printlogo


کد خبر: 294516تاریخ: 1403/8/8 00:00
یادداشت روز
ایران ماشه را می‌چکاند

علیرضا حجتی: تهاجم اسرائیل به خاک ایران چه معنایی در معادلات کنونی منطقه تولید می‌کند؟ پاسخ به این پرسش مسیر را در توصیف صحنه میدانی برای تصمیم‌سازان ایران هموار خواهد کرد. 
در وهله اول، منازعه تهران – تل‌آویو در هنگامه آغاز یک بحران گسترده جنگی، ما را دوباره به روابط بین‌الملل ارجاع می‌دهد. مساله از داده‌ها فراتر رفته و اطلاعات پاسخگوی صحنه جدید نیست. مساله‌ای که بار دیگر تکیه بر تخصصی دیدن موضوعات اینچنینی با تسلط بر دانش روابط بین‌الملل را اثبات می‌کند. به همین خاطر بحث کاربست «نظریه» به مثابه دسته‌بندی کردن داده‌های پراکنده و استخراج الگوی رفتاری از آن، چیزی است که فقدان آن در عرصه تحلیلی کشور مشاهده می‌شود. با این توصیف، درگیری مستقیم ایران و رژیم صهیونیستی نشان داد فرضیه «تله جنگ» که ماه‌ها، نخستین پیش‌فرض توضیح تنش در منطقه بود چقدر اشتباه و دور از واقعیت بوده است، همانطور که امید بستن به آتش‌بس در غزه خوشبینانه بود. ایران، بعد از ترور اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس در تهران، به دیپلماسی فرصت داد و از نقض حاکمیت سرزمینی خود چشم پوشید تا آنطور که رئیس‌جمهور ایران فاش کرد، در ازای آن، ایالات متحده و برخی متحدان غربی اسرائیل، طبق قولی که به کشورمان داده بودند، به دولت یاغی تل‌آویو لگام‌ زده و نتانیاهو را وادار به پذیرش آتش‌بس کنند. با محرز شدن این نکته که آتش‌بسی در کار نیست و نتیجه خویشتنداری ایران، صرفا خرید زمان برای کابینه افراطی رژیم صهیونیستی است، ایران تصمیم به عملیاتی کردن دومین ورژن وعده صادق گرفت. اینجا جایی است که رئالیست‌ها در روابط‌ بین‌الملل پرچم‌شان را می‌کوبند. آنها می‌توانند دوباره فریاد بزنند در فضای آنارشیک جهان، جایی برای قول شفاهی و اعتماد نیست. «وعده صادق ۲» در چنین لحظه‌ای خلق شد. در خاورمیانه حسن‌نیت، حسن‌نیت نمی‌آورد!
مقابله ایران - رژیم صهیونیستی دیگر حتی با نظریه «بازدارندگی» هم همخوان نیست. معادله میان تهران – تل‌آویو را باید در نظریه «موازنه قوا» فهم کرد. ایران قبل از عملیات «وعده صادق 2» صرفا با ارائه یک «تهدید معتبر نظامی» به عنوان یکی از ابزارهای موازنه، توانست میلیاردها دلار به این رژیم بدون شلیک یک گلوله خسارت وارد کند. رژیم صهیونیستی هم با تلاش برای وارد کردن آمریکا به این معادله، از واشنگتن به عنوان یک عنصر «موازنه‌ساز» در برابر دشمن خود بهره می‌برد. نتانیاهو و دار و دسته‌اش تلاش اصلی خود را اما بر اخلال در ادراک ایران پایه‌ریزی کرده‌اند. حمله 5 آبان و سپس تبلیغات فراوان پیرامون آن مبنی ‌بر از کار انداختن تمام توان دفاعی ایران با هدف سست کردن دست نیروهای مسلح ایران از چکاندن ماشه است. 
اسرائیل نیاز داشت این حمله را بزرگ و نابودکننده جلوه دهد، همانطور که نتانیاهو مدعی شد بازوهای ایران را قطع کردیم اما خارج از این ادعاهای بزرگ، رژیم یاغی‌ای که به جنگ‌های پیش‌دستانه با دکترین «برخیز و اول تو بکش» مشهور است، برای نخستین‌بار در تاریخ مجبور شده است برای یک حمله محدود به ایران هم از قبل تهران را مطلع سازد. 
بر اساس آنچه منابع عبری خبر داده‌اند، اقدام محدود نظامی اسرائیل علیه ایران با هدف جلوگیری از تشدید تنش با کشورمان صورت گرفته است. بر اساس گزارش واشنگتن‌پست، یک مقام ارشد اسرائیلی با آگاهی مستقیم از استراتژی نظامی این رژیم فاش کرد اسرائیل به عمد حمله اخیر خود به ایران را به طور محدود تنظیم کرده است تا تهران را برای پاسخ گسترده در محدودیت قرار دهد. 3 منبع آگاه نیز  به آکسیوس گفته‌اند که اسرائیل روز جمعه پیش از حملات خود ایران را مطلع کرده و پیامی فرستاد که تهران به این حمله پاسخی ندهد. این منابع گفتند که پیام اسرائیل تلاشی برای محدود کردن تبادل مداوم حملات بین اسرائیل و ایران و جلوگیری از تشدید تنش بوده است. این منابع مدعی شدند پیام اسرائیل از طریق چند طرف سوم به ایرانی‌ها منتقل شده است و اسرائیلی‌ها از قبل برای ایرانی‌ها روشن کردند که به طور کلی به چه چیزی حمله خواهند کرد و به چه چیزی حمله نمی‌کنند. هراس از پاسخ ایران با کلیدواژه پرهیز از تشدید تنش موضوعی بود که تقریبا مقامات آمریکایی هم بر آن پافشاری داشتند. آنتونی بلینکن در این راستا هفته قبل، بعد از سفر منطقه‌ای خود گفت: «نگران درگیری گسترده‌تر با ایران هستیم. پس از حمله موشکی مجدد ایران علیه اسرائیل، احتمال تشدید تنش‌ها بالاست. آمریکا از حق اسرائیل برای دفاع از خود حمایت می‌کند». دلیلی که رژیم صهیونیستی را وادار به یک حمله محدود به ایران کرد، کیفیت عملیات «وعده صادق 2» بود.
این تقابل بازتابی از مفهوم ضربه اول و دوم در روابط بین‌الملل است. به این معنا که ضربه اسرائیل به ایران آسیب‌زننده اما ضربه ایران به رژیم صهیونیستی بر اساس جبر جغرافیایی برای این رژیم ویرانگر و نابود‌کننده خواهد بود.
با این همه، درز دادن این اطلاعات توسط صهیونیست‌ها برای تزلزل در پاسخ ایران، نافی بی‌جواب گذاشتن این گستاخی از سوی ایران نخواهد بود. رژیم صهیونیستی به خود جرات داده است برای نخستین‌بار به خاک ایران تجاوز کند و رسما مسؤولیت آن را به عهده بگیرد. حمله به پایتخت ایران، پیام معناداری است که تهران از آن چشم‌پوشی نخواهد کرد. 
در این چارچوب، از بیانات روز یکشنبه رهبری، تفاسیر مختلف و برداشت‌های متفاوتی شده است. عده‌ای مواضع رهبری در اصلاح نظام محاسبه صهیونیست‌ها را تعبیر به این کردند که ایران به دنبال پاسخ نخواهد رفت. این تاویل مطلقا خطاست. نگاهی به الگوی رفتاری تاریخی آیت‌الله خامنه‌ای نشان می‌دهد ایشان به هیچ عنوان قائل به نادیده گرفتن خطای رژیم صهیونیستی علیه ایران نیستند. 
مواضع رهبری درباره اسرائیل را باید در یک منظومه کلی و در تداوم پیام‌های‌ایشان پس از حمله به کنسولگری و ترور شهید هنیه جست‌وجو کرد. انذار رهبری درباره کوچک‌نمایی حمله رژیم صهیونی به خاک ایران، هرچه باشد تفسیر عدم پاسخ به تل‌آویو قلمداد نمی‌شود. خطای محاسباتی صهیونیست‌ها در جسارت به خاک ایران چگونه باید اصلاح شود؟ پاسخ روشن است. اینکه سران اشغالگر دچار این سوءبرداشت شوند که تعرض به ایران پاسخی نخواهد داشت ایران را در یک مارپیچ خطرناک بحرانی وارد خواهد کرد.
در ادبیات موازنه قوا و بازدارندگی، آخرین اقدام به عنوان نتیجه نهایی منازعه تعریف می‌شود. یعنی اگر روند تقابل ایران و اسرائیل، 5 آبان 1403 خاتمه یافته باشد، در دانش روابط بین‌الملل به معنای پیروزی رژیم صهیونیستی خوانده می‌شود. ایران می‌تواند شکست را بپذیرد یا خود نقطه پایانی این جنگ را بگذارد؛ جنگی که آینده منطقه و تاریخ را رقم می‌زند.

Page Generated in 0/0063 sec