printlogo


کد خبر: 294653تاریخ: 1403/8/12 00:00
واکنش گاریدو به نخستین شکست در لیگ برتر تکلیف قهرمان را روشن می‌کند
به آنها چقدر برمی‌خورد؟

مهدی طاهرخانی: بزرگ‌ترین تفاوت پرسپولیس امروز با مجموعه‌ای که سال‌ها زیر نظر برانکو، یحیی و اوسمار کار می‌کرد در چیست؟ فوتبال پرسپولیس تقریبا همان روندی را سپری می‌کند که در تمام این سال‌ها ارائه می‌داد اما با یک تفاوت محسوس. نکات مثبت فراوانی در نوع بازی شاگردان گاریدو دیده می‌شود. او اعتقاد به پرس از بالا و بازپس‌گیری توپ در کسری از ثانیه دارد. برای اجرای این متد، آمادگی جسمانی و هوازی حرف اول را می‌زند. فوتبالیست، فارغ از سنش، باید زندگی فوق‌العاده حرفه‌ای و پاک (از حیث تغذیه) بیرون از مستطیل سبز داشته باشد. به عنوان مثال، امیری، رفیعی و احمدزاده، بازیکنان پا به سن گذاشته‌ای هستند که از موج مصدومیت‌های سریالی جان سالم به در بردند. نقطه عطف این نوع فوتبال را هواداران در 2 مسابقه حساس لمس کردند. در یکی از آنها، پرسپولیس باخت و در دیگری، مهم‌ترین برد فصل را صید کرد. بازی با الاهلی در جده و داربی رفت لیگ بیست‌وچهارم. آنچه پرسپولیس در این دو زمین ارائه داد، بازی پرفشار و خستگی‌ناپذیر بود که بدون آمادگی جسمانی بالا محال بود اجرا شود اما در اهواز، هرگز اینچنین نبود. قرمزها با وجود برتری آماری نتوانستند کیفیت لازم را در زمین مسابقه ارائه دهند. ۱۸ شوت به سمت دروازه که تنها 2 تای آنها درون چارچوب بود. هوادار فوتبال را می‌فهمد، درک می‌کند و نگاه درستی به نتایج دارد. صرفا با یک نتیجه نمی‌توانید او را فریب دهید. 
* چرا همه از باخت اهواز ناراحتند؟
بیایید به بازی پرسپولیس و استقلال خوزستان برگردیم؛ یک تغییر محسوس در تیم گاریدو دیده شد و باید تا حدودی نگران این رخداد بود. در تمرینات پرسپولیس، گاریدو به هر دلیلی مدت‌هاست قید فوتبال 11 به 11 را ‌زده و می‌خواهد آمادگی بازیکنانش را در زمین کوچک‌تر با یاران کمتر محک بزند. به عنوان مثال، 5 یا 6 بازیکن را برابر این همین تعداد نفرات می‌گذارد تا با پرس شدید در زمین کوچک‌تر، آنها یکدیگر را پیدا کنند؛ یک متد تمرینی که به مرور زمان باعث هماهنگی بازیکنان خواهد شد اما این روش به شرطی خوب است که بازیکنان در تمرین، شرایط مسابقه را به صورت واقعی تمرین کنند؛ بازی 11 به 11؛ شبیه همه آنچه در زمین قرار است تکرار شود. در این مورد با چند مربی ایرانی صحبت کردیم و هر یک اعتقاد داشتند آنچه گاریدو ارائه می‌دهد، مدرن و مبتنی بر آخرین آموزه‌هاست اما آنچه موجب هماهنگی و شبیه‌سازی مسابقه در زمین تمرین است، همان بازی 11 به 11 است. البته در این مورد، قطعا گاریدو هم سواد لازم را دارد و هم سود و زیان ایده‌اش را سنجیده و وزن کرده است. 
گمان می‌رود یکی از دلایل اصلی‌اش، لو نرفتن ترکیب اصلی تیم باشد اما حقیقتا ارزشش را دارد؟ اگر به فوتبال سطح اول جهان توجه کنیم، به عنوان مثال همه کم و بیش از ترکیب بارسا آگاهند و بسته به آمادگی بازیکنان و مصدومیت ممکن است تغییراتی حاصل شود. 
چه بر سر مثلث و مربع در کانال‌های کناری آمده است؟
بیایید به بزرگ‌ترین تفاوت پرسپولیس در لیگ این فصل نسبت به گذشته برگردیم؛ این مقدمه‌ای است تا برسیم به اصل موضوع. چه پرسپولیس، پیش باشد و چه رقابت در حالت تساوی دنبال شود، تاکتیک رقبا برابر سرخپوشان مشخص است. بستن حفره‌های کناری و حضور مدافعان در باکس 18 قدم خودی. از برانکو تا یحیی و اوسمار، هر کدام یک روش را عملیاتی می‌کردند و اوج این تاکتیک در زمان گل‌محمدی رخ داد، آن هم در یکی دو فصل ابتدایی یحیی. البته نباید فراموش کرد کیفیت بازیکنان در کانال‌های کناری نقش بسزایی در ارائه این تاکتیک دارد. یحیی با یک پاره خط، کارش را شروع ‌کرد، به این معنا که 2 بازیکن در جناحین زمین با هم پاسکاری می‌کردند و با حضور بازیکن سوم، مثلث اصلی ساخته می‌شد. 
 شاید بتوان اوج این همکاری را تشکیل مثلث ترابی، امیری و سرلک در جناح چپ دانست یا رفیعی، صادقی و اسماعیلی‌فر که گاهی با اضافه شدن یک هافبک دفاعی دیگر مانند ریگی، ناگهان مثلث، تبدیل به مربع می‌شد. افراد متعددی در این مثلث و مربع‌سازی شرکت می‌کردند، شاید آخرین فصل احمد نوراللهی را بشود کامل‌ترین متد این روش عنوان کرد. صد البته ایده ناب، مستلزم داشتن ستاره‌های باکیفیتی بسان احمد نوراللهی و ترابی است. 
تصور کنید در جناح چپ میلاد محمدی، ارونوف و وحید امیری را به همراه سروش رفیعی در خدمت داشته باشید. فشرده‌ترین مدافعان در بدترین زمین‌ها و در خشن‌ترین حالت ممکن، توانایی مهار این مربع را ندارند اما امروز احمدزاده در راست تنهاست. ایوب، فرجی و حالا صحرایی؛ او باید با چه کسی هماهنگ می‌شد؟ در جبهه چپ ارونوف مرتب غایب بود و نهایت همکاری چندپاس قابل حدس بین میلاد و امیری بود. نه خبری از کات‌بک است، نه نفوذ به قلب دفاع. 
البته مصدومیت ارونوف و تنبیهات انضباطی پرتعداد صادقی عملا چپ قرمزها را بی‌وینگر رونده کرد. 
به بازی اهواز توجه کنید. در جناحین چندبار مثلث ساخته شد؟ یا مربع؟ 
تعویض‌های پرتعداد هارمونی تیم را بر هم زد. هیچ نفوذی از کانال‌ها طراحی نشد و در چنین وضعیتی مهم‌ترین تاکتیک شد اوت دستی بلند یا سانتر‌های به غایت بی‌کیفیت با زاویه و سرعت کم و قابل حدس، طوری که مدافعان اهوازی‌ها به راحتی همه آنها را دور کردند. پرسپولیس از فوتبالی که بلد است فاصله گرفت و دل به راگبی خوش کرد؛ شبیه همان فوتبال قبل برانکو؛ همان کابوسی که هوادار از آن تنفر دارد.
غیبت ایوب و ارونوف به عنوان 2 بازیکن مطرح در راست و چپ قطعا در راگبی شدن این فوتبال اثرگذار بود. 
* تکروی گاریدو و پاس ندادن به دستیاران
در مورد گاریدو باید صبر کرد و فارغ از هر نتیجه و جایگاهی، آنچه در پایان هفته پانزدهم (نیم‌فصل) در کاغذ درج می‌شود بیان‌کننده واقعیت است اما از بعد خروج مهرداد خانبان، عملا او آنالیزور شده و حتی همه مراحل تمرین را طراحی و اجرا می‌کند. 
دلیلش هرچه هست، قطعا در ادامه موجب خسته شدن او می‌شود. 
دلیل حضور این دستیاران چیست؟ جز مربی گلرها، سایرین کدام بخش تمرین را هدایت می‌کنند؟ آیا دوربین آنالیز تمرینات پرسپولیس، کماکان در بالای ورزشگاه کاظمی روشن است؟ 
جی‌پی‌اس‌ها کار می‌کند؟ کسی به داده‌ها توجه دارد؟ گاریدو در لیگ (خلاف آسیا) یک شروع عالی داشت و اگر جام می‌خواهد باید همان مسیر را بدون حرکت سینوسی ادامه دهد. 
او بسیار متعهد است و خودش ساعت‌ها وقت می‌گذارد تا بازی رقبا را در محل اقامتش آنالیز کند اما آنالیزور پرسپولیس کیست؟
همیشه چند مغز بهتر از یک مغز کار می‌کند. تکروی و کارهای انفرادی زیباست اما تیکی‌تاکا شما را قهرمان می‌کند. 
گاریدو قطعا مربی بزرگی است اما باید عینک تردید و بدبینی را از روی چشمانش بردارد. مربی درمانگر است. مربی همان معلم خوب است و ناظم مجموعه‌ای که باید نظم را به هر طریقی در آن برقرار کند. 
همیشه کار اصلی و بزرگ سرمربی قهرمان پس از نخستین شکست شروع می‌شود. همان سالی که برانکو در اهواز به افشین قطبی و فولاد باخت اما پس از آن تیمش را به گونه‌ای آبدیده کرد که جام از آن‌‌شان شد. یا همین 2 سال قبل، پرسپولیس اواخر اسفند ۱۴۰۱ ناباورانه به سپاهان در آزادی بازی را واگذار کرد اما واکنش گل‌محمدی به آن باخت چه بود؟ از  نوروز 1402 آنقدر برد و برد کرد که نه یک جام، بلکه 2 کاپ اصلی فوتبال ایران را در بهار صید کرد و آخرین مثال هم اوسمار. کارش را با باخت مقابل آلومینیوم در اراک شروع کرد. همه قید جام را زدند و خیلی‌ها فاتحه پرسپولیس را خواندند، اما بهار 1403 پشت سر اوسمار سرود قهرمانی خواندند. این فرمول سرمربیان فاتح است. پرسپولیس نخستین باختش در لیگ برتر را دشت کرد و حالا این خوان کارلوس گاریدو است که به شما می‌گوید: کت تن کیست؟

Page Generated in 0/0064 sec