در هم شکست کل حساب و کتابها
در چشم اشقیا شده کابوس، خوابها
شب جرأت بروز ندید و سپیده زد
در انفجار نور و عبور شهابها
موشان به سوی حفره یکایک گریختند
دیدند بر فراز سر خود عقابها
ما - شیعیان حیدر کرار - آمدیم
هیهات اگر تکان بخورد آب از آبها
اشرار را به تیغ به زانو درآوریم
نهجالجهاد ماست فضرب الرّقابها
پرسید صهیونیست «چه شد انتقامتان؟»
حالا کجاست تا که ببیند جوابها؟