهای فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی بود. گرایش دوسویه شعر متعهد و انقلاب اسلامی به یکدیگر، باعث شد تجلیات و نقاط عطف مهمی در تاریخ و سیر شعر پس از انقلاب ظاهر شود. با نگاهی گذرا به تأثیرات متنوع جریانات بر شعر و شاعری در ایران میتوان تنها به تحلیل گوشهای از این جریان عمیق نائل شد.
در کشور ما همانطور که بیان شد، شعر انقلابی فارغ از معنای متداولش، یک گونه از شعر سیاسی به شمار نمیرود؛ اگرچه بنمایههای این نوع شعر، نشأت گرفته از مسائلی است که ارتباط مستقیمی با سیاست دارد اما خود شعر، ارتباط چندانی با سیاست ندارد. شعر انقلاب، مستقیما به سیاست نمیپردازد.
البته نباید فراموش کرد که اساسا شعر سیاسی معترض، زمانی وجود خارجی دارد که مردم و حکومت از یکدیگر جدا باشند و وجه مشترکی میان آنها نباشد. اگر بخواهیم دقیقتر شویم، میتوانیم بخشی از شعر انقلاب و جنگ را زیر عنوان شعر سیاسی قرار دهیم و آن شعرهایی که فقط درگیری عاطفی شاعر با مفهومی مثل شهادت است، نمیتواند زیر عنوان شعر سیاسی قرار گیرد. شعر انقلاب و جنگ، با مفاهیم مذهبی و عقیدتی بیشتر سروکار دارد تا با مسائل سیاسی.
به صراحت میتوان گفت در هیچیک از ادوار گذشته شعر فارسی، دورهای را نمیتوان سراغ گرفت که شاعران، هم طرفدار حکومت و هم طرفدار حقیقت باشند، چرا که تا پیش از این، پرداختن به هر یک از این دو، متضمن وانهادن دیگری بوده است اما در دوره جدید فاصلهای میان مردم و حکومت نیست. اتفاقا شاعرانی که به این مقولات نمیپردازند، به نظر میرسد با مردم سر ناسازگاری دارند. شاعر ناچار از پرداختن به مسائل و حوادث بزرگی است که خود آن را تجربه کرده یا در محیط تجربی آن قرار گرفته است. انقلاب بزرگ اسلامی و حوادث پس از آن، 8 سال جنگ و دفاع و جبهه و آژیر و بمباران شهرها... حتی اگر به استقبالش نرفته باشیم، ما را دربرگرفته و به تجربه آن پرداختیم، پس چگونه میتوان این همه را نادیده گرفت! بنابراین پرداختن به این نوع شعر، مردمیترین شیوه شعری تاریخ ایران است.