دارم از وضع خرابم گله چندان که مپرس
آنچنان خیس شده پاچه تنبان که مپرس
یکهو توفان شد و کرک و پرمان رفت به باد
ریخت جوری پرمان در کف میدان که مپرس
هفت اکتبر شد و درگرو نه هشتم!
سوزشی دیدهام از هجمه توفان که مپرس
بس که هی موشک و پهپاد به قلبم خورده
شدم آنگونه شبیه ژله لرزان که مپرس
بودهام گرچه مسلح - مثلا خیر سرم!-
آنچنان از نوک پا تا بن دندان که مپرس
لیک بدجور پرید از سر من برق و شدم
آنچنان مثل خلان بیسر و سامان که مپرس
غلطی کردم و در غزه چپیدم در گل
هستم آنقدر از این کرده پشیمان که مپرس