محمد رستمپور: کافی است یک بار در نوار جستوجوی پیامرسان یا رسانه اجتماعی که در آن عضویت دارید، کلمه «تکذیب» را جستوجو کنید. نتایج پرشماری پیدا خواهد شد که برخی در همین یکی دو هفته اخیر رخ داده است. از تکذیب اظهارات یک ارتشی بازنشسته در جمع مردم درباره تعداد موشکهای شلیکشده به اهداف پدافندی و راداری جمهوری اسلامی ایران تا سخنان پاسدار باز هم بازنشستهای که در رسانهها با یک عنوان ساختگی مطرح شد. بعد از حمله صبح شنبه هفته پیش نیز تحلیل و تفسیرهای فراوانی درباره چگونگی حمله، نقاط هدف و میزان خسارات در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی بر ذهن ایرانیان وارد آمد. هفته پیش نیز سخنان سردار جعفری، فرمانده سابق سپاه درباره چگونگی حمله اسرائیل پس از «وعده صادق ۱» حاشیهساز شد. صرفنظر از نبود قواعد و قوانین و تدابیری که درباره سیاستهای رسانهای در دوره جنگ ضروری به نظر میآید، مهمترین زمینه و بستر وقوع شایعات و اخبار جعلی، ابهام سنگین و سکوت سرد مدیران، تصمیمگیران و مقامات مسؤول است که اتفاقا همگی بر ضرورت گفتوگو با مردم معترفند. در سوی مقابل اما از ابتدای جنگ تنها نخستوزیر یا وزیر جنگ رژیم صهیونسیتی درباره اهداف و ابعاد عملیاتهای اسرائیل در عرصههای مختلف سخن گفتهاند. امروز در صحنه نبرد، بویژه بهرغم آنکه کشور در شرایط جنگ خاکستری قرار دارد و میدان نزاع، صحنه «محاسبه» یا «تصویر» قدرت است و جایگاههای حقوقی اطلاعرسانی قاعدهمندی همچون سخنگویی ستاد کل نیروهای مسلح یا مسؤولیت روابط عمومی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وجود دارد، همچنان نامسؤولها لب به سخن باز میکنند. این در حالی است که در چند سال اخیر، تجربیات موفق و قابل اعتنایی همچون عملکرد ستاد ملی کرونا در دوران طولانی همهگیری ویروس کرونا یا گفتوگوهای صریح سخنگوی پلیس در بحرانهای انتظامی در تعامل با افکار عمومی وجود دارد که نشان میدهد باید رسانه را نه به شکل پیوست و فرع و ابزار، بلکه به عنوان مهمترین رکن حکمرانی دید. علاوه بر این، تجربه همپیمانان نظامی جمهوری اسلامی ایران مانند حماس و حزبالله نیز نشان میدهد نباید در مصاف کنونی، زمین را در اختیار حریف گذاشت. سخنرانی فاخر، صادقانه و روشنگرانه شهید سیدحسن نصرالله پس از ماجرای آزاردهنده انفجار پیجرها یا بیانیههای حماس پس از شهادت اسماعیل هنیه یا یحیی سنوار از جمله نمونههایی است که باید آن را سرلوحه فعالیت رسانهای جبهه مقاومت قرار داد.
سرلشکر یحیی سریع، سخنگوی ارتش مردمی یمن، فراتر از یک چهره رسانهای به یک نماد و نشانه مقاومت یمن تبدیل شده است. یحیی سریع کم سخن میگوید، بجا سخن میگوید، محکم و شجاعانه و حماسی سخن میگوید و البته ضمن تصریح به واقعیتهای میدان، کنشهای غیرکلامی مانند حضور در راهپیماییهای باشکوه و شگفتانگیز مردم یمن در مناسبتهای مختلف به نمایش میگذارد. باید تصریح کرد با همه بهرهمندی از دانش و تألیفات خلاقانه آکادمیک و برخورداری از فرهنگ و ادبیات کلامی غنی تاریخی که بدان مفتخریم، یحیی سریع نداریم. یحیی سریع یعنی یکپارچگی، حماسه و غرور ملی در اطلاعرسانی.
در فضای مهآلود رسانهای، هم تحریف لفظی رخ میدهد و هم تحریف معنوی. وجه دوم نقصان ما در فعالیت رسانهای، غیر از خبر، موضعگیری و اطلاعرسانی، در وهله اول تحلیل و تبیین و در وهله دوم روایت ماجراست. در حالی که ما نمیدانیم چه رخ داده و در کانالهای تلگرامی و حسابهای توئیتری یا شبکههای ماهوارهای آن سوی مرزها، به دنبال تصاویر اصابت موشک در پایگاههای مختلف ادعایی میگردیم، عدهای میآیند روایت ضعف مفرط دفاع ایران را القا میکنند. یحیی سریع لازم است اما کافی نیست. غیر از خبر، به تحلیل و روایتی که تصویر کلان نبرد را فراتر از زد و خوردهای زمین و هوا ترسیم کند، نیازمندیم. پرتکرارترین سوال در یک سال اخیر در شبکههای اجتماعی، چرایی عملیات ۷ اکتبر بوده و از آنجا که تبیینهای کاملا صحیح به روایتهای حداکثری به زبانهای گوناگون که در مخاطبان مختلف نفوذ کند، در حلقههای رسمی توزیع باقی مانده، همچنان سوال و شبهه جاری است.
با این نگاه برای مقابله با آشفتگی ویرانگری که ذهن و جهان مردم ایران را هدف گرفته، بیش و پیش از آنکه سیاست رسانهای یا قوانین ضروری حکمرانی مجازی نیاز داشته باشیم و توئیتها یا استوریهای چهرههای اجتماعی یا بازیگران و هنرپیشهها را رصد کنیم، به مقام مسؤول واحدی نیاز داریم که فقط او سخن بگوید و تنها او خبر دهد و البته در هماهنگی و همکاری کامل با ارکان رسانهای پرتعداد کشور باشد. جنگ معطل تعللهای ما نمیماند. جنگ خشن است و رسانه رقیب به دنبال این است که بیآنکه خشونت جنگ عیان شود، اهداف جنگ را پیش ببرد. در مقابل، «یحیی سریع»ها هستند که اهداف رقیب را ناکارآمد میکنند، بیآنکه ذهن مردم خود را آشفته کنند.