محمد رستمپور: صبح شنبه حوالی ساعت ۵، صداهای مهیبی در شرق و غرب تهران، مردم را از خواب بیدار کرد. بلافاصله ویدئوهایی از تبادل آتش میان سامانههای پدافندی و تحرکات ریزپرندههایی در آسمان در شبکههای اجتماعی منتشر شد و خبر حمله اسرائیل که برای مدتی بود به سوژه گفتوگوهای فامیلی و دوستانه و کاری تبدیل شده بود، صورت واقعی یافت. هفته پیش از واقعه، درز جزئیات حمله احتمالی اسرائیل در کانالهای تلگرامی فارسی که تحلیلهای مختلفی را سبب شد، نقش یک حمله فراگیر و تکاندهنده بر اذهان ایرانیان زد اما در عمل، صبح شنبه، در ساعات نخست، مردم به جای آنکه در خانهها بمانند، به پشتبامها رفتند! ویدئوهای مختلفی از عملکرد پدافندی سامانههای تهران از نقاط مختلف شهر منتشر شد که مشخص بود با دوربین تلفنهای همراه ضبط شده. در هیاهوی بحث از نقاط هدف و چگونگی حمله اسرائیل، این جرأتورزی یا در حالت بدبینانه، این تهور و نترسی گم شد. هر رفتار و کنشی، متأثر از یک محاسبه هزینه -فایده است و اساساً همین معادله ساده به یکی از محوریترین و کلیدیترین منطقهای نظام بینالملل تبدیل شده است. اما در سطح فردی، پرسش اصلی این است: غرش خطرناک صدای پدافند و تبادل آتش، چرا به بروز ترس و انزوا در میان مردمی که حدود ۴۰ سال است چنین صداهایی نشنیدهاند، نینجامید؟ واقعیت این است که مجموعهای از عوامل به بروز چنین واکنشی منجر شده است.
از سویی برخی بر این باورند چنین واکنشی اصلاً تعجب ندارد و مردم سراسر ایران، از روستاها و شهرهای گوناگون به دلیل بنیادهای فرهنگی و انگارههای ذهنی که بیش از یک قرن است در وجود آنها تثبیت یافته، ملتی شجاع و غیورند و تمام آنچه بویژه در ۳۰ سال گذشته، در یک موج توفنده تخریب فرهنگی بر سر آنها فرود آمده، اتفاقا آنها را در خصایص مثبت مصممتر و مقاومتر کرده است. علاوه بر توجه به این بنیادها، نگاه به رخدادهای تاریخی که این خصایص و ویژگیها را ساخته یا تثبیت کرده نیز اهمیت دارد. رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای کنگره ملی بزرگداشت ۲۴ هزار شهید تهران (۳ بهمن ۱۴۰۲) با توجه دادن به نقش مردم تهران در مقابله با استعمار در قرارداد رویترز، قرارداد تنباکو، مسأله مشروطیت، قرارداد وثوقالدوله، ۱۵ خرداد و پیروزی انقلاب اسلامی از نقش برجسته و الهامبخش تهران نام میبرند و ضمن توصیه به مطالعه تهران، پایتخت را نماد بسیاری از خصوصیات ملت ایران میخوانند. از نظر ایشان، به رغم تلاش برای تغییر هویت ملی و اسلامی و تبدیل تهران به یک شهر بدلی یا رونوشت غلطی از شهرهای اروپایی، مردم تهران در سراسر تاریخ ایران در مقابله با ظلم پیشرو بودهاند. در نتیجه میتوان گفت همچنان که روزگاری پشتبامها، محل تجمع و شعاردهی علیه رژیم پهلوی به حساب میآمد؛ ۴۶ سال بعد به مکانی نمادین برای به سخره گرفتن قدرت تسلیحاتی و تهدیدات نظامی رژیم صهیونی تبدیل شد و بیآنکه ایرانیان بخواهند، برآمده از ناخودآگاه خود، زیر بار قلدری نمیروند و شاخ هر مدعی زورگویی که به باطل دستور میدهد، میشکنند.
چنین احساس و ادراکی، مبتنی بر خاطرات و توجهات پدید آمده. چنین نیست که باورها و تلقیها همینطور پدید آیند و تثبیت شوند. آنچه این واکنش را ساخته، بر ۲ رکن دینمداری و مقاومتخواهی استوار شده است. جهانبینی توحیدی که شکست را فقط در مغلوب شدن ظاهری و فیزیکی نمیبیند و پیروزی را تنها در چیرگی و غلبه جسمانی نمیشناسد، در کنار تجربه مصافهای تاریخی که بر ملت ایران رفته است، بویژه در میدانهای جنگ تحمیلی و پس از آن و همچنین توفیق جمهوری اسلامی ایران در فتح عرصههایی مانند نانو و ماهواره که قدرتمندان در آنها زانو میزنند، پدیدهای به نام غرور ملی تولید کرده که ایرانی را اهل توانستن میشناساند.
این شناسایی در گام نخست در ذهن و جهان و نفس و فکر خود ایرانیان پدید آمده. در نتیجه مقاومت پیش و بیش از آنکه در تجهیزات و سامانهها باشد، در ارادههاست. در واقع، ارادههاست که موشک و سامانه و پهپاد میسازد و این شدن، به اعتماد نیاز دارد. اعتمادی که در پیمایشها و افکارسنجیها نسبت به نیروهای مسلح خود را نشان میدهد؛ جایی که نزدیک به 70 درصد پرسششوندگان در پیمایش ملی ایرانیان، به کارآمدی و عملکرد نیروهای نظامی کشور رأی میدهند و بیش از 52 درصد حاضرند در دفاع از کشور در مقابله با هجوم خارجی نقش مستقیم ایفا کنند. براساس دیگر پیمایشها، در نگاه همین مردم، اسرائیل به عنوان دشمن اصلی شناخته میشود و از این رو است که تمام اهتمام رسانههای اسرائیلی به زبان فارسی در پی مقابله با این دشمنشناسی و بویژه دوقطبیسازی دشمن و حاکمیت است. در مجموع، آنچه مردم را به جای پناهگاه به پشتبام کشاند، نیرویی برآمده از نترسی، غیرت و البته میهندوستی است که باید قدر دانسته و بهدرستی تبیین و ترسیم شود.