رضا منصورخانکی: آن بغض ماهها در گلوی ما مانده بود، بیشتر از همه اما انگار در گلوی سردار آزمون مانده بود. سردار پیش از بازی گفته بود: «این بازی رو میبریم، خودم کار رو درمیارم». در حالی که آسمان و زمین ایران مثل تمام روزهای سالهای گذشته آرام است و شهروندان ایرانی و گردشگرانی که از کشورهای دیگر به ایران سفر کردهاند، در حال تجربه یک زندگی عادی هستند، قطریها به دلیل تهدیدات امنیتی که بهواسطه ماجراجوییهای جدید رژیم اشغالگر قدس در منطقه به وجود آمده، درخواست دادند مسابقه با ایران در کشور سوم برگزار شود. مدیران فدراسیون فوتبال بلافاصله بعد از ابلاغ کنفدراسیون فوتبال آسیا، ورزشگاه راشد شهر دوبی را که ورزشگاه اختصاصی باشگاه الاهلی است به عنوان میزبان معرفی کردند. اگرچه مسؤولان باشگاه الاهلی و فدراسیون فوتبال امارات در میزبانی از این دیدار سنگتمام گذاشتند اما برگزاری این بازی در این ورزشگاه دقیقا مانند ریختن اقیانوس در تنگ آب بود.
ای کاش آتشبازی سردار و دوستانش در مقابل چشمان ۸۰ هزار ایرانی تشنه فوتبال در ورزشگاه آزادی انجام میشد تا تیم ملی فوتبال ایران یکی از زیباترین صفحات تاریخ این ورزشگاه پیر را رقم بزند. تک و توک ایرانیانی که به تیم ملی علاقه داشتند یا برای گرفتن بلیتهایشان به هتل آمده بودند، در لابی مشغول تجزیه و تحلیل بازی بودند و در گفتوگوهای چند نفرهشان، ترکیبهای پیشنهادی، یا پیشبینیشان از بازی را با هم به اشتراک میگذاشتند، چند نفری هم مشغول رویاپردازی با چاشنی انتقام از قطر بودند: «میبریم، خوبم میبریم، آنقدر گل میزنیم که تلافی نیمهنهایی جام ملتها رو درآریم». این را یکی از هواداران تیم ملی در لابی هتل به دوستانش میگفت. بالاتر در رستوران هتل، بازیکنان و کادر فنی در حالی مشغول صرف ناهار بودند که پیروزی در بازی تمام فکر و ذکر آنها را مشغول کرده بود. کمی آن طرفتر اما قلعهنویی خیلی آسوده نشسته بود و در تمام مدت، لبخند بخش جدانشدنی چهرهاش بود. انگار ژنرال آسودهترین عضو کاروان ایران بود. نگران نبود، یا شاید هم تجربه سالها حضورش در فوتبال او را به مردی بدل کرده که بلد است چگونه نگرانی را در خود حلاجی کند و در عوض یک لبخند امیدوارکننده به همکاران و شاگردانش تحویل دهد. وقت حرکت که رسید، ایرانیان بیشتری برای گرفتن عکس یادگاری و تشویق ملیپوشان در خروجی هتل منتظر بازیکنان بودند و در نهایت با بدرقه دهها هوادار، کاروان تیم ملی با اسکورت پلیس دوبی، از میان ترافیک دیوانهکننده دوبی، به استادیوم راشد رسید. میزبانی میهماننوازانه اماراتیها از ابتدای حضور در ورزشگاه تا هنگام خروج، کاملا به چشم میآمد و اعضای تیم ملی و هواداران در میان این استقبال دلگرمکننده وارد ورزشگاه شدند اما نکته عجیب پدید آمدن یک بازار سیاه برای خرید و فروش بلیتهای بازی بود. بلیتهایی که تا 500 و حتی 700 درهم هم مبادله میشد، نشان میداد که سکوهای آرام ورزشگاه قرار است مملو از علاقهمندان به تیم ملی باشد. یک سکو برای هواداران قطری و مابقی در اختیار ایرانیها بود. هوای مطبوع، چمن مناسب، استادیوم لبریز از ایرانی و میزبانی فوقالعاده؛ همه چیز برای پیروزی فراهم بود. اگرچه تیم ملی خوب شروع کرد اما در یک غافلگیری دروازه بیرانوند فرو ریخت. این غافلگیری خیلی سریع آدم را به دوحه میبرد، به همان جایی که با گل سردار پیش افتادیم اما در ادامه غافلگیر شدیم و با چشمانی بهتزده، رقص توپ زیر پاهای اکرم عفیف را نظاره کردیم و در نهایت با چشمانی اشکبار ورزشگاه، جام ملتها و دوحه را با افسوسی فراموشنشدنی ترک کردیم. آن بغض ماهها در گلوی ما مانده بود، بیشتر از همه اما انگار در گلوی سردار آزمون مانده بود. سردار پیش از بازی گفته بود: «این بازی رو میبریم، خودم کار رو درمیارم». از همان ابتدا و کمی پیش از گل، درگیریهای فوتبالی بین اکرم عفیف و بازیکنان تیم ملی شکل گرفت. مشخص بود این یک بازی عادی فوتبال نیست، قرار است یک اتفاق فوتبالی خاص رقم بخورد. قلعهنویی آرام ساعتی پیش، خیلی سریع تغییر فرم داد و از یکی دو اتفاق ابتدای بازی و در نهایت گلی که ایران خورد عصبانی و خشمگین بود. حضور پررنگ قلعهنویی، حضور گاه و بیگاه آنتونیو، رحمان رضایی، آندو و الهویی کنار زمین و انتقال پیام به بازیکنان پررنگترین اتفاق این دقایق بود.
* توپی که در میان اسکورت نگاه دروازهبان قطری به تور چسبید!
تا پیش از گل اول ایران، این قطریها بودند که سروصدایی اندک در استادیوم به راه انداخته بودند و سهم ۸ هزار ایرانی حاضر در ورزشگاه، حسرت یک گل خورده و یکی دو توپی بود که به تیر خورده بود. حالا اما همه چیز عوض شد، ایران بالا بود و هواداران شادمان از این گل. اینکه در رختکن تیم ملی در بین 2 نیمه چه اتفاقاتی رخ میدهد خود از آن رازهای پنهان فوتبال ایران است اما آنچه مشخص است سرعت بالای انتقال دیتا از سوی تیم آنالیز به کادر فنی و در نهایت تصمیمگیری سریع و درست کادر فنی و انتقال این تصمیمات به بازیکنان است. در خلال بازی بارها تیم آنالیز تبلتی را در اختیار سعید الهویی قرار میداد و او هم با استخراج اطلاعات و همفکری با همکارانش، جزئیات مورد نیاز را در اختیار سرمربی قرار میداد. بهنظر میرسد مهمترین رکن کادری که قلعهنویی انتخاب کرده، انسجام است. اگرچه ما هنوز نمیدانیم بین ۲ نیمه چه صحبتهایی در رختکن ردوبدل شده اما خروجی بازی در نیمه دوم نشان از برتری تاکتیکی کادر فنی تیم ملی در مقابل کادر فنی قطر بود. نیمه دوم ایران دوباره همان تیمی شد که ژاپن را با تمام ستارگانش به مسلخ برد. حالا این بار اکرم عفیف و دوستانش بودند که مسحور تماشای رقص توپ میان بازیکنان ایران بودند. بازی سریع تیم ملی کاملا قطریها را گیج کرده بود و توپها پس از چند بار برخورد به تیر، بوسههای بسیاری به تور دروازه قطر زدند. ایران با درخشش سردار آزمون، توانست قطر را شکست دهد، حتی اگر از گلهای مردود ایران و آن چند ضربهای که به تیرک دروازه قطر خورد هم بگذریم، شکست ۴ گله قهرمان آسیا در دوبی دوباره خون را در رگ فوتبال ایران جوشاند اما سردار که با یک فداکاری ماندگار، فرصت هتتریک را از خود گرفت تا محبی هم گلزنی کند، دست از کریخوانی برای قطریها برنداشت و تیر آخر را به عفیف و بازیکنان قطر در پایان مسابقه شلیک کرد؛ جایی که در یک گفتوگوی کوتاه چند ثانیهای با تیم سوشال مدیای ایافسی درباره بازی گفت: «خیلی آسون بود، حال نداد!». حالا ایران با صدرنشینی در گروه، با خیالی آسودهتر به سوی صعود به جام جهانی ۲۰۲۶ حرکت میکند و قلعهنویی و کادرش که در روزهای گذشته کم و بیش با انتقاداتی مواجه بودند، میتوانند با آرامش ناشی از این برد قاطع، برای ماههای آینده برنامهریزی کنند.