همواره در بین جنگهای منطقهای و فرامنطقهای پای آمریکا در میدان بوده است. هر چند آنها با ماسکی از دموکراسی و حقوق بشر و گاهی رهبری جهان خود را وارد درگیریها میکنند اما در پس پرده جنگ منافع اقتصادی زیادی دارند. نخستین دیدگاه این است که همواره دولت آمریکا بالاترین سطح فروش تسلیحات نظامی را دارد به طوری که سالانه از حدود 500 میلیارد دلار فروش تجهیزات نظامی بیش از 300 میلیارد دلار آن توسط دولت آمریکا فروخته میشود. به طور قطع اگر جنگی نباشد، این میزان تسلیحات نظامی نیز به کار گرفته نمیشود.
به گزارش «وطن امروز»، از طرف دیگر آمریکا با ایجاد فضای نزاع و ستیز در مناطق مختلف، نهتنها تسلیحات نظامی به کشورهای منطقه میفروشد، بلکه در چهره یک محافظ یا پدر خوب نمایان میشود و در کشورهای مختلف نفوذ میکند. این نفوذ شامل همه سطوح اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... است. برای نمونه کالاهای آمریکایی را براحتی به این کشورها میفروشد و مواد اولیه این کشورها را خریداری میکند. همچنین تحصیلکردگان و نخبگان این کشورها را جذب میکند و از این طریق به برنامههای خود جامه عمل میپوشاند.
منافع آمریکا در پشت جنگهای خونین همواره پنهان شده است. برای نمونه جنگ اخیر که با تجاوز اسرائیل به غزه شعلهور شد، اقتصاد منطقه را دچار التهاب کرده است. در بسیاری از کشورها ارزش پول ملی در برابر دلار آمریکا افت داشته است. همین مساله موجب شده آمریکاییها منافع بیشتری کسب کنند. به عبارت دیگر وقتی ارزش پول کشورهای دیگر در برابر دلار کاهش مییابد، عملا واردات برای آمریکاییها ارزانتر میشود؛ این موضوع در آستانه انتخابات آمریکا منجر به کاهش هزینه سبد مصرفی خانوارها میشود.
در چند وقت اخیر دموکراتها تلاش کردهاند با سیاستهای ضد تورمی، هزینه زندگی آمریکاییها را کاهش دهند. به همین دلیل با افزایش ارزش دلار، رفاه نسبی برای شهروندان ایالات متحده ایجاد شده است. از طرف دیگر آمریکا به عنوان یکی از کشورهایی که دارای بیشترین ذخیره طلاست، در سایه جنگ و افزایش قیمت اونس طلا سود برده است. شاید مهمترین جنبه جنگهای منطقهای برای دولتمردان آمریکا این است که تمام دنیا را ناامن جلوه میدهند و در مقابل آمریکا را جامعه آمال و آرزوها نمایان میکنند.
در حال حاضر بسیاری از کارشناسان معتقدند با ادامه تنشها در خاورمیانه، بهای نفت صعودی خواهد شد. آمریکا در مقطع کنونی نزدیک به 12 میلیون بشکه نفت در روز تولید میکند و از آنجا که بخشی از این تولید نفت شیل است، اگر قیمت نفت پایین باشد، عملا استخراج نفت شیل توجیهی ندارد. تنشها در خاورمیانه با افزایش شاخص ارز ملی آمریکا همراه شده است. با کاهش نرخ بهره بانکی، حجم بالایی از سرمایههای سپردهشده در بانکها بار دیگر به سمت بازارهای دیگر بویژه بازارهایی مانند ارزهای دیجیتال که به صورت ماهوی رقیب دلار و بانکهای مرکزی جهان محسوب میشوند، روانه میشود؛ اتفاقی که البته با کاهش نرخ بهره و جذابیت سرمایهگذاری در سیستم بانکی آمریکا رخ داده و در نهایت منجر به کاهش تقاضا برای دلار در ماه سپتامبر شد. این کاهش تقاضا در نهایت منجر به کاهش شاخص یعنی سهم دلار از سبد بازار فارکس شده و دلار، موقعیت ویژه 2 سال گذشته خود را از دست داده است. با این حال، افزایش تنش در خاورمیانه، بار دیگر به رشد همزمان شاخص با کاهش نرخ بهره بانکی کمک شایانی کرده و در حال حاضر، همزمان با کاهش نرخ بهره، شاهد افزایش شاخص دلار نیز هستیم که پدیدهای عجیب به نظر میرسد.
* افزایش تقاضا برای دلار در پی بیثباتی بازار
دلار آمریکا بالاترین پشتوانه طلا را دارد که در زمان بروز جنگ به ثبات اقتصادش کمک میکند. همچنین بخشی از این طلا را توسط فدرال رزرو با قیمت بالا عرضه میکند تا کسری بودجه را تامین کند و سیگنالهایی را نیز به بازارهای مالی همچون ارزهای دیجیتال، فلزات اساسی یا بورسهای بینالمللی میدهد تا از این طریق سرمایهگذاران را به این سمت هدایت کند که دارایی خود را به دلار تبدیل کرده یا در بانکهای آمریکایی سپردهگذاری کنند. این مساله، چرخه جنگ و افزایش درآمدهای آمریکا را تکمیل میکند. وقتی بازارهای مختلف مانند ارزهای دیجیتال افت میکنند، در مقابل، دلار به دلیل جذب تقاضا قدرت میگیرد. این موضوع روی سرمایهگذاران در اقصی نقاط جهان نیز تاثیر میگذارد. به همین دلیل است که ریزش در بازارهای مختلف و بیثباتی در خاورمیانه، تا حد زیادی به سود اقتصاد و دلار آمریکا تمام میشود. از سوی دیگر ارزهای دیجیتال که در سالهای اخیر سرمایهگذاران آمریکایی را به خود جذب کرده بود، بعد از افت دوباره، به اقتصاد آمریکا برمیگردد. در واقع ایالات متحده با تلاش تلویحی برای توسعه جنگ خاورمیانه در سطح فعلی، به اقتصاد و ارزش دلار خود کمک کرده است.