printlogo


کد خبر: 294192تاریخ: 1403/7/29 00:00
یادداشت روز
ایرانی‌ها در صف دفاع از انسانیت

 
حمید ملک‌زاده*: در روزهای اخیر «جمعی متکثر از ایرانیان داخل و خارج کشور که خیل جامعه دانشگاهی، دانش‌پژوهان، فعالان سیاسی و اجتماعی و هنرمندان» را تشکیل می‌دهند، ضمن انتشار فراخوانی جمعی انزجار خود را از «تجاوز نسل‌کشانه اسرائیل به مردم فلسطین در باریکه غزه، آپارتاید سرکوبگر در کرانه باختری اشغالی، قشون‌کشی به خاک لبنان، حملات به یمن و سوریه و هرگونه اقدام نظامی علیه ایران تحت هر عنوانی» اعلام کرده و آن را به‌عنوان «جلوه‌ای آشکار از خشونت گسترده، فراقانونی و افسارگسیخته علیه شرایط زیست جمعی مردمان در منطقه» معرفی کرده‌اند که «تحت حمایت کامل مادی و معنوی دولت‌های غربی و درهم‌تنیده با گردش جهانی سرمایه» اتفاق می‌افتد. نویسندگان و امضاکنندگان این فراخوان جمعی با عنایت به این موضوع که «گفتارها و شواهد گویای آن است که ایران از اهداف بعدی تخاصم اسرائیل تحت عنوان «نظم نوین» خواهد بود»، به طور اضطراری «علیه بی‌تفاوتی در قبال تبعات جنایت‌های نظام‌مند بر هم‌زیست‌های جغرافیایی، فرهنگی و تاریخی ما» هشدار داده‌اند. این بیانیه را تاکنون بیش از 1400 نفر از اهالی علم، هنر، فرهنگ و دیگر اعضای جامعه ایرانی که در داخل و خارج از کشور زندگی می‌کنند امضا کرده‌اند. در میان امضاکنندگان این فراخوان، افرادی در شهرستان‌های کوچکی در استان اصفهان تا اساتید و پژوهشگرانی از دانشگاه‌های برجسته در ایالات متحده آمریکا و اروپا را می‌توان پیدا کرد. همین‌طور تنوع در وابستگی سیاسی و حزبی افرادی که این فراخوان را امضا کرده‌اند، دامنه گسترده‌ای از گروه‌ها و احزاب سیاسی ایرانی را که بعضا هیچ نسبتی با روح حاکم بر نظامات عقیدتی حاکم بر جمهوری اسلامی ایران ندارند شامل می‌شود. توجه به این فراخوان جمعی از 2 جهت حائز اهمیت است: الف - اجتماعی از گستره متنوع ایرانیان با علایق و سلایق سیاسی و فرهنگی متفاوت که حول محور ارزش‌های انسانی موجود در مقاومت فلسطینی علیه رژیم اشغالگر فلسطین شکل‌ گرفته است؛ ب- ضمن معلق کردن اختلافات سیاسی ناشی از مسائل مربوط به قدرت در ایران، ضرورت دفاع از اصل دولت ملی در مقابل زیاده‌خواهی و جنگ‌طلبی خارجی را به‌عنوان بن‌مایه تحلیل خود انتخاب کرده است. در این یادداشت تلاش می‌کنم درباره این 2 مورد مسائلی را مطرح کنم.
* احیای سیاست به اعتبار اخلاق انسانی
در ایران معاصر، در نتیجه مجموعه نادانشی که عموما بر اساس انتقال اطلاعات غلط یا دست‌کاری شده درباره جوهر سیاست به افراد منتقل می‌شود و همین‌طور تحت‌تأثیر برجسته بودن منازعات سیاسی ناشی از میل گروه‌های مختلف برای تصاحب قدرت، سیاست به قدرت و عقل سیاسی به عقل محاسبه‌گری که تنها در آرزوی کسب، حفظ و نگهداشت صورتی ناب از قدرت است تقلیل یافته است. در این فهم نادرست از سیاست، دولت به نفس دستگاه زور حاکم بر یک کشور تبدیل شده، و نگاهداشت دولت به نگهداشت نظام زور تقلیل یافته است. در چنین فهمی از دولت، با نوعی گریز از نظامات مربوط به حقیقتی که بر پایه مفاهیمی مثل کرامت انسانی و تکینگی تاریخی و فرهنگی ملت‌هاست مواجه هستیم. این مساله تا حد بسیار زیادی هر بحثی درباره حقیقت را از موضوعاتی که به سیاست مربوط می‌شوند کنار گذاشته و انسان را به چیزی مادی که می‌شود و باید از آن در مسیر اهداف موردنظر نظام‌های زور حاکم بر جوامع بشری استفاده کرد تبدیل می‌کند. از آنجا‌که در این روایت مخدوش از سیاست زور مادی به معیار حقیقت در سیاست تبدیل می‌شود، هر آن ‌کس که صاحب زور است را در بالای سلسله‌مراتب روایی درباره جهان و سیاست، برمی‌کشند. از این ‌جهت آن ‌کس که صاحب زور است محتوای اصطلاحاتی مانند بشر، تروریسم، حق، دفاع و تجاوز را معلوم می‌کند. در فراخوان جمعی ایرانیان علیه نظم نوین، این موضوع به‌روشنی به چالش کشیده شده و روایت تاریخی صحیحی درباره موضوع اشغال اراضی فلسطینی، پیدایش طبیعی مقاومت در مقابل نیروهای اشغالگر و حق مشروع فلسطینیان برای دفاع از سرزمین خود در مقابل نیروی شرور ارتش رژیم اشغالگر اسرائیل مورد توجه قرار گرفته است. در این فراخوان همچنین این موضوع بخوبی برجسته شده است که «نظم نوین» - نامی که اسرائیل بر عملیات ترور شهید سید حسن نصرالله و البته همه مردمان و زندگان در بلوک مسکونی اطراف نهاد - عنوانی است که هیتلر برای رؤیای حزب نازی آلمان برگزیده بود؛... شاید تنها تفاوت این نامگذاری با قرینه تاریخی‌اش این است که اسرائیل دیر، بسیار دیرتر از نازی‌ها، علنا به ماهیت فاشیستی خود اذعان کرد، زیرا تا امروز کوشیده بود برتری‌جویی نژادپرستانه خود را زیر نشان «دفاع» و «تمدن علیه بربریت» و «بازپس‌گیری ارض موعود از چنگ اشغالگران بریتانیایی و عرب» معرفی کند». 
از این‌ جهت این فراخوانی ایرانی، غیردولتی و بدون وابستگی به نهادهای رسمی در جمهوری اسلامی ایران است که در میانه هیاهوی تبلیغات سیاسی حامیان فارسی‌زبان رژیم صهیونیستی، می‌تواند به‌عنوان مشارکتی درخور در مقابله با دست‌کاری نظام‌مند دستگاه تبلیغاتی صهیونیسم بین‌الملل در جریان حقیقتی که در کشورهای محور مقاومت در جریان است به‌حساب بیاید. 
* سیاست و مساله دولت ملی
پیش‌تر در یادداشت مفصل‌تری توضیح داده بودم که تبلیغات سیاسی رژیم صهیونیستی علیه ایران و محور مقاومت دو پایه اساسی دارد: الف - مساله فلسطین موضوعی نیست که به ایران در مقام یک دولت ربط داشته باشد؛ ب - پاسخ احتمالی رژیم صهیونیستی به دفاع مشروع ایران از خودش علیه مردم ایران نیست و فقط «نظام» را هدف می‌گیرد. محتوای «فراخوان جمعی علیه نظم «نوین» تحمیلی بر خاورمیانه» از دو جهت نادرست بودن این 2 خط تبلیغی را نشان می‌دهد. 
برای اینکه فهم روشن‌تری از این موضوع به دست بیاوریم باید قبل از هر چیز این نکته را در نظر بگیریم که تاریخ ایران معاصر تاریخ بسط پیدا کردن دولت مدرن است. تاریخ پیچیده‌ای که در آن پیش و بیش از تثبیت دولت، گرایش‌های ضد دولت یا گرایش‌های ضد نظم مستقر سیاسی در آن جاافتاده و عمل کرده‌اند. نکته برجسته‌ای که در این فراخوان جمعی می‌توان مشاهده کرد اهتمام نویسندگان آن به مساله دولت ملی است. آنها چه وقتی به صورت‌بندی موضوع می‌پردازند و چه وقتی درباره نگرانی‌های خود صحبت می‌کنند، عنصر ایران به‌عنوان یک دولت ملی را از نظر دور نداشته و بر آن تأکید می‌ورزند. همین‌طور در اتفاق قابل‌توجهی از نظر تحلیل شرایط منطقه، زمینه‌های محلی، یعنی زمینه‌های تاریخی، فرهنگی و اجتماعی حاکم بر منطقه غرب آسیا را به‌عنوان عنصری در نظر می‌گیرند که می‌توان آن را به‌عنوان مبنایی برای صحبت از سرنوشت مشترک مردم و دولت‌های منطقه دانست. یکی دیگر از مسائلی که در این زمینه باید به آن توجه کرد تحلیل یکپارچه نویسندگان متن مورد نظر ما است؛ تحلیلی که بر اساس آن پیوندهای میان سرنوشت ملت و دولت‌های منطقه از جهات داخلی و خارجی به یک اندازه مورد توجه قرار گرفته است. در نهایت نویسندگان با معلق کردن اختلاف‌نظرهای احتمالی درباره نحوه اداره جامعه، یا مسائلی که به سیاست داخلی در ایران مربوط می‌شود، زمینه‌های سیاسی لازم برای فراهم‌ آوردن یک‌جور اجماع ملی حول محور ارزش‌های مبتنی بر کرامت انسانی و اخلاق و فضایل مدنی را در کنار ضرورت دفاع ملی یکپارچه از حکومت ایران در مقابل برنامه‌های شریرانه‌ای که نماینده شقی‌ترین نیروهای سیاسی دوران برای ما طراحی کرده‌اند به وجود می‌آورند. مساله مهمی که در پایان باید به آن اشاره کنم این است که «فراخوان جمعی» ابتکاری غیردولتی از طرف برخی افرادی است که دل در گروی ایران داشته و از ضرورت حمایت از فضایل انسانی در و به‌ وسیله سیاست صحبت می‌کنند؛ جمع متکثری که صدای خودانگیخته بخشی از ایرانیان، در مقابل هیاهوی سربازان فارسی‌زبان صهیونیسم هستند.
پژوهشگر اندیشه‌های سیاسی *

Page Generated in 0/0049 sec