زمانی که استقلال خود را آماده شروع مسابقات لیگ میکرد، اینطور به نظر میرسید جواد نکونام پرستارهترین استقلال این سالها را آماده رقابتها میکند. او رامین رضاییان، میلاد زکیپور، گائل کاکوتا، عثمان اندونگ، سامان فلاح و چند مهره دیگر را به تیمش اضافه کرد و با وجود همه مشکلات بین سرمربی و مدیریت، هواداران استقلال تردیدی نداشتند فصلی موفق در انتظارشان است. این خوشبینی بویژه با درخشش بازیکنانی مثل رامین رضاییان در ابتدای فصل بیشتر هم شد، بویژه که استقلال در فصل گذشته تنها با یک امتیاز جنگ قهرمانی را به پرسپولیس باخته بود و این در شرایطی بود که خیلی از هواداران این موضوع را به مسائل داوری مربوط میدانستند اما فضای مثبت شروع فصل در استقلال خیلی زودتر از حد انتظار فروریخت؛ انگار حبابی از خوشبینی اطراف تیم تشکیل شده بود که با کوچکترین تلنگری
فرو ریخت. بنابراین با تساوی ۲ -۲ مقابل ملوان و شکست یک بر صفر در اهواز همه چیز طوری به هم ریخت که انگار نه انگار استقلال تیمی سوار بر امواج مثبت در شروع این فصل از رقابتهای لیگ برتر بوده و یکی از بهترین مربیان فوتبال ایران را در اختیار دارد. بحثهای مربوط به برکناری جواد نکونام در هفته سوم آغاز شد و با وجود نمایش موفق او مقابل الغرافه، پس از تساوی در قائمشهر و شکست مقابل پرسپولیس به اوج خود رسید و در بازی با السد هم معلوم بود هر اتفاقی بیفتد، نکونام از استقلال میرود. بعد از جدایی نکونام، سهراب بختیاریزاده در 3 بازی کار را ادامه داد که تلاشهای او برای تغییر سبک بازی و بهبود کیفی تیم منجر به یک پیروزی و یک شکست سنگین مقابل ذوبآهن با وجود برتری قابل ملاحظه در نیمه اول و شکست خفیف مقابل النصر شد. با این حال کسی انتظار نداشت استقلال در دیدار مقابل خیبر اینچنین بازنده مسابقه باشد. بنابراین با وجود هدایت تیم توسط سرمربی جدید، آنها مقابل حریف تازهوارد به لیگ برتر با 3 گل بازنده شدند تا پس از گفتوگوی مطبوعاتی پیتسو موسیمانه و اعلام بازیکنان استقلال به عنوان مقصر این باخت، شعلههای خشم علیه ستارگان این تیم رو به فزونی بگیرد، به خصوص که شایعاتی از رختکن هم منتشر شد که درگیریهایی بین آنها به وجود آمده است. بنابراین هواداران استقلال حالا مسیر مطالبه را به سمت دیگری هدایت کردند. در ابتدای فصل این جواد نکونام بود که مورد حملات آنها قرار داشت و سپس این موضوع متوجه مدیریت شد و حالا بازیکنان هستند که باید تاوان شکست آخر را پس بدهند. یک سیکل تکراری و بینتیجه در استقلال که هرگز منجر به بهبود اوضاع نشده و برعکس، سرمایههای انسانی مهمی را که در این باشگاه جمع شدهاند، به بیرون رانده است. نکته اینجاست که بحران نتیجهگیری برای هر تیمی اتفاق میافتد و لزوما تغییرات و حملات منجر به نتیجه مناسب نخواهد شد. اگر در مرتبه قبلی قربانی کردن جواد نکونام راحتترین و سهلالوصولترین کار به نظر میرسید، حالا قرار است این بار سنگین بین بازیکنان (احتمالا یکی دو چهره شاخص) تقسیم شود، چرا که از نظر عقلی هم قرار نیست همه بازیکنان این مشکل را به دوش بکشند، بنابراین این بار احتمالاً شرایط طوری است که یکی دو نفر قربانی جو فعلی استقلال شوند و روی اشتباهات فردی احتمالی آنها ذرهبین گذاشته شود و این افراد در اختیار باشگاه قرار داده شوند. این بخشی از واکنشهای همیشگی و تکراری در فوتبال ایران بویژه تیمهای بزرگ نسبت به بحران نتیجهگیری در یک تورنمنت است، آن هم به این دلیل که از نظر افکار عمومی لزوماً هر ناکامی، «باید» یک مقصر داشته باشد! اما یک سوال: آیا یک سرمربی در بدو ورود میتواند همه مسؤولیت را به گردن بازیکنان بیندازد؟ این روشی است که برخی مربیان موفق در فوتبال ایران در دهههای گذشته به آن بیاعتنا بوده و مسیر دیگری را برای موفقیت و دوبارهسازی تیم دنبال کردهاند، اگرچه بخشی از این ماموریت از همان مسیر جوانسازی، تغییرات و تزریق خون تازه به کالبد باشگاه میگذرد. این را هم به خاطر داشته باشیم که بخش مهمی از مشکلات و مسائل استقلال به مرکز تصمیمسازی و بخش مدیریت باشگاه برمیگردد؛ افرادی که تا امروز توانستهاند بار تقصیر را به سمتهای دیگر هدایت کنند.