printlogo


کد خبر: 294724تاریخ: 1403/8/14 00:00
نگاهی به فیلم «زودپز» به کارگردانی رامبد جوان که این روزها روی پرده رفته است
خوش مغز

بنیا ابراهیم‌نژاد: «زودپز» به کارگردانی رامبد جوان و بازی محسن تنابنده و نوید محمدزاده، همچون نامش، پر سر و صداترین فیلم امروز سینماهای سراسر کشور است که تنها ۳ هفته پس از اکران به رتبه چهارم لیست فروش آثار سال ۱۴۰۳ سینما رسید و با این روند، انتظار می‌رود رکورد بیشترین فروش بین فیلم‌های امسال را به خود اختصاص داده و در رده پرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران، تغییراتی را در جدول رقم بزند. طبعا پیش از نمایش فیلم نیز پیش‌بینی می‌شد حضور تنابنده به همراه محمدزاده رو به دوربین جوان، با استقبال بالایی از سوی علاقه‌مندان این ۳ هنرمند همراه باشد. محسن تنابنده سال‌هاست با مجموعه پایتخت و چند فیلم‌ سینمایی دیگر، مضاف بر مهارت خود در خلق تیپ‌‌های مختلف در حرفه بازیگری، توانایی بالایش در نگارش فیلمنامه‌های کمدی را به تصویر کشیده است. 
از سوی دیگر بیش از یک دهه می‌شود نوید محمدزاده با اجرای متدهای متعدد، بارها از هنر قابل توجه بازیگری در قالب شخصیت‌های درام آثار جدی و بعضا سیاه پرده برداشته و حال با وجود نامش روی پوستر یک فیلم با ژانر طنز، علاوه بر جذب هوادارانش، منتقدان و دنبال‌کنندگان حرفه‌ای سینما را مشتاق تماشای بازی او در اتمسفری متمایز با سایر آثار خود می‌کند. در ضلع سوم مثلت «زودپز» رامبد جوان با سابقه درخشانش در زمینه ساخت محتوای کمدی قرار دارد؛ از تجربه موفق «مسافران» و درخشش «خندوانه» در سیما، تا ساخت فیلم محبوب «ورود آقایان ممنوع» و کار خوب «قانون مورفی» در سینما. داستان از آنجا شکل می‌گیرد که سیروس و شاهین، دامادهای کاراکتر قدرت، پس از مرگ ناگهانی او بر اثر انفجار زودپز، سعی دارند با جا زدن مرگ اتفاقی او تحت عنوان «شهادت» از مزایای مادی این مقام، بهره‌مند شوند. این سناریوی خوش فکر و ایده‌ای که به «هزارپا» شباهت دارد (با این تفاوت که آنجا شخصیت رضا در تلاش برای نشان دادن خود به عنوان یک جانباز بود) با چاشنی بازی‌های بامزه و دیالوگ‌های طنازانه، به کرات موفق به اخذ خنده و گاه قهقهه از سوی تماشاچی می‌شود. سکانس‌های ابتدایی، کلاژ تصاویر نوستالژی جهت برانگیختن حس بینندگان متولد آن برهه، رقص‌های هندی و الگوبرداری ابتدایی از آثار کهنه بالیوود با تمرکز بر «شعله» و پرداختن به دیالوگ‌های آن و خاطره‌بازی با محوریت اصلی بحث‌های دهه شصتی شاید تا حدی برای مخاطبان خاص خود، درخور توجه واقع شود. حتی با سکانس درگیری و اختلافات «قدرت» با دامادهای خود و بحث ابتدایی میان آنها در خانه، کماکان موتور خنده‌گرفتن از تماشاگر گرم نمی‌شود تا اینکه بلافاصله ماجرایی که از مکانیکی قدرت آغاز می‌شود، آبشخور خنده‌دارترین سکانس‌ها و اتفاقات پیش‌روی بیننده است. 
از شیطنت‌های جزئی همچون تکان دادن پا برای علامت دادن به شاهین تا شروع به رقصیدن با ترانه فولکور در راستای رسیدن به هدفش و سکانس طلایی و خنده‌دارترین نقطه فیلم که با تعریف ماجرای عاشق شدنش، تقلید طریقه چادر گرفتن معشوق بر دهانش و لحن «مرگ بر شاه» گفتنش، شیرین‌ترین اتفاقات کمدی را به نمایش می‌گذارد. از طرفی نوید محمدزاده، با یک الگوی منسجم و خطی روان و رونده بخوبی ایفاگر خلقیات و روحیات شخصیت شاهین شده است. 
وی به عنوان نخستین تجربه کاری خود در یک اثر طنز، نمایشی ارزنده را ارائه کرده و به عقیده ما تعریف خاطره از آخرین روز زندگی قدرت، بی‌نقص‌ترین لحظه محمدزاده از لحاظ اجرا به حساب می‌آید. به واسطه کارگردانی رامبد جوان، حرکات دوربین و ضرباهنگ تدوین بویژه در تصاویر تعقیب و گریز، از شدت و سرعت بالایی برخوردار است که اثر قبلی او «قانون مورفی» را نیز یادآور می‌شود. از نقاط قوت کارگردانی می‌توان به ثبت لانگ‌شات‌‌ از موقعیت کلی حاکم بر داستان با توجه به دوره زمانی قصه که در اوج موشک‌باران تهران جریان دارد، اشاره کرد. 
معمولا در اینگونه آثار که گذشته و برهه‌ای از تاریخ را شامل می‌شود، کارگردان برای سهولت کار، پلان‌ها را با استفاده از کلوزآپ و نماهای بسته فیلمبرداری می‌کند. اینجا اما چندین بار با یک نمای کلی از تهران در دوران جنگ مواجه هستیم که به کمک جلوه‌های بصری، حسی حقیقی و واقع‌پذیر را القا می‌کند. طراحی صحنه و گریم بازیگران متناسب با حس و حال داستان است و انتخاب گردنبد «SH» برای شاهین، در زمره نکات ریز و ریزه‌کاری‌های مبتکرانه تیم طراحی قرار می‌گیرد. جزئیاتی به مانند اسم شخصیت‌ها: سیروس وجدان‌پرست، شاهین صولتی و شبنم رکابی، ادای کلمه «سِفته» جای «سَفته یا سُفته» از زبان کاراکتر رکابی و انفجار نانوایی، پخش آرد و تصور غلط شیمیایی شدن به صورت هوشمندانه در فیلمنامه طرح شده و مهر و امضای قلم تنابنده در سراسر داستان مشهود است. البته یکی از آهنگ‌های پخش شده در فیلم، مربوط به دهه ۷۰ است و با بازه زمانی قصه تطابق ندارد. 
صحنه‌ رساندن قدرت به بیمارستان، بعدتر صحنه‌سازی برای جسد او و قسمت‌هایی از بخش درام فیلم که در محوطه بیمارستان سپری می‌شود، بیش از اندازه کش‌دار و خسته‌کننده است و با سکانس فعال شدن موشک در مکانیکی قدرت، واژگونی و پرواز اتومبیل و اسلوموشن کردن تصویر و پخش موسیقی، عملا یک بار فانتزی بر فیلم تحمیل شده که با جنس و ساختار کمدی تعریف شده در ابتدای آن، همخوانی ندارد. در پایان باید گفت «زودپز» برخلاف اسمش که خروجی آن طعم و مزه اغذیه پخته‌شده به حالت معمول را ندارد، اینجا غذایی خوشمزه، خوش‌پخت، خوش‌مغز و مغزپختی را تدارک دیده است که با عدم تبعیت از کمدی‌های مبتذل و عدم پیروی از شوخی‌های صرفا جنسی، داستانی سرگرم‌کننده با ایده‌ای تازه و اجرایی قابل قبول را عرضه می‌کند.

Page Generated in 0/0064 sec