مهدی طاهرخانی: جمعه شب آنچه دیدیم تفاوت نگاه نکونام و سهراب بود؛ ۳ گل در کیسه استقلال آن هم در تهران. ۳ ضدحمله؛ آن هم وقتی در نیمه نخست استقلال تیم بهتر و برتر بود.
این فوتبال است! در عین سادگی، وسیعترین پیچیدگیهای عالم امکان را در دل خویشتن پرورانده. این فوتبال است! با تصمیم احساسی و صدا کلفت کردن در کلابهاوس و حرفهای احساسی زدن، هیچ تحولی در آن خلق نمیشود جز سقوط چتربازها از قهوهخانه به وسط اتاق مدیریت!
فوتبال قاعدهمند است، با لشکرکشی مجازی و هشتگ زدن هیچ اتفاق مثبتی رخ نمیدهد.
استقلال حدود ۱۸ ماه با افکار تدافعی نکونام جان گرفت. اصلا همه چیز بر مبنای ابتدا گل نخوردن و سپس گلزنی چیده شده بود اما نکونام به خاطر فشارهای بیرونی مجبور شد تغییراتی را در خریدهایش به وجود بیاورد و عینا همان باعث سقوطش شد!
* عاقبت سادهانگاری
در این سو سهراب هم سعی کرد تیمش را جذاب و هجومی به میدان بفرستد اما حواسش نبود استقلال تعلیم کافی برای این تغییر سبک را ندیده است. ذوبآهن مترصد همان چند اشتباه ساده بود. براحتی آنها را دید و ۳ گل زد. استقلال در نبود گلر اصلیاش که گرو رفته مدیریت بود، خالدآبادی را به زمین فرستاد و او هم به هیچ توپی نه نگفت، در این مواقع یک گلر خوب است که در تک به تکها تیمش را زنده نگه میدارد.
اما استقلال همه چیز را ساده انگاشت. فشار برای تغییر نکونام اشتباه بود و حالا باید دعا کنند سرمربی جدید، بر خلاف سهراب نخواهد به یکباره سبک آبیها را بدون پشتوانه عقلانی تغییر دهد.
وضعیت امروز استقلال آینه تمامقدی است برای پرسپولیسیها. خوب نگاه کنند چگونه ۲ مالک با ۲ نگاه متفاوت، سرنوشت زیرمجموعههای متبوعشان را تغییر دادند!
در این سو هلدینگ که ثروت و قدرت بیمثالی دارد با یک پز خاص وارد معرکه شد.
برکناری شبانه خطیر و انتخاب سمیعی به جای او که در طول ۳ سال گذشته از یک وکیل ساده پلهپله خودش را به صندلی مدیریت نزدیک کرد. او بدون هیچ سابقه روشنی در مدیریت فوتبال به این پست مهم تکیه زد اما همه میدانند هیچکاره است جز ماشین امضا برای تصمیمات شهریاری.
اصولا هیاتمدیره جنبه نمایشی دارد. افراد هلدینگ که چند ماه است مرتب در شش و بش تغییرات هستند، خودشان را کنار کشیدهاند تا مبادا جرقههای استقلال دامنشان را بگیرد اما هر آنچه دیدیم در این ۴ ماه یک مجموعه تصمیمات غلط بود.
آنها توان اخراج نکونام را نداشتند و به زور تحملش کردند اما عاقبت را همه دیدند. همان ۲ خرید عجیب بوسنیایی نشان داد در استقلال هر چیزی داریم جز استقلال و یکپارچگی آرا.
* درسی به قرمزها
هوادار پرسپولیس خوب نگاه کند، همانهایی که در تابستان داغ، در کلابهاوس مدعی بودند درویش با خروج این بازیکنان و اوسمار در حال سوزاندن زمین پرسپولیس برای نفر بعدی است، همان افرادی که همه چیز را تمامشده میدانستند، یک شباهت با امروز هواداران استقلال داشتند؛ هر دو با سوار شدن بر موج احساس (اما هدایتشده از اتاق فکری خاص) خواهان جدایی و به زعم خود آزادی تیمشان بودند اما یک تفاوت بزرگ در سرخابیها وجود داشت؛ در پرسپولیس، کنسرسیوم بانکی دخالت مستقیمی ندارد و همه امور را به درویش سپرده است. پرسپولیس با زلزله ۵ ریشتری مواجه شده بود؛ جدایی ۴ ستاره و رفتن اوسمار سرمربی تیم قهرمان!
درویش در خریدهای تابستانی با صبر و تعلل عجیبی کار را پیش میبرد و حتی ۳ خرید خارجی در آخرین ثانیهها کنسل شد. از یحیی عطیهالله تا قلیزاده و نیانگ! اما کنسرسیوم بانکی نه دلال برای خرید بازیکن معرفی کرد و نه پشت درویش را خالی کرد.
وضعیت را هم امروز همه میبینند. همه خریدها عالی از آب درآمدند و عجیبتر از همه گاریدو تبدیل به بهترین خرید تابستان شد!
اگر به فضای کلابهاوس و مجازی بود، دقیقا داوودهای پرسپولیس با چتر به میانه اتاق مدیریت باشگاه سقوط میکردند و همان بلایی را سر پرسپولیس میآورند که سلفشان سر استقلال!
پرسپولیس مزد اعتمادش را گرفت و الان تقریبا در وضعیت باثبات و خوبی است اما در استقلال هیچکس نمیداند برنامه چیست.
داوودها آمدند و رفتند. هلدینگ که خودش نمیداند در سلسله تغییرات وزارت نفت در دولت جدید چه سرنوشتی در انتظارش است، با همان تکبرگ احمد شهریاری کار را پیش میبرد.
سهراب را به میانه آتش آوردند و طبیعتا او سیاوشوار قادر به عبور از نار نبود.
و اینک استقلال در شوک باخت ۳ گله در تهران است.
گویی کلابهاوس، سمش را به رگهای آبیترین تیم آبی ایران ریخت.
فضای احساسی، بلایی را سر استقلال آورد که میتوان ادعا کرد مشابهش در دهه 80 تا اواسط 90 به جان سرخها افتاده بود؛ همانند سرطان است، ناگهان خودنمایی میکند و گویی هیچ راهکاری برای علاج ندارد.
جواد نکونام تیم را بسته که برای تغییرات باید به آرامی تغییر رویه دهد. نمیشود ناگهان دستور فوتبال هجومی صادر کنی. بیمحابا پیش رفتن میشود دیدار با ذوب.
* گذار؛ سختترین راه ممکن
کار استقلال برای عبور از دوره گذار بسیار سخت است اما آنها بهتر است چند وقتی کلابهاوس را تعطیل کنند و اتاق مدیریت این تیم، در ابتدا برود ماندن یا رفتن خودش را مشخص کند.
اجازه ندهند یک عده ناشناخته با سوءاستفاده از احساسات جریحهدارشده هواداران، چتربازهای جدید را به آسمان این تیم گسیل دارند.
قطعا از حیث نیروی انسانی آبیها بازیکن شاخص فراوان دارند اما نمیشود به یکباره تفکر فوتبال اتوبوسی را تغییر داد. سهراب تست کرد و نقرهداغ شد.
هواداران پرسپولیس هم بخوبی تحرکات آبیها را رصد کنند. خوب ببینند تجویزهای کلابهاوسی و تشویق به تزریق غیرت، انتهایش چیست! مثل این میماند که برای هر دردی مرتب چای و نبات تجویز کنید.
* سختترین کار جهان
استقلال و سپاهان این روزها چوب نداشتن ثبات مدیریت را میخورند. ۲ تیم پرمهره که سقف را شکافتند اما نفهمیدند مشکل اصلی کجاست.
کنار هم قرار دادن اتفاقات و تنبیهی که اخیرا متوجه حسینی شده، میگوید پیتسو موسیمانه کار سختی
پیش رو دارد.
اینکه معجزهوار قادر به پاک کردن همه گندکاریهاست یا نه را نمیدانیم اما میدانیم اگر هلدینگ کماکان بخواهد اینگونه مدیریت کند، پیتسو که سهل است، پپ هم قادر به قدرتنمایی در این مجموعه نیست؛ تیمی که خلاف نام پرمفهومش، هیچ مستقل بودنی در آن دیده نمیشود.
مراقب سقوط چتربازهای آویزان از قلب قلیانسراها باشید، اشتباهات قبلی را کنار بگذارید.
پیشکسوتان شروع به خالی کردن دل هواداران نکنند و دست آخر همه هواداران و مدیران دستهجمعی کلابهاوس را دیاکتیو کنند. تابستان هر چه خوردند از این قماش آقاجانمسلکان بود؛ بیارزشان و تشنگان قدرت و صندلی و ثروت؛ همانهایی که هوادار را نردبان کردند تا خودشان را برسانند به طبقه چهارم. در ضمن حواس هواداران پرسپولیس هم جمع جمع باشد، هزاران می در رگ این تاک خواب است.
حاج داوودهایی هم همانند همین تابستان گذشته، مترصد چند شکست بودند تا بپرند وسط گود و بگویند، دیدید دیدید، حق با ما بود!
حواستان را خوب جمع کنید، قارچهای سمی در تاریکی محض، در فضای نمور و آلوده، شبانه رشد میکنند. فاصله استقلال و پرسپولیس چیزی نبود جز یک انتخاب در مالک! شاید هم از درویش تا شهریاری...
آبیها از هول هلدینگ و پولش افتادند در حلیم.