محمد لسانی*: وجهه و توان رژیم صهیونیستی را میتوان در ۲ میدان «رزم نظامی» و «رزم رسانهای» سنجید. صهیونیستها در حوزه اول یعنی جنگ سخت و نظامی به هیچ عنوان خوداتکا نیستند و صرفا با توان لجستیکی و جنگافزارهای آمریکا و بلوک غرب است که توانستهاند در این یک سال دوام بیاورند و از هم نپاشند. روی دیگر ماجرا اما قدرت این رژیم در افسونگری رسانهای و متکی به تبلیغات پرطمطراق و حتی واسطهگرانه است تا چهره واقعی خود را پشت افراد حقیقی و هویتهای حقوقی پنهان کند. دلیل اصلی این پنهانسازی نیز چیزی جز ترس از واکنشهای اجتماعی به علت منفور بودن نزد افکار عمومی کشورهای منطقه و جهان نیست. یک نمونه ملموس برای این هویتزدایی و پنهانسازی، شبکه «اینترنشنال» است که سعی دارد از مالک و سرمایهگذار خود چیزی به زبان نیاورد اما حضور خبرنگاران این شبکه در مراکز فرماندهی، پادگانها و خطوط مقدم نظامی صهیونیستها، فریاد میزند یگان تبلیغات و عملیات روانی ارتش اسرائیل صحنهپرداز این شبکه است. اصولا افسون و فریب از تکنیکهایی است که رژیم صهیونیستی هم در میدان نظامی و هم رسانهای بهکار میبرد. جوخههای ترور «عربنماها» با هویتهای کاملا مردمی و خودی! به محله و ساختمان اهداف نفوذ و در یک لحظه اقدام به حذف فیزیکی یا ربایش سوژهها میکنند. دقیقا در میدان رسانهای نیز «ایرانینماها» را برای اینترنشنال انتخاب کرده و «عربنماها» را در صفحات شبکههای اجتماعی به کار میگیرند تا بتوانند پیام خود را از زبان افراد همزبان و همفرهنگ با مخاطب در ذهن و دل او جای دهند. در هفتههای اخیر اما پروژه اصلی رسانهای افسونگرانه رژیم صهیونیستی بر «عقبهزدایی و قطع زنجیره حیات مقاومت» همراستا با عملیات نظامی متمرکز است. بر این اساس، رسانهها و «انسان - رسانه»های صهیونی باید در ۲ حوزه به ایجاد و تشدید جدایی و انفکاک اقدام کنند: اول بین جبهه فعال با جبهه پشتیبان (ایران) و دوم بین جبهه فعال با عقبه اجتماعی خود. برای مثال تولید شایعات بیاساس و روایتهای مخرب در میان جامعه لبنان از انفعال و حتی معامله(!) ایران در قبال شهید سیدحسن نصرالله و حزبالله از اصلیترین ترفندهای صهیونی است که برای ایجاد دودستگی در محور مقاومت برنامهریزی شده است. از سوی دیگر، چهرههای رسانهای «عربنما» و پیامهای تولیدی که از واحدهای محتواسازی صهیونیستها به کف شبکه اجتماعی میریزد با برجستهسازی و تأکید بر نقش حزبالله در آوردن جنگ به داخل خاک لبنان سعی دارد مردم لبنان را نسبت به حزبالله بدبین کند و پایگاه اجتماعی این تشکیلات را هدف گیرد.
در برابر استراتژی عقبهزدایی و قطع زنجیره حیات مقاومت باید در داخل محور مقاومت به استراتژی همگرایی و تشدید انسجام جبههای اقدام کرد. این همگرایی در ۲ لایه نیاز است؛ اول، داخلی بین هواداران و حامیان با جبهه کنشگر و دوم بین جبهه عملکننده با جبهه ایران. این طراحی باید جدا از تشریفات و تعارفهای معمول باشد و بتواند بخوبی نشاندهنده واقعیت روابط موجود باشد. برای مثال اقدام ملموس، عینی و شجاعانه رئیس مجلس در هدایت هواپیما و فرود در میانه دود و آتش فرودگاه بیروت را میتوان یک نمونه از اقدامات همگراکننده و انسجامبخش نام برد. باور به اهمیت هر عضو پیکره مقاومت برای دیگران، یک عقیده جمعی است و سیاست وحدت ساحات [وحدت میدانها] به همین علت است که بر آرایش فراملی و منطقهای مقاومت تأکید دارد.