حمید ملکزاده*: در نخستین ساعات بامداد روز گذشته ارتش رژیم اشغالگر قدس به بهانه پاسخ به عملیات مشروع «وعده صادق 2» - که بر اساس ماده 51 منشور ملل متحد و در نتیجه اقدامات خصمانه این رژیم علیه حاکمیت ملی دولت جمهوری اسلامی ایران، شهروندان آن و فرماندهان جبهه مقاومت در محدوده سرزمینی ایران - اجرا شده بود، به برخی اماکن نظامی کشورمان حمله کرد. اصل اقدام اسرائیل علیه مراکزی در محدوده سرزمینی جمهوری اسلامی ایران چیزی نبود که نتوان آن را پیشبینی کرد. مقابله شجاعانه و موثر پدافند هوایی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران با این اقدام نامشروع و خصمانه رژیم، امکان پیشبرد اهداف برنامهریزی شده برای آن را از دستگاه تبلیغاتی رژیم صهیونیستی سلب کرد. با این حال این تنها موضوعی نیست که درباره حمله بامداد دیروز رژیم صهیونیستی به ایران میتوانیم بگوییم. برای اینکه بتوانیم فهم روشنتری از میزان ناکارآمدی این اقدام به دست بیاوریم، باید به آن روندی بازگردیم که مجموعه دستگاههای تبلیغاتی رژیم و سربازان فارسیزبانشان در طول یک ماه گذشته طی کرده بودند؛ یعنی باید روایت دقیقی از تلاشی که رژیم برای تصویرسازی و آمادهسازی این حمله، از نظر تبلیغاتی انجام داده بود را در مقابل خود قرار دهیم.
* عملیات روانی: ایران یا جمهوری اسلامی؟
درست از نخستین دقایق به اجرا درآمدن عملیات «وعده صادق 2» مجموعه دستگاه تبلیغاتی رژیم صهیونیستی یکجور عملیات روانی پیچیده را برای آماده کردن شرایطی که فکر میکردند برای پاسخ دادن به نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران لازم است آغاز کردند. مهمترین بخش این عملیات روانی تلاش برای جدا کردن ایران از جمهوری اسلامی ایران بود. آنها سعی کردند این موضوع را به شکل گستردهای تبلیغ کنند که ایران و مردمش چیزی هستند و جمهوری اسلامی ایران چیز دیگری؛ مهمترین بازیگران این عملیات نخنما را بیشتر در میان اطرافیان باقیماندههای رژیم پهلوی میشد پیدا کرد. خط تبلیغی برجستهای که در این عملیات روانی میشد به وضوح مشاهده کرد از این قرار است: الف- ایران یک چیز و جمهوری اسلامی ایران چیز دیگری است؛ ب- مردم ایران منتظر فرصتی برای اقدام علیه جمهوری اسلامی ایران هستند؛ پ- این فرصت را ارتش اسرائیل برای آنها فراهم خواهد کرد؛ ت- خلأ قدرت احتمالی بعد از اقدام اسرائیل علیه جمهوری اسلامی ایران توسط باقیماندههای پهلوی پر میشود.
بر اساس این تصویر اینطور تبلیغ میکردند که مردم ایران که آماده براندازی حکومت هستند، تنها به بهانهای نیاز دارند - که ارتش رژیم صهیونیستی برایشان فراهم میکند - و شاهی که بنا بود بههمراه موشکهای صهیونیستی در ایران فرود بیاید.
این گزافهگویی تا جایی ادامه پیدا کرد که بعضی سربازان فارسیزبان رژیم صهیونیستی، به طور علنی در رسانههای خودشان، پیشنهادهایی درباره اهداف ارتش رژیم ارائه کردند. آنها انتظار داشتند تهاجم دشمن خارجی به کشور به صحنه جلوس ظفرمندانه آنها بر تخت پادشاهی تبدیل شود. با این وجود شب افتخاری که انتظار میکشیدند در نهایت برای آنها به یکجور روسیاهی ابدی در حافظه مردم ایران منتهی شد. در شبی که یک کلمه واحد، یعنی «جمهوری اسلامی ایران» به پشتوانه مردم و به وسیله مدافعان غیورش از کیان کشور و امنیت ملت بهخوبی دفاع کرد، برای دشمنان ایران و مردمش حقارتی ابدی به یادگار ماند که نمیشود آن را به سادگی از چهره آنها زدود.
این نخستین باری نیست که دشمنان ایران، با تدبیر قدرت عاقله جمهوری اسلامی ایران و حمایت مردمی که دل در گرو آن دارند، طعم تلخ حقارت ناشی از شکست را میچشند. امروز دیگر بازی حقارت برای ایشان به بخشی از روزمرّگیهای سیاسیشان تبدیل شده است: چه در اقدام علیه رژیم صهیونیستی و چه در دفاع از کیان ایران اسلامی در هر ۲ حالت نمایش ضعف و بازی حقارت برای دشمنان ایران تکرار میشود.
در جریان عملیات «وعده صادق 2»، در حالی که رسانههای صهیونیستی انتظار داشتند صبر استراتژیک ایران به ابزاری علیه انسجام داخلی در ایران و در میان اعضای مقاومت تبدیل شود؛ نمایش قدرت نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در سراسر منطقه باعث ایجاد موجی از شادی، دلگرمی، انسجام و وحدت حول مفاهیم و ارزشهای بنیادین مقاومتی شد که موشکهای ایرانی به ارمغان میآوردند. در سراسر منطقه و در همه سرزمینهای اشغالی شوق و جشن و پایکوبی جریان داشت و چراغ سفیران صلح ایرانی در آسمان، برای آنها خاطراتی بهیادماندنی را رقم زد.
رژیم صهیونیستی و دلبستگانش حتی پیش از اینکه موشکهای ایرانی به زمین فرود بیایند چه در میدان و چه در ارواح مردمان منطقه بازنده بازی بودند.
برای ما «وعده صادق 2» نمایش قدرت و بازی عزت بود؛ ما، بدون توجه به دستاوردهای نظامی قابل توجه در «وعده صادق 2» در میدان، بازی حقیقت را به شکل دیگری روایت کرده بودیم. حقارت ناشی از این شکست، حتی قبل از انتشار عکسهای ماهوارهای، در سراسر منطقه و در همه جای جهان معلوم بود؛ داغ ننگی که در حمله بامداد دیروز رژیم صهیونیستی به ایران دوباره تکرار شد. این بار به شکلی آرامتر، به صورتی متینتر و در آرامش خواب مردمانی که تنها روز بعد از این تهاجم خصمانه و نامشروع، از جزئیات آن مطلع شدند. در تهران و شهرهای دیگر هیچ خبری از آنچه رژیم صهیونیستی انتظارش را میکشید نبود. پمپ بنزینها، خیابانها، مراکز شهری و در مجموع روند عادی زندگی روزمره ایرانیان به هیچ عنوان دچار اختلال ناشی از این هیاهوی پوچ نشد. هیچ کس، در هیچ جای منطقه کلاهی از سر برنداشت و تحلیلگرانی که معتقد بودند ایران در میان کشورهای منطقه منزوی است آبروی نداشتهشان را از دست دادند. رژیم صهیونیستی این بار هم جدا از حقارتی که بهخاطر توان قابل توجه مدافعان ایران تحمل کرد، در بازی تبلیغات نیز شکست خورد.
مساله مهمی که درباره این موضوع باید در ذهن داشته باشیم این است که نباید تنها به این دستاوردها اکتفا کنیم. مناقشه میان ایران و رژیم صهیونیستی مناقشهای است که هنوز در جریان است. نه باید در بزرگنمایی دستاوردهایمان افراط کنیم و نه باید آنها را کوچک بشماریم. همینطور باید این نکته را در نظر داشته باشیم که در مواجهه با موضوعاتی که به جنگ مربوط میشود حفظ وحدت داخلی و توجه به اعلانات و اعتماد به تصمیمات مقامات رسمی و تصمیمگیران اصلی در کشور از اهمیتی فوقالعاده برخوردار است. جمهوری اسلامی ایران پیشتر نشان داده در برخورد با متجاوزان به حریم ایران و ناقضان امنیت ایرانیان به هیچ عنوان کوتاهی نخواهد کرد. در ادامه این مسیر با حفظ وحدت، انسجام و سرلوحه قرار دادن اصل منافع ملی باید در کنار هم و نیروهای مسلح کشورمان باشیم.