printlogo


کد خبر: 293090تاریخ: 1403/7/24 00:00
جنگ در حوزه کلمات، جنگ در زمین تصاویر

حمید ملک‌زاده*: در روزها و هفته‌های اخیر بعد از پاسخ مشروع ایران به شرارت‌های رژیم صهیونیستی علیه منافع دولت جمهوری اسلامی ایران در جریان عملیات «وعده صادق 2»، بحث درباره پاسخی که اسرائیل ممکن است به اقدام واحد نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در زمین نظامی تدارک دیده باشد، به موضوعی اساسی در محافل داخلی و خارجی که به موضوعات مربوط به غرب آسیا علاقه‌مند هستند تبدیل شده است. مسائلی مانند کیفیت پاسخ ایران به اقدام احتمالی رژیم صهیونیستی، ادوات استفاده شده در اجرای این پاسخ و ناتوانی سیستم دفاع موشکی ارتش اشغالگر صهیونیستی در مقابل عملیات دفاعی جمهوری اسلامی ایران، در کنار اهداف احتمالی پیش‌بینی‌شده در کابینه جنگ رژیم صهیونیستی برای پاسخ احتمالی به ایران و مسائل کیفی و کمّی مربوط به این پاسخ احتمالی، از موضوعات مهمی است که مدام درباره آنها صحبت می‌شود. در این میان یک موضوع اساسی هست که اگر چه در طرف صهیونیست به‌طور جدی دنبال می‌شود اما هنوز ما درباره آن کار زیادی انجام نداده‌ایم: «جنگ روانی؛ جنگ در حوزه کلمات و تصویر».
* جنگ روانی؛ عناصر موجود در میدان
اولین دقایق بعد از به اجرا درآمدن عملیات «توفان الاقصی» یک‌جور سردرگمی ناشی از بهت بر ذهن ناظران تحولات مربوط به سرزمین‌های اشغالی حاکم بود. رژیم صهیونیستی با پشتوانه دولت ایالات متحده آمریکا هر روز قدم جدیدتری را در مسیر تحقق برنامه صلح آبراهام برمی‌داشت و اینطور به نظر می‌رسید که با کامل ‌شدن این برنامه آمریکایی – صهیونیستی، عملا آرمان فلسطین برای مدت زیادی به فراموشی سپرده می‌شود. توفان الاقصی در کنار دستاوردهای نظامی درخشانی که در میدان نبرد برای مقاومت فلسطینی داشت، بیشتر به ‌عنوان ضربه‌ای اساسی در حوزه روانی به تصویری بود که اسرائیل و همپیمانانش سعی داشتند از موفقیت خود به جهانیان مخابره کنند. در این زمینه، درست مثل هر رخداد دیگری در سیاست جدید موضوع تصویر و روایت‌هایی که از طریق کلمات ساخته می‌شوند به ‌اندازه نبردی که در میدان جریان دارد حائز اهمیت است. از این ‌قرار، درست بعد از اجرای عملیات «وعده صادق» که از عنصر غافلگیری بهره کافی را برده بود، تاکتیک‌های جنگ روانی به طور ویژه در دستور کار دستگاه تبلیغاتی رژیم صهیونیستی و همپیمانان فارسی‌زبان قرار گرفت. مساله اساسی در اینجا این است: هدف این جنگ روانی مردم ایران هستند. یعنی در این مرحله از جنگ که در زمین کلمات و تصاویر اتفاق می‌‌افتد موضوع نبرد افکار عمومی شهروندان ایرانی است. اهمیت این مساله را بیش از هر جای دیگری باید در نقشی که اقدام دقیق، مشروع و مسؤولانه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در تثبیت گفتمان وفاق ملی اعلام‌شده توسط رئیس دولت چهاردهم در میان ایرانیان داشته و همین‌طور در گرایش قابل ‌توجه شهروندان ایرانی به برجسته‌تر کردن ایده وحدت حول محور منافع ملی ایران ذیل پرچم جمهوری اسلامی ایران جست‌وجو کرد. جنگ روانی - آنطور که در اینجا درباره آن صحبت می‌کنیم - چند محور اساسی دارد: الف- جدا کردن ایده و نام ایران از جمهوری اسلامی ایران، ب- هدف قرار دادن وحدت داخلی از طریق برجسته ‌کردن مشکلات و معضلات اجتماعی موجود در کشور؛ پ- تزریق این ایده که نبرد با اسرائیل موضوعی مربوط به ایران نیست و چیزی است که توسط جمهوری اسلامی ایران به ملّت تحمیل شده است.
* بازیگران جنگ؛ دارودسته باقیمانده از شاه سابق
این تقریبا برای ما در ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به عادتی آزاردهنده تبدیل شده که هر بار و در هر ابتلای طبیعی یا غیرطبیعی، مجموعه‌ای از افراد وابسته به باقیمانده‌های شاه سابق ایران در کنار دشمنان خارجی یا ناملایمات طبیعی تهدیدکننده زندگی ایرانیان قرار بگیرند و چیزهایی درباره پر کردن خلأ قدرت و پیشنهاداتی برای «آینده ایران» را روی میز قرار دهند. با وجود این، این بار وضعیت تا حد زیادی تغییر کرده است. در این وضعیت تازه با گرایش روشن‌تری از ضدیت این گروه از افرادی که به زبان فارسی صحبت می‌کنند با تمامیت ارضی و منافع ملی جمهوری اسلامی ایران و مردمی که نمایندگی ایشان را بر عهده گرفته است مواجه هستیم. یعنی با یک‌جور چرخش قابل‌ مشاهده به سمت روش‌هایی که گروهک تروریست منافقین از سال‌های دهه 60 در همراهی با رژیم بعث عراق از آنها استفاده می‌کرد. بیانیه‌های وابستگان رژیم پهلوی، نطق‌های تلویزیونی و مطالبی که در شبکه‌های مجازی منتشر می‌شود، ترتیباتی مانند بیانیه‌های رژیم بعث خطاب به مردم ایران را بازتولید می‌کند. با این تفاوت که در روزهای مربوط به جنگ تحمیلی انتقال پیام رژیم بعث از دهان سربازان فارسی‌زبانش در سازمان منافقین به‌مراتب دشوارتر از چیزی بود که امروز توسط سربازان فارسی‌زبان رژیم صهیونیستی اتفاق می‌افتد.
محور اصلی نبردی که از طرف سربازان فارسی‌زبان رژیم صهیونیستی درباره ایران جریان دارد چیزی جز ایجاد ترس در میان مردم برای تولید اضطراب و نگرانی از اقدامی که ممکن است ارتش صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران انجام دهد، نیست؛ ترسی که انتظار دارند در نتیجه منتقل‌ کردن این باور به مردم ایجاد شود که حمله رژیم اشغالگر قدس می‌تواند ایران، حالا چه صحبت از منافع اصلی اقتصادی و فناورانه آن باشد، چه تیرهای چراغ‌برقی که هنوز در جای جای کشور افراشته هستند را به‌سادگی نابود کند. 
این خط تبلیغی انتظار دارد همچنین این مساله را نیز القا کند که فرزند آخرین شاه پهلوی، بنا دارد - و می‌تواند! - اسرائیل را از انجام‌ این کار بازدارد و برای تحقق این نوید این شرط را پیش می‌کشد که مردم باید خودشان را از نظام جدا کرده و به «شخصی که می‌تواند آنها را از حمله‌ای که خودش دشمن را به انجام ‌دادن آن تشویق می‌کند در امان نگه دارد، پناه ببرند». این مساله اصلی است؛ برنامه‌ای بلندمدت با خیال به آشوب کشیدن ذهن، روان و آینده سیاسی مردم ایران در مقام شهروندانی که ذیل پرچمی واحد در جمهوری اسلامی ایران گرد هم آمده‌اند.
پژوهشگر اندیشه‌های سیاسی *

Page Generated in 0/0081 sec