printlogo


کد خبر: 294630تاریخ: 1403/8/10 00:00
درباره ترانه جدید خواننده شورش 1401
فرض کن برای نتانیاهو!

حامد سرلکی*: در دنیای معاصر، ترانه‌ها و آثار هنری به عنوان آینه‌ای از واقعیت‌های اجتماعی و سیاسی عمل می‌کنند.  شروین حاجی‌پور با ترانه جدید خود، بار دیگر توجه‌ هم‌نسلان خود را به وضعیت غرب آسیا جلب کرد. سعی او این بوده که با زبانی به ظاهر هنری، وضعیت غرب آسیا را تصویرسازی کند و در تلاش است تصویری از رنج‌ها و ناکامی‌های این منطقه را به نمایش بگذارد اما آیا این تصویر، واقعیت‌های عمیق‌تری را نیز در خود دارد؟ چه کسی غرب آسیا را به آن شکل که شروین حاجی‌پور توصیف می‌کند، به وجود آورده است؟
برداشت‌های فانتزی و سطحی از مفاهیم مختلف که گاهی توسط این خواننده نوپا شکل گرفت، موجب شده موضوعات مختلف تقلیل یابد. شروین با ترانه‌اش به نوعی به این تقلیل دامن می‌زند و نشان می‌دهد چگونه ممکن است درک عمیق‌تری از واقعیت‌های جنگ و بحران نداشته باشد. او در حالی از وضعیت جنگی سخن می‌گوید که در دنیای فانتزی و عشق‌بازانه خود است و این نشان‌دهنده یک دنیای برساخته، غیرواقعی و فانتزی است که هیچ ارتباطی با واقعیت‌های تلخ غرب آسیا و کشورهای مسلمان منطقه ندارد. 
این برداشت ریشه در استفاده از دیدگاه‌های رمانتیک در روابط بین‌الملل میان دولت‌ها دارد. نگاه رمانتیک به مسائل سیاست خارجی، بویژه دوگانه جنگ و صلح، به نوعی از تفکر و احساسات عاطفی و ایده‌آلیستی بازمی‌گردد که در آن واقعیت‌های پیچیده و تلخ سیاسی و اجتماعی نادیده گرفته می‌شود. این نوع نگاه، به جای تحلیل عمیق و واقع‌بینانه از وضعیت‌ موجود، به تصورات خوش‌بینانه متکی است که غالبا با واقعیت‌های روزمره فاصله دارد و می‌تواند به نتایج فاجعه‌بار منجر شود. 
یکی از مشکلات عمده این نگاه، نادیده گرفتن تاریخ و زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی است که به وقوع جنگ‌ها و بحران‌ها منجر می‌شود. در این رویکرد، اغلب عوامل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی که به بروز جنگ‌ها کمک می‌کنند، نادیده گرفته می‌شوند. به عنوان مثال، جنگ‌ها معمولا نتیجه منافع اقتصادی، قدرت‌طلبی و تضادهای اجتماعی هستند و نه صرفا نتیجه فقدان عشق و همدلی. بنابراین رویکرد رمانتیک به جنگ و صلح، به نوعی فرار از واقعیت و نادیده گرفتن مسؤولیت‌های سیاسی و اجتماعی است. 
به نوعی نقد ترانه شروین، بیشتر نقد نگاه رمانتیک، غیرواقعی و ضدمیهنی نسبت به دوگانه جنگ/ صلح است، لذا این موضوع به ما یادآوری می‌کند سیاست خارجی نیازمند تحلیلی واقع‌بینانه، عمیق و جامع است. به جای تکیه بر تصورات خوش‌بینانه و ساده‌انگارانه، باید به دنبال راه‌حل‌هایی واقع‌بینانه و مستند باشیم که بتوانند به بهبود وضعیت جهانی و ایجاد صلح واقعی کمک کنند. این امر نیازمند همکاری، دیالوگ و درک متقابل میان ملت‌ها و فرهنگ‌هاست، نه تنها در سطح سیاسی، بلکه در سطح انسانی و اجتماعی.
البته سکوت سلبریتی‌های ایرانی در قبال جنایت‌های رژیم صهیونیستی در غزه و لبنان، موضوعی است که بشدت نیازمند بررسی و تحلیل است. سکوت یا عدم واکنش آنها در برابر جنایت‌های آشکار و نقض حقوق بشر، پرسش‌هایی جدی را درباره مسؤولیت اجتماعی و اخلاقی آنها مطرح می‌کند. 
در سال‌های اخیر بویژه پس از حمله ۷ اکتبر [جنایت‌های رژیم صهیونیستی در غزه و لبنان]، بویژه در زمان حملات نظامی، صحنه‌های دلخراش و دردآوری به تصویر کشیده شده است. تصاویر کودکان بی‌گناه، خانواده‌های آواره و زیرساخت‌های ویران شده، همگی نشان‌دهنده ابعاد فاجعه‌بار این بحران هستند. در چنین شرایطی، انتظار می‌رود سلبریتی‌ها به عنوان افرادی بانفوذ، صدای انسانیت و عدالت را به گوش جامعه برسانند اما سکوت بسیاری از آنها، به نوعی نشان‌دهنده عدم تعهد به مسائل انسانی و اجتماعی است. 
سکوت سلبریتی‌ها می‌تواند نشان‌دهنده اولویت‌های نادرست آنها باشد. در دنیایی که رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی بشدت تأثیرگذارند، بسیاری از سلبریتی‌ها به جای پرداختن به مسائل انسانی و اجتماعی، بیشتر به موضوعات سطحی و زودگذر توجه می‌کنند. این موضوع نشان‌دهنده یک بحران اخلاقی است که در آن ارزش‌های انسانی و اجتماعی به حاشیه رانده شده و به جای آن، شهرت و محبوبیت به عنوان هدف اصلی قرار گرفته است. 
اما در این میان آهنگ «علیه جنگ» شروین حاجی‌پور، به عنوان یک اثر به ظاهر اجتماعی و سیاسی، به موضوعات مهمی از جمله جنگ، صلح و تبعات آن پرداخته است. این آهنگ بویژه در شرایط کنونی که ایران با چالش‌های داخلی و خارجی بسیاری مواجه است، دست به القای حس ناامیدی و نگرانی‌ زده است.
حاجی‌پور شاید به ظاهر با استفاده از زبان ساده و قابل فهم، به نقد رفتارهای جنگ‌طلبانه و پیامدهای آن بپردازد اما حقیقت این است که مضمون اصلی این آهنگ بیشتر بر نقد سیاست‌های داخلی و رفتار جمهوری اسلامی متمرکز است.
شروین حاجی‌پور در ترانه‌اش به نوعی خاورمیانه را مورد سرزنش قرار می‌دهد اما ترانه او این سوال را پیش می‌آورد: چه کسی مسؤول این وضعیت است؟ آیا او به عمق مسائل توجه کرده یا تنها به سطحی‌ترین جنبه‌ها پرداخته است؟ به نظر می‌رسد او فراموش کرده خاورمیانه در نتیجه سیاست‌ها و تصمیمات قدرت‌های جهانی به این شکل درآمده است. همان قدرت‌هایی که به او جوایز مثلا معتبر می‌دهند و در عین حال، در پس پرده، جنگ‌ها و جنایات را دامن می‌زنند. آیا شروین نمی‌بیند جنایات بزرگ سال گذشته، نتیجه مستقیم دخالت‌ کشورهای غرب بوده است؟ او به جای انتقاد از نظام‌های سلطه‌گر و جنگ‌افروز، تنها بر دردهای مردم تمرکز کرده و از ریشه مشکلات غافل است. 
نکته‌ای که باید به آن توجه کرد این است: شروین حاجی‌پور در ترانه‌اش به موشک‌های ایران اشاره می‌کند و آنها را مورد انتقاد قرار می‌دهد. این در حالی است که موشک‌ها نمادی از دفاع و ایستادگی یک ملت در برابر تهدیدات خارجی هستند. آیا او فراموش کرده این موشک‌ها برای حفظ امنیت کشور و مقابله با تجاوزات دشمن طراحی شده‌اند؟ انتقاد او از موشک‌ها نشان‌دهنده یک عدم فهم عمیق از واقعیت‌های جغرافیایی - سیاسی غرب آسیاست. شاید هم نه! و او یک فهم وارونه را تبلیغ می‌کند. او به جای حمایت از حق دفاع ملت خود، به نقد سلاح‌هایی می‌پردازد که برای حفاظت از جان مردم استفاده می‌شود! 
این ترانه همچنین بخوبی ماهیت قضایای سال 1401 را نمایان می‌کند. آنجا نیز اسرائیل پشت پرده شورش بود. درست مانند هم اکنون که منشأ فساد و قتل و جنایت است. عملکرد این خواننده در هر دو مقطع قابل تامل است. حاجی‌پور و هم‌نسلانش در حالی که جهان را از دریچه‌ای فانتزی می‌بینند، از واقعیت‌های تلخی که مردم با آن مواجهند غافلند. آنها در شرایط جنگی نیز به دنبال تفریحات کودکانه و بی‌محتوا - آنگونه که در این ترانه آمده به دنبال «بوس و بغل» - هستند. این نگرش سطحی، نه تنها تاریخ را تحریف می‌کند، بلکه موجب می‌شود جوانان نتوانند با واقعیت‌های موجود ارتباط برقرار کنند. 
با وجود اینکه در شرایط بحرانی قرار داریم و این بحران ناشی از سیاست‌های ضدایرانی رژیم صهیونیستی است، شروین حاجی‌پور همچنان بر مواضع خود پافشاری می‌کند، لذا باید توجه کرد او اساسا پس از عفو انجام شده در پرونده سال 1401، تغییری در روحیات خود نداده است. به نوعی عفو حقیقی زمانی محقق می‌شود که فردی متوجه اشتباهات خود شود و برای تغییر تلاش کند اما آیا شروین واقعا متوجه خطاهای خود شده است؟ آیا او آماده است از مواضع قبلی خود عدول کند یا همچنان در دنیای فانتزی خود باقی مانده است؟ این سوالات نیازمند پاسخ است و باید مورد بررسی قرار گیرد. 
به طور کلی، ترانه جدید حاجی‌پور نه تنها نقدی بر وضعیت خاورمیانه نیست، بلکه به نوعی نمایانگر عدم فهم عمیق او از واقعیت‌های موجود است. او با زبانی سبک و احساسی، مفاهیم سنگین و عقلانی را نمایندگی کرده که بیشتر یک اثر تأثیرگذار را به یک فکاهی تکراری و البته نخ‌نما تبدیل کرده است.

Page Generated in 0/0082 sec