چرا تلاش آمریکا برای جداکردن حساب خود از جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و لبنان و نیز فاصلهگذاری با اقدامات ضد ایرانی تلآویو بینتیجه است
امیرعباس نوری: دموکراتها با نتانیاهو اختلافنظر دارند. این واقعیت را نمیتوان کتمان کرد. از طرف دیگر این تحلیل که نتانیاهو با تشدید تنش، بویژه با کشاندن پای ایران به جنگ مستقیم، یک کارت بازی به ترامپ هدیه میدهد نیز تا حدودی قابل پذیرش است.
سوم، اینکه یکی از دلایل (تاکید میشود یکی از دلایل) نتانیاهو در نپذیرفتن آتشبس، جلوگیری از ارائه یک برگ برنده از سوی دموکراتها برای تأثیرگذاری بر فضای انتخاباتی آمریکا، بویژه جذب رای مسلمانان است هم تا حدودی قابل فهم است. با استناد به این ۳ مورد آیا میتوان دموکراتها را از فجایع و جنایات رژیم صهیونیستی در جنگ غزه و لبنان تبرئه کرد؟ جواب مشخص است: خیر!
در یک سال گذشته آمریکاییها به صورت رسمی نزدیک به ۱۰ میلیارد دلار کمک بلاعوض به رژیم صهیونیستی دادهاند، البته برخی گزارشهای غیررسمی این رقم را تا ۳۰ میلیارد دلار تخمین زدهاند. در کنار این کمک نقدی بلاعوض که برای جلوگیری از سقوط اقتصاد رژیم صهیونیستی پرداخت شده، واشنگتن میلیاردها دلار تسلیحات نظامی پیشرفته در اختیار تلآویو قرار داده است. در این حوزه نیز گزارشهای رسمی میگوید کاخ سفید در یک سال گذشته 27 میلیارد دلار سلاح در اختیار رژیم صهیونیستی گذاشته است اما گزارشهای غیررسمی از هزینه ۶۰ میلیارد دلاری آمریکا برای تامین تسلیحات نظامی مورد استفاده رژیم صهیونیستی برای کشتار و جنایت در غزه و لبنان حکایت دارد. غیر از این هزینههای هنگفت مالی و تسلیحاتی، فرماندهان و افسران ارشد نظامی و اطلاعاتی واشنگتن به صورت مستمر و پیوسته، در اتاق جنگ مشترک رژیم صهیونیستی حضور یافته و مشاورههای لازم را به فرماندهان و افسران رژیم صهیونی ارائه میدهند. برای مثال استراتژی ورود زمینی ارتش صهیونیستی به غزه، توسط پنتاگون بر اساس تجربیات نظامیان آمریکایی در اشغال فلوجه در عراق به ارتش رژیم صهیونیستی ارائه شد. در حوزه اطلاعاتی نیز هدف قرار دادن فرماندهان مقاومت، دستور کار مشترک سیا و موساد است. خدمات ماهوارهای آنلاین پنتاگون به ارتش صهیونیستی نقش موثری در هدف قرار دادن فرماندهان مقاومت در غزه و بویژه لبنان داشته است. در حوزه سیاسی و دیپلماتیک نیز دولت بایدن در یک سال گذشته تمامقد در کنار رژیم صهیونیستی قرار گرفت و در چند نوبت قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل علیه رژیم صهیونیستی را وتو کرد. فشار به قضات دادگاه بینالمللی برای جلوگیری از صدور حکم بازداشت نتانیاهو و دیگر جنایتکاران صهیونیست و همینطور سرکوب گسترده و کمسابقه اعتراضات اساتید و دانشجویان دانشگاههای آمریکا از دیگر موارد حمایتهای دولت دموکرات آمریکا از دولت نتانیاهو بوده است. دستکم در ۲ مورد، دولت بایدن در قبال انتقام ایران از رژیم صهیونیستی نیز مستقیما وارد میدان شد. مشارکت جنگندههای آمریکایی در هدف قرار دادن پهپادهای ایران در جریان عملیات «وعده صادق ۱» و همینطور وعده دروغ تحقق آتشبس در قبال خویشتنداری ایران از گرفتن انتقام ترور شهید اسماعیل هنیه در تهران و سپس چراغ سبز برای ترور شهید سیدحسن نصرالله، باعث شد حضور فعالانه کاخ سفید در حمایت و پشتیبانی از رژیم صهیونیستی و مشارکت در جنایات این رژیم علنیتر شود.
بنابراین همدستی آمریکا با رژیم صهیونیستی در ارتکاب جنایت، قتلعام و نسلکشی مسلمانان غزه و لبنان یک واقعیت آشکار و غیرقابل کتمان است، لذا تبرئه آمریکا در جنایات رژیم صهیونیستی امکانپذیر نیست. با این حال، اختلاف نظر کاخ سفید با نتانیاهو و حمایت تمامقد آمریکا از رژیم صهیونی و مشارکت فعال واشنگتن در جنایات وحشیانه رژیم تلآویو چگونه قابل جمع است؟ اولین و واضحترین جواب به این سوال این است: منافع و موجودیت رژیم صهیونیستی بخش لاینفک منافع و هژمونی آمریکا در منطقه غرب آسیا است. رژیم صهیونیستی فارغ از گرایشات دولت این رژیم، ستون هژمونی آمریکا در غرب آسیا است و آمریکا از طریق این رژیم، موازنه قدرت در غرب آسیا را تنظیم و تضمین میکند. لذا در هر حالتی، حفاظت از رژیم صهیونیستی در مقابل جبهه مقاومت - که مهمترین و بزرگترین خطر برای هژمونی آمریکا در منطقه است - یک ضرورت حیاتی و البته بدیهی برای واشنگتن است. به همین خاطر اصل بنیادین، موجودیتی و هژمونیک حراست از رژیم صهیونیستی متاثر از اختلافات جناحی و تاکتیکی دولت حاکم بر آمریکا با دولت حاکم بر رژیم صهیونیستی قرار نمیگیرد. در واقع حفاظت از رژیم صهیونیستی یک تکلیف حاکمیتی برای هیات حاکمه آمریکاست. در این میان، اختلافات سیاسی - جناحی دولتهای حاکم بر واشنگتن و تلآویو، صرفا تابع منافع جناحی آنهاست. آنچه باعث اختلاف نظر بایدن و نتانیاهو شده، صرفا ناشی از ۲ چیز است.
۱- تضاد منافع جریان راستگرای رژیم صهیونیستی با دولت دموکرات آمریکا بویژه در موضوعاتی مانند توسعه شهرکهای صهیونیستنشین یا ایده ۲ دولتی.
۲- همافزایی سیاستهای دولت نتانیاهو با مواضع و جایگاه ترامپ به عنوان رقیب جدی دولت دموکرات آمریکا. بنابراین مشخص است اختلافات بایدن و نتانیاهو صرفا ناشی از منافع شخصی و جناحی است و این اختلافها اساسا در سطحی نیست که خدشهای بر سیاست اصولی آمریکا برای حفاظت و حراست از رژیم صهیونیستی وارد کند.
قطعا دولت آمریکا حامی اصلی رژیم صهیونیستی در جنایات یک سال اخیر این رژیم در غزه و لبنان و شریک جرم در ارتکاب این جنایات است.
نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که دولت دموکرات آمریکا بنا به منافع انتخاباتی خود، همکاریهای ویژهای با دولت نتانیاهو نیز داشته است. دموکراتها بنا به ملاحظات انتخاباتی و مدیریت رفتار انتخاباتی لابی صهیونیستی، امتیازات بزرگی به دولت نتانیاهو دادهاند. برای مثال، در ماجرای ترور شهید هنیه در تهران، دولت بایدن با وعده آتشبس، انتقام ایران و جبهه مقاومت را به تاخیر انداخت تا نتانیاهو با سوءاستفاده از فضای سیاسیای که دولت بایدن ایجاد کرد، دستور ترور شهید سیدحسن نصرالله را از نیویورک صادر کند. بازی اخیری که دولت بایدن درباره نحوه واکنش رژیم صهیونیستی به عملیات «وعده صادق ۲» به راه انداخته نیز در همین راستا قابل ارزیابی است. بایدن با ادعای مخالفت با هدف قرار دادن تاسیسات هستهای و نفتی ایران، تلاش میکند شرایط کمهزینهای برای حمله رژیم صهیونیستی به خاک ایران فراهم کند. آمریکاییها برنامه رژیم صهیونیستی برای حمله به تاسیسات هستهای و نفتی ایران را برجسته کرده و سپس مدعی مخالفت با آن میشوند. آنها همچنین این گزاره را مطرح میکنند که در صورت حمله اسرائیل به تاسیسات هستهای و نفتی ایران، واشنگتن در مقابل پاسخ ایران، دفاعی از رژیم صهیونیستی انجام نمیدهد.
برخی تحلیلگران معتقدند آمریکاییها از این بازی ۲ هدف را دنبال میکنند.
الف- حمله به تاسیسات هستهای و نفتی ایران با هزینه کم برای آمریکا. یعنی آمریکا با اتخاذ ژست مخالفت، ایران را متقاعد میکند در این حمله نقشی نداشته است. از سوی دیگر آمریکا با طرح این موضوع که در مقابل پاسخ ایران، از اسرائیل دفاع نمیکند؛ در واقع ایران را متقاعد میکند در واکنش به حمله اسرائیل به تاسیسات هستهای و نفتیاش، پایگاههای آمریکا در منطقه را هدف قرار ندهد. این در حالی است که «وعده صادق ۲» نشان داد آمریکا اساسا توانی برای مقابله با حملات موشکی ایران علیه رژیم صهیونیستی ندارد، بنابراین آمریکا بدون دادن هزینه، هدف قرار گرفتن تاسیسات هستهای و نفتی ایران توسط اسرائیل را محقق میکند. ضمن اینکه دولت بایدن با این اقدام، رضایت لابی صهیونیستی در آمریکا را نیز جلب میکند.
ب- دولت آمریکا با بزرگنمایی حمله رژیم صهیونیستی به تاسیسات هستهای و نفتی ایران، در واقع تلاش میکند به مرگ بگیرد که ایران به تب راضی شود. به عبارتی آمریکا با علم به ناتوانی رژیم صهیونیستی در حمله به تاسیسات هستهای و نفتی ایران و همینطور با توجه به تخمینی که از هزینه این اقدام تلآویو وجود دارد، سعی میکند حساسیت ایران را نسبت به انجام یک حمله محدود از سوی رژیم صهیونیستی کاهش دهد تا از این طریق، با انجام یک مانور تبلیغاتی گسترده، هم اعتباری برای رژیم صهیونیستی دست و پا کند و هم با ادعای ممانعت از حمله رژیم صهیونیستی به مراکز هستهای و تاسیسات نفتی ایران، به زعم خود یک بازی سیاسی جدید با دولت ایران آغاز کند و از این بازی در سایر جبهههای جنگ اسرائیل با جبهه مقاومت، بهره ببرد. کاملا مشخص است نه تنها حساب آمریکا از رژیم صهیونیستی جدا نیست، بلکه در واقع آمریکا به عنوان حامی و پشتیبان اصلی رژیم صهیونیستی، شریک جرم نتانیاهو در جنایات یک سال اخیر و مسؤول اقدامات احتمالی رژیم صهیونیستی در آینده بویژه در قبال ایران است.
در ایران به واسطه ۴۵ سال رویارویی با آمریکا، یک ذهنیت جامع و کامل نسبت به رفتار، نقشهها و ترفندهای ایالات متحده وجود دارد. بویژه تجربه برجام، مختصات دقیقی از ماهیت و سیاستورزی آمریکا را به مقامات ایران داده است. در ماجرای وعده آتشبس پس از ترور شهید اسماعیل هنیه نیز دست آمریکا در فقره جنگ غزه و لبنان کاملا رو شد. بنابراین به نظر میرسد آمریکاییها درباره برآورد ایران از بازی جدیدی که درباره حمله رژیم صهیونیستی به راه انداختهاند، یک تلقی سادهانگارانه دارند.
قطعا در ایران نسبت به هر نوع حمله رژیم صهیونیستی به خاک کشورمان ۲ برآورد وجود دارد.
۱- در صورت حمله رژیم صهیونیستی به مراکز هستهای، نظامی و نفتی ایران، این حمله در هر سطحی که انجام شود با هماهنگی کامل و چراغ سبز آمریکا انجام میشود.
۲- در صورت حمله نکردن به تاسیسات هستهای و نفتی ایران، دلیل این اقدام، ناتوانی رژیم صهیونیستی در هدف قرار دادن این تأسیسات و هراس تلآویو و واشنگتن از واکنش ایران است.
و حتما ایران با این ۲ برآورد، یک موضع واحد دارد و آن این است: جمهوری اسلامی از فرصت واکنش به حمله رژیم صهیونیستی برای پیگیری ۲ هدف بیشترین بهره را خواهد برد.
الف- حمله به پایگاههای آمریکایی در راستای راهبرد اخراج آمریکاییها از غرب آسیا
ب- انهدام پایگاههای نظامی و زیرساختهای رژیم صهیونیستی به شکلی که تاثیر مستقیم بر معادله و موازنه جنگ در جبهههای غزه و لبنان داشته باشد.