صادق فرامرزی: خیره ماند به قابی که تصویربردارش او را نمیشناخت. اما گویی او خوب میشناختش. خیره ماند به چشمانی مستتر در پس یک کوادکوپتر آویزان و آخرین سنگش را، آخرین پرتاب عمرش را، آخرین لحظه جهادش را، آخرین یادگارش را از روی خاکی که تمام عمر بر آن و بر سر آن جنگیده بود برداشت و پرتاب کرد. از پسِ آن ثانیه آخرین دیگر چیزی ثبت نشده است یا اگر ثبت است نشر نیافته است. هرچه بود او همچون یک منجی از پس پرده غیب ظاهر شد و به آخرین فرصتش که رسید، یک نگاه را تا ابد برای مقاومت و مردم و مبارزه به یادگار گذاشت. یحیی سنوار با صورتی پوشانده به نقطه مقابل خود زل زد، گو آنکه بداند شوکرانی از شیر و عسل در خانه پدری مقابلش گذاشتهاند. او فریم آخر زندگی را برای نسل پشت نسلی که تا روز آزادی میجنگند با چشمهای خود به ثبت رساند. نگاه او نه ترس داشت و نه اضطراب. یحیی با چشمهایش تنها میخواست بار سنگین حقیقت را بر نگاه بینندگانی که پس از او میآیند بیندازد و دم آخر را سبکبارتر به سینه فرو بخشد. او خیره ماند تا فریم آخر ثبت شود. او رفت اما نگاهش ماند و او نیک میدانست این نگاه مهمترین میراث از او خواهد بود. چشمهایی که نسبشان به تاریخ برمیگشت و تاریخ تنها سلاح ملتی آواره در صفحات سیاه زمان است. او در خون خود غلتید، آنچنان که نسب نامش به یحیای نبی و ذبحی مظلومانه میرسید. او تمام شد، آنچنان که هیچ شهیدی در انتها به پایان نرسیده و نامیرا مانده است! یحیی سنوار تازه تبدیل به داستانی شد که تاریخ را هدایت میکند، افسانهها را از آسمان به زمین میکشد و لای لالایی شبانه مادرها به خون به جوش آمده کودکانی تزریق میشود که با صدای بمب بیدار میشوند.
***
شهادت یحیی سنوار فرمانده افسانهای مقاومت فلسطین به نمادینترین شکل ممکن و در مقابل چشمهای مضطر مردمانی ثبت شد که او را حاضرِغایب در میان تمام مبارزات خویش میدیدند. این حُسن تقدیر الهی برای مجاهدی همچون او بود که در میان یک نبرد نابرابر و آزادیخواهانه به شکلی به شهادت رسید که هر نگاه حقطلبی را به حیرت وادارد. مقاومت در دهههای گذشته بویژه یک سال اخیر، شهیدان کمنظیری را تقدیم تاریخ و آگاهی بشر کرد اما نمیتوان کیفیت شهادت هیچکدام را با یحیی سنوار مقایسه کرد. اشغالگران تمام اعتبار خود را برای یافتن او به میدان آوردند، ننگ ابدی جنایتهای متعدد را بر پیشانی خود تا ابد چسباندند و با تکرار این دروغ که سنوار پشت کودکان و زنان خود را پنهان کرده است دست به بزرگترین نسلکشی زمانه معاصر زدند و نهایت شهادت او نه با یک ترور که در جریان یک مبارزه میدانی رودررو رقم خورد. سمبل جدید مقاومت مستضعفان فلسطینی که پیش از این خود گفته بود یا پیروز میشود یا کربلا را تکرار میکند، به کربلاییترین شکل ممکن رقم خورد. چند فریم به جا مانده و تصاویر کوادکوپتری که ثانیههای آخر مبارزه سنوار را ثبت کرده، پیش از هر چیز یادآور یک شهید عاشورایی است که در میان توانستن و بایستن، بایسته مقاومت را برگزیده تا با خون خود به نسلهای متمادی، ممکن بودن مقاومت را نشان دهد. صهیونیستهای سرخوش از شهادت یحیی، سرمستانه و جاهلانه تصاویر لحظات آخر حیات پرافتخار چون اویی را منتشر کردند و غافل بودند که هممسلک آنان یعنی یزید نیز سرمست از پیروزی ظاهری بر قیام خونین یک امام مظلوم نیز مرتکب چنین اشتباهی شده بود. تصاویر ثبتشده از مقاومت جانانه، شجاعت مثالزدنی و در نهایت شهادت مظلومانه سنوار همان قابی بود که برای یک ملت تحت ستم، زبان مشترک میسازد. رویای یحیی شدن از امروز به دستورالعمل زندگی میلیونها کودک در غزه، کرانه باختری، لبنان و تمام سرزمینهایی تبدیل میشود که محکوم به زندگی کردن در مجاورت با جانیترین و شرورترین رژیم نژادپرست جهان هستند.
میزانسن چیده شده در آخرین قاب از حیات سنوار، تمام عناصر و آرمانهای او را به هنرمندانهترین و الهامبخشترین شکل ممکن مقابل چشمان نظارهگر جهان قرار داد؛ مردی که وطن برایش استراحتگاهی بیهویت نبود، مرز میان ایده و عملش نامرئی بود و آنچنان در برابر مرگ سرافرازانه ایستاده بود که بهای زندگی را به رخ همگان میکشید. مهمترین ممیزهای که همه از دوران حیات سنوار به خاطر میآوردند، توانایی شخصیت بالای او در نشان دادن ضعف دشمنان بود. او چه زمانی که پشت تریبون میرفت و چه زمانی که عملیاتی را فرماندهی میکرد، بخوبی بلد بود تصویر اقتدار دشمن را به چالش بکشد. ذبح خونین او که آخرین فرصتش در این دنیا برای نشان دادن قدرت انسان در برابر دشمنان بود نیز از این قاعده خارج نبود. یحیی با دستان خالی و چشمهایی مسلح به حقیقت، چنین تصویری را برای تاریخ به یادگار گذاشت. هیچکس حدیث چشمهای او را فراموش نخواهد کرد؛ قاتلانش بیشتر!