printlogo


کد خبر: 292898تاریخ: 1403/7/19 00:00
همان‌که نصرالله گفت

محمدعلی‌ حسن‌نیا : برآورد اولیه اکثر سیاستمداران و تحلیلگران اسرائیلی بعد از ترور شهید سیدحسن نصرالله این بود که حزب‌الله به بن‌بست می‌رسد و دیگر ماشین نظامی و جنگی این گروه مانند گذشته کار نمی‌کند. درست بعد از ترور دبیرکل حزب‌الله موجی از حملات موشکی و راکتی به اراضی اشغالی فلسطین انجام شد و صهیونیست‌ها در بهت فرو رفتند که چگونه این اتفاق حتی بعد از این ترور سنگین رخ داده است!
اکنون بعد از چند روز که از ترور دبیرکل شهید حزب‌الله می‌گذرد، عمق و سطح موشک‌ها نیز افزایش می‌یابد. موشک‌های حزب‌الله از فادی 1 و 2 به فادی3 ارتقا یافت و با موشک‌های نور اسرائیل را هدف قرار داد. این برای بار نخست بود که حزب‌الله راهبرد موشکی خود را کمی تغییر داد و به جای موشک‌های با برد کوتاه از موشک بالستیک استفاده کرد. این حملات بویژه به حیفا، کریات شمونه و صفد چند پیام مهم را برای طرف اسرائیلی خواهد داشت. اول اینکه روند نظامی حزب‌الله با تغییرات سیاسی یا ترور در سطوح فرماندهی تغییر نمی‌کند، شاید خسارت زیادی به سطح فرماندهی حزب‌الله وارد شده است اما این روند ترور باعث توقف عملیات‌ها نمی‌شود.
به زبان ساده‌تر می‌توان اینگونه گفت «ماشین ترور اسرائیل، ترمز ماشین نظامی حزب‌الله» را نمی‌کشد و حزب‌الله همچنان بدون ترمز در حال زدن شهرها و پایگاه‌های مختلف رژیم صهیونیستی است. مقاومت لبنان هم به این درک رسیده است که بعد از ترور شهیدسیدحسن نصرالله دیگر نمی‌توان خوشبین به مذاکره و روند سیاسی بود و باید از رهگذر قدرت نظامی و موشکی به میز مذاکره فشار آورد تا جنگ پایان یابد. برنده و بازنده اصلی این جنگ اراده‌های 2 طرف است. حزب‌الله عزم خود را جزم کرده است که حملات موشکی را به شهرهای حیفا و حتی شاید در عمق بعدی به تل‌آویو برساند. از همان ابتدا مقاومت لبنان قصد نداشت جنگ را تا آسمان تل‌آویو بکشاند. به همین دلیل هر بار در پاسخ به جنایات بیشتر اسرائیل، یک مکان و یک هدف جدید را در عمق بیشتر با سلاح پیشرفته‌تر هدف گرفت. این نشان از تعادل روانی حزب‌الله در میدان دارد. 
حزب‌الله قصد دارد بر اساس یک جنگ فرسایشی عمل کند و هر بار یک خسارت بزرگ را به تل‌آویو تحمیل کرده تا از این رهگذر بتواند شروط اصلی خود برای پایان جنگ را محقق کند. عملیات‌های حزب‌الله شاید در نبرد کلاسیک به عنوان پیروزی به حساب نیاید اما زمانی که این جنگ شیوه نامتقارن به خود می‌گیرد نشان می‌دهد چه ضربه بزرگی به تل‌آویو وارد آمده است. اسرائیل اصل بازدارندگی خود را زیر سوال می‌بیند. برای 100 هزار آواره شمال پاسخی ندارد. نمی‌تواند وارد حمله زمینی تمام‌عیار شود، زیرا نمی‌داند حزب‌الله چه غافلگیری‌هایی را آماده کرده. به همین خاطر هم چند بار گردان‌های ویژه اسرائیل به مرز لبنان رفتند و تنها به پیدا کردن چند تونل غیرفعال بسنده کردند و پارکی را در مارون‌الراس تخریب کرده و دستاورد نظامی برای آن ساختند اما به این زاویه نپرداختند که حزب‌الله در چند روز گذشته بیش از 20 نظامی اسرائیلی را در کمین هلاک و چندده نفر دیگر را زخمی کرده است. این پاسخ‌ها در کنار حملات موشکی به کریات شمونه که ۲ کشته برجا گذاشت نشان می‌دهد میدان لبنان بسیار فراخ است و اسرائیل نمی‌تواند به راحتی از آن رهایی یابد. تحولات میدانی مرزی اخیر پس از حملات هوایی و توپخانه‌ای سنگین می‌‎تواند سنجه و نشانه‌ای از چشم‌انداز حمله زمینی برای اسرائیل و چه بسا تکرار تجربه 2006 باشد. هر چند فعلا در آغاز حمله زمینی برای قضاوت درباره سرنوشت آن زود است اما «اگر» روند پرتلفات این ۲ روز در سایه پاتک‌ها و کمین‌های پی‌ در پی علیه نیروهای اسرائیلی بویژه پس از ورود تانک‌ها در هفته‌های آتی نیز ادامه یابد، می‌توان گفت در این حالت نتانیاهو با صدور مجوز حمله زمینی به لبنان بزرگ‌ترین اشتباه عمر خود را کرده است و به احتمال زیاد با بن‌بستی شبیه غزه در جنوب لبنان نیز مواجه خواهد شد. 
نتانیاهو پس از موفقیت‌های تاکتیکی در لبنان و تصویر برساخته از آن می‌پنداشت شرایط برای تکمیل این روند و تبدیل این موفقیت‌ها به پیروزی راهبردی با شکست تاریخی حزب‌الله به عنوان نقطه عزیمت بازآفرینی موازنه‌ها و نظم امنیتی و ژئوپلیتیک خاورمیانه فراهم است و سخنان او درباره تغییر چهره منطقه نیز معطوف به این برآورد بود. این شکست هم جز با حمله زمینی، ایجاد منطقه حائل در داخل لبنان و دست‌کم پایان دادن به حضور نیروهای حزب‌الله در جنوب لبنان و سپس حرکت در جهت خلع سلاح و حذف آن از معادلات داخلی لبنان میسر نمی‌شد. برگردان اولیه چنین وضعیتی نیز فراهم شدن شرایط بازگشت 100 هزار آواره اسرائیلی به شهرک‌های غصبی تخلیه شده در شمال بود.

Page Generated in 0/0072 sec