printlogo


کد خبر: 294586تاریخ: 1403/8/9 00:00
خشم دشمنان از مشارکت ایرانیان در کمک به مردم فلسطین و لبنان با اجرای پویش «ایران همدل»
پویش ایران

رها عبداللهی: ویدئویی در رسانه‌ها منتشر می‌شود از زنی که با لباس نظامی سربازان رژیم صهیونیستی رو به دوربین ایستاده، و به فارسی - با لهجه عبری که به‌شدت در ذوق می‌زند - خطاب به مردم ایران می‌گوید چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است!  منظورش «پویش ایران همدل» است و بعد مزورانه می‌گوید غزه و لبنان به فدای مردم ایران!
در شبکه‌های ایکس و اینستاگرام، مطالبی غالبا از اکانت‌های ناشناس منتشر می‌شود که تعابیر مختلفی به کار برده‌اند اما محتوای‌شان یکی‌ است: تخطئه مردمی که به پویش ایران همدل پیوسته‌اند! به فارسی می‌نویسند اما چون مکتوب است، لهجه‌شان معلوم نیست!
عده معدودی سیاسیون زرد از دور خارج شده یا زردنویس‌های سیاسی هم این وسط هستند که عرصه‌ای برای بیرون ریختن برخی کینه‌ها پیدا کرده و با جمع تخطئه‌کنندگان پویش ایران همدل همراهی کرده‌اند.
اما مگر این طرف، سمت مردم چه خبر است؟ پویش ایران همدل چه تصاویری و چه اتفاقاتی را رقم‌ زده که این همه واکنش شتابزده را موجب شده است؟
همه چیز از یک پیام شروع شد؛ پیامی که رهبر عزیز انقلاب، در ظهر روزی که همه در خوف و رجای زنده بودن یا شهادت سید الشهدای مقاومت بودند، صادر فرمودند: «بر همه‌ مسلمانان فرض است که با امکانات خود در کنار مردم لبنان و حزب‌الله سرافراز بایستند و در رویارویی با رژیم غاصب و ظالم و خبیث آن را یاری کنند».
کلمات گویا بود. ولی امر مسلمین فرمان جهاد صادر و مردم را به میدان نبرد دعوت کرده بودند. پویش ایران همدل از این نقطه آغاز شد. کمک به جبهه با همه امکانات، برای مردم ایران غریبه نبود. این فرمان، صحنه‌های پشت جبهه 8 سال دفاع ‌مقدس را پیش چشم قدیمی‌ها زنده و پیش روی نسل جدید ایجاد کرد. 
در سال‌های اول انقلاب و دوران جنگ، بسیاری از خانه‌ها، حسینیه‌ها، مساجد و مدارس تبدیل به ستاد پشتیبانی جنگ شده بودند؛ پول و طلا و اقلام خوراکی و پتو و لباس جمع می‌کردند. زنان زیادی مثل زنان گردان خانوک، هزار هزار نان می‌پختند و راهی جبهه می‌کردند. کامیون کامیون پتو برای رزمنده‌ها و جنگ‌زده‌ها می‌فرستادند. در مجالس زنانه دور هم جمع می‌شدند و یک روسری پهن می‌کردند و بعد از چند دقیقه روسری پر از قطعه‌های طلایی می‌شد که لحظه‌ای قبل، زینت گوش و گردن‌شان بود و حالا داشتند آن را راهی جبهه حق می‌کردند تا دل امام‌شان قرص شود و حرفش زمین نماند.
حالا، اگرچه جنگ به خانه ما نرسیده و صحنه‌های فجیع کشتار و ویرانی و جراحت هزاران کیلومتر از ما دور است اما اینجا، مردم هم‌‌سرنوشتی ملت‌های مقاومت را درک کرده و هر روز هزاران هزار نفر از ایرانیان به پویش ایران همدل می‌پیوندند تا حرف رهبری زمین نماند. 
در کشوری که برخی سیاسیون و جامعه‌شناسان می‌گفتند مردم از نظام خسته‌اند، زیر بار فشار اقتصادی کمر خم کرده‌اند، نشاط و همدلی از میان‌شان پر کشیده، شکاف‌های اجتماعی ترمیم‌ناپذیر شده و امکان اتحاد را از بین برده و... ، حالا در هر شهر و دیاری تجمعات و مراسم‌های ایران همدل برگزار می‌کنند و داوطلبانه از دارایی‌های خود برای کمک به مردم غزه و لبنان و مقابله با رژیم منحوس صهیونیستی می‌گذرند. برجسته‌ترین بخش پویش، بخش طلایی آن است. زنان زیادی طلاهای خود را که عزیزترین داشته هر زن است، به پویش می‌بخشند و به این بخشش نیز افتخار می‌کنند. برخی کشاورزان کل محصول یک سال خود را وقف پویش کردند. زوج جوانی از خانه خود گذشتند. مردی کارخانه خود را به پویش بخشید‌. جوانی ماشینش را فدای جبهه مقاومت کرد، بچه‌ها در مدارس پویش اهدای قلک راه انداخته‌اند. مرد شوشتری سند خانه‌اش را به مراسم پویش آورد. چوپان با آبدانانی چندین رأس از گوسفندانش را نذر جبهه مقاومت کرد. گروه‌های زیادی از بانوان در مناطق مختلف کشور آشپزخانه برپا کرده و با درآمد پخت و فروش غذا، به پویش کمک می‌کنند، همچنین بازارچه‌های خیریه زیادی در سراسر کشور برپا شده...
این صحنه‌ها، تمام آن توصیفات را با تردید روبه‌رو می‌کند. این صحنه‌ها فتح است. بگویید آوینی بازگردد و روایت فتح دل‌ها را دوباره به تصویر بکشد. 
زنی با گریه در حال بخشیدن طلاهایش می‌گفت: ما زنان همیشه طلا را خرج زندگی کردیم، حالا جبهه مقاومت زندگی ما است؛ چه کاری واجب‌تر از مبارزه با اسرائیل؟!
دختر جوانی می‌گفت: طلا می‌آید که ما را شاد کند اما حالا شادی را فقط در نابودی اسرائیل می‌بینم.
جنگ مردم را به هم نزدیک کرده و مرزهای جغرافیایی برای ملت‌های مقاومت در حال رنگ باختن است.
جنایت‌های رژیم در غزه و لبنان عواطف انسانی را چنان جوشانده که شعارهای نه غزه و نه لبنان را در خود استهاله کرده است.
مقام معظم رهبری در نخستین سخنان خود پس از حمله اسرائیل به ایران، از لزوم برهم زدن خطای محاسباتی دشمن برای حفظ امنیت کشور سخن گفتند و عدم شناخت ملت ایران را هم به عنوان یکی از عوامل این خطای محاسباتی برشمردند و از انگیزه‌ها و رشادت‌هایی گفتند که امنیت‌ساز هستند.
دشمن صهیونیست با حمله بامداد شنبه نشان داد خیلی روی ایجاد رعب و وحشت بین مردم و مسؤولان حساب کرده است. اما همه دنیا دیدند مردم صبح شنبه را مثل شنبه‌های دیگر آغاز کرده و در پازل پیش‌بینی شده دشمن حرکت نکردند. 
دشمن می‌داند ملت چندپاره و متفرق، احساس ضعف می‌کند و با پنجه نشان دادن می‌ترسد. همین ترس است که او را به اهدافش می‌رساند. گفتنی ا‌ست تحلیل‌های سیاه از جامعه ایران که برای عده‌ای عادت شده، به این خطای محاسباتی دشمن دامن‌ زده و کشور را در معرض ناامنی قرار داده است.
حال می‌توان بهتر علت خشم دشمن از حرکت‌هایی نظیر پویش ایران همدل و تلاشش برای تضعیف آن را فهمید. 
نمود پیدا کردن صحنه‌های همدلی و بخشش و نزدیک انگاری ملت‌های مقاومت نسبت به هم، تقویت‌کننده اتحاد و شهامت و منتشر‌کننده انگیزه‌های امنیت‌ساز است. افزایش این صحنه‌ها و گسترش آن به همه عرصه‌های مردمی از هر فکر و سلیقه و گرایشی، مثل سیلی محکمی عمل می‌کند که حساب کار را به دست دشمن می‌دهد. او هنوز نفهمیده مردم ایران در بزنگاه‌ها از اختلاف فاصله گرفته و به انسجام نزدیک می‌شوند. 
در سمت مردم، نترسیدن و ادامه ابراز حمایت از جبهه مقاومت، خطای محاسباتی دشمن را به هم می‌زند. حال باید دید در سمت مسؤولان چه کیفیتی برای برهم زدن پلن‌های رژیم صهیونیستی اتخاذ می‌شود.

Page Generated in 0/0086 sec