محسن سلگی: نتانیاهو «مرگ نمادین» را پیشاپیش تجربه کرده است. او همیشه از «حیات نمادین» محروم خواهد بود اما سنوار همواره حیات نمادین دارد. مرگ جسم ظاهری او نهتنها خللی در این حیات نیست، که اعتلای آن است. چقدر تقارن شگرفی در میان است؛ تقارن نام یحیی و حیات او؛ تقارن نام یحیی و احیای زندگی و مرگ توسط او. این اعجاز شهادت و شهید است که به مرگ هم زندگی میبخشد. حتی اگر از چشمانداز غیردینی به ماجرا نگاه کنیم، سنوار همچون قهرمانهای بزرگ کشته شد. او تنهایی قهرمانان و اسطورههای تاریخ در نبرد آخر و سکانس آخر را تداعی کرد. او تداوم همه قهرمانان سلحشور و پاک تاریخ است. او یاد قهرمانان بزرگ را حتی برای بسیاری از مردم غرب، زنده کرد.
* سکونت سنوار و بیخانمانی نتانیاهو
محل اقامت سنوار، تاریخ و هستی است اما نتانیاهو، پیشاپیش و از آغاز، بیخانمان بوده است. او متعلق به نیستی است. چنانکه رژیم صهیونیستی هم از آغاز بیقرار و بیسرزمین بوده و هرگز روی قرار و استقرار را نخواهد دید. رسانههای صهیونیستی گفتهاند در زمان حمله پهپادی به محل «اقامت» نتانیاهو، او و همسرش در آنجا نبودهاند اما باید گفت آنها هرگز سکونت و سکینه و آرامش را تجربه نخواهند کرد. آوار و آوارگی، ترس و تزلزل، سرشت و سرنوشت و سرگذشت همیشگی آنهاست.
* تفاوت سکونت و اقامت؛ چرا رژیم غاصب از سکونت محروم است؟
مارتین هایدگر، فیلسوف بزرگ آلمانی در تمایز سکونت و اقامت، تأملاتی دارد که بر مبنای آن درمییابیم سکونت با ساختن، آزادی، بیآزاری و تعلق وجودی به یک مکان وابسته است، در حالی که اقامت به معنای حضور فیزیکی و ناآگاهانه در یک مکان است؛ گویی انسان مقیم، یک شیء در محیط است. روشن است که حضور صهیونیستها در اراضی اشغالی یک اقامت است و راهی به سکونت ندارد. صهیونیسم با تخریب طبیعت و شهرها به جای ساختن و آبادانی، اسیر کردن انسانها به جای آزاد کردن آنها، کشتار و آزار رساندن به انسانها به جای نجات و حتی صلح، نمیتواند راهی برای سکونت پیدا کند، بویژه آنکه تأسیس و آغاز رژیم صهیونی همراه با غصب سکونتگاه فلسطینیها بوده است. بر این اساس، آوار و آوارگی، سرنوشت و نیز سرشت رژیم مذکور است. هایدگر همچنین خصوصیت محافظتکنندگی و واگذاری پدیدهها به ذات خود (بگذاریم هر چیزی همانطور که ذاتا هست، باشد. مثلا بگذاریم فلسطین متعلق به فلسطینیها باشد) را به عنوان خصوصیت سکونت مورد تأکید قرار میدهد. واضح است رژیم غاصب از ابتدا تا امروز در برابر این خصوصیت بوده، بنابراین تقدیری جز بیقراری و آوارگی همیشگی ندارد. قابل اشاره است هایدگر در سخنرانی خود تحت عنوان «ساختن، سکونت گزیدن و اندیشیدن» در 1951 واژه آلمانی باستانی «buan» را طرح میکند که هم معنی ساختن دارد و هم معنی سکنیگزیدن. همچنین واژه «bin» را که به معنای «بودن» است، به بحث میگذارد و به این ترتیب درهم تنیدگی ساختن، سکونت و هستی اصیل و ذاتی انسان را نشان میدهد.