حنیف غفاری: طی سالها و ماههای اخیر، هشدارهای معناداری از سوی استراتژیستهای مطرح آمریکایی درباره مسیر اشتباه این کشور در حوزه سیاست خارجی مخابره شده است. بدون شک هشدارهای هنری کیسینجر و زبگنیو برژینسکی قبل از مرگ آنها درباره عدم تناسب «هزینه» و «فایده» در مداخلهگرایی واشنگتن در اذهان باقی است، همچنین شاهد استمرار این هشدارها از سوی نظریهپردازانی مانند پروفسور «جان مرشایمر» خالق نظریه رئالیسم تهاجمی و فرانسیسکو فوکویاما واضع نظریه پایان تاریخ هستیم اما یکی از مهمترین این موارد، از سوی «رایان کراکر» به کاخ سفید و پنتاگون مخابره شده است. فراموش نکنیم کراکر، از دیپلماتهای کهنهکار، قابل اعتماد و نظریهپرداز هر ۲ حزب جمهوریخواه و دموکرات محسوب میشود. وی 40 سال سفیر آمریکا در کشورهای گوناگون مسلمان منطقه بوده و سابقه سفارت در لبنان، سوریه، عراق، کویت، افغانستان و پاکستان را دارد. رسانههای آمریکایی از او تحت عناوینی مانند «لورنس آمریکایی» و «صندوق اسرار آمریکا در غرب آسیا» یاد میکنند.
کراکر در تازهترین یادداشت خود به نکات مهمی درباره جنگ غزه و بسط آن به لبنان و دیگر مناطق غرب آسیا اشاره کرده است: «خصومتها میان اسرائیل، حماس و حزبالله، همچنین ایران همچنان ادامه خواهد داشت. مرگ (شهادت) سنوار که پس از ترور (شهید) سیدحسن نصرالله، رهبر حزبالله در ماه گذشته و بسیاری دیگر از فرماندهان ارشد رخ داد، عمدتاً به ادامه جنگ چریکی منجر خواهد شد، مگر اینکه آمریکا و اسرائیل برای رسیدن به آتشبس تلاش کنند، همچنین این امر احتمال تسلیحاتی شدن برنامه هستهای ایران را بیشتر میکند». کراکر در نهایت نتیجه گرفته است: «وضعیت کنونی بسیار شبیه وقایع سال 1982 میلادی است؛ زمانی که صهیونیستها به لبنان حمله و جنوب لبنان را اشغال کردند اما در نهایت، این اقدام منتج به ایجاد حزبالله شد و اقدامات اخیر تلآویو نیز قطعا پایان حزبالله را رقم نخواهد زد». نام کراکر با مفهوم «دولتسازی آمریکایی در عراق» و «خاورمیانه جدید» گره خورده است. از این رو هشدار پررنگ و صریح آخر این دیپلمات و استراتژیست حوزه سیاست خارجی آمریکا را نباید ساده انگاشت. رایان کراکر از سال 2007 میلادی به عنوان سفیر آمریکا در بغداد منصوب شد. ماموریت اصلی وی، تعریف «ساختار جدید حکمرانی» در عراق در راستای تحقق ایدههای خطرناک نومحافظهکاران و اوانجلیستهای آمریکایی بود.
کراکر در محاسباتی که کاملا آنها را واقعگرایانه تلقی میکرد، معتقد بود دوران پساصدام در بغداد، بر مبنای تثبیت لائیسیته و پذیرش الگوهای رفتار سیاسی غرب در عراق شکل گرفته و در نهایت، بغداد تبدیل به کانون اصلی تجزیه منطقه غرب آسیا و دفرمهسازی کامل جهان اسلام خواهد شد. با این حال کراکر ماموریت خود را در حالی به پایان رساند که گروههای مقاومت عراق از بطن طرفداران گفتمان مقاومت تبدیل به جریان مسلط سیاسی عراق شدند و طرح خاورمیانه جدید را به شکست کشاندند، حتی بعدها تلاش وقیح و ضد انسانی دولت اوباما - بایدن درباره خلق گروهک تروریستی - تکفیری داعش نیز توسط اضلاع مقاومت در منطقه به چالش کشیده شد و بغداد را به جای نقطه ثقل تحرکات تجزیهطلبانه منطقهای آمریکا، تبدیل به یکی از مراکز و کانونهای گفتمان جبهه مقاومت در منطقه ساخت.
هشداری که امروز کراکر به مقامات آمریکایی و صهیونیست درباره تحولات جاری در غزه و لبنان مخابره میکند، قطعا از سر انساندوستی و صلحطلبی وی در نظام بینالملل نبوده و منبعث از شکست وی در پیمودن این نقشه راه نخنما و خطرناک است. کراکر به وضوح دریافته خونبازی مشترک واشنگتن و تلآویو در بیروت و غزه، نه تنها منجر به نابودی حزبالله و حماس نمیشود، بلکه تبدیل به نقطه عطفی در تکمیل منظومه مقاومت و گسترش ابعاد گفتمانی، راهبردی و عملیاتی نهفته در آن خواهد شد.
کراکر پس از پرداخت هزینههای بسیار زیاد و تجربه شکست در ملتسازی آمریکایی در عراق و منطقه دریافته است فرجام نسلکشی غزه و جنگ در لبنان، نه تسلط صهیونیستها بر منطقه خواهد بود و نه دفرمهسازی جبهه مقاومت. این دیپلمات آیندهنگر از اکنون نمادهای شکست و استیصال واشنگتن و تلآویو در برابر «فردای غرب آسیا» را مشاهده میکند، بنابراین هشدار اخیر کراکر را میتوان به مثابه سندی مهم در «آیندهپژوهی تحولات لبنان و غزه» مورد توجه قرار داد. مخاطب این هشدار، دموکراتها و جمهوریخواهانی هستند که قمار خونین منطقهای آنها ثمرهای جز وقوع بحرانهای غیرقابل مدیریت در حوزه امنیتی و راهبردی واشنگتن و تلآویو نخواهد داشت. تکلیف بازیگرانی مانند نتانیاهو و گالانت در این معادله مشخص است؛ افرادی که با توهمات و جنایات خود به جای مقاومتزدایی از منطقه غرب آسیا و جهان اسلام، به صورت ناخواسته ظهور و بروز مصادیقی جدیدتر از منظومه مقاومت را در این حوزه ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک تضمین میکنند. در آینده نزدیک، آمریکا و رژیم صهیونیستی متوجه جنس هشدار کراکر و جدیت آن میشوند. آن زمان دیگر برای جبران این شکست و تباهی بسیار دیر شده است.