ابوالفضل ولایتی: غروب ششم مهر مصادف با 27 سپتامبر را میتوان نقطه عطفی در معادلات سیاسی-امنیتی غرب آسیا قلمداد کرد. روزی که در آن دشمن صهیونیست با توسل به سیاست داغ و درفش و با هدف از میان رفتن کادر رهبری مقاومت، سلسله حملاتی خونین را با اتکا به فرو ریختن دهها تن بمب سنگرشکن در ضاحیه جنوبی بیروت مرتکب شد و سیدحسن نصرالله رهبر بلامنازع حزبالله و جمعی از همقطارانش را به شهادت رساند؛ نقطه عطفی که به زعم رهبران سیاسی رژیم صهیونیستی، پس از اقدام وسیع خرابکارانه ناشی از انفجار پیجرها در میان نیروهای حزبالله و از میان رفتن شبکه مخابراتی این حزب و همچنین ترور جمع وسیعی از نخبگان نظامی حزبالله نظیر شهیدان ابراهیم عقیل، وسام طویل، فؤاد شکر، احمد وهبی و سامی طالب عبدالله، به منزله گام آخر در راستای ریشهکنی مقاومت در لبنان بود تا از این رهگذر، به 4 دهه بقای حزبالله در مرزهای شمال این رژیم جعلی خاتمه دهد.
اکنون جامعه اسلامی در حالی در سوگ چهلمین روز شهادت رهبر شجاع حزبالله نشسته که نه تنها مقاومت لبنان دچار استیصال نشده، بلکه به تعبیر رهبر معظم انقلاب، شهید سیدحسن نصرالله، اساسی را در لبنان پایهگذاری کرده و به دیگر مراکز مقاومت جهت بخشیده که با فقدان وی نهتنها خللی بر آن وارده نشده، بلکه استحکام بیشتری نیز یافته است.
پیشروی بسیار محدود نظامیان صهیونیست در جنوب لبنان، توأمان با ضربات مهلک وارده انسانی و لجستیکی به ارتش صهیونیستی در کنار تشدید بهرهگیری حزبالله از ادوات موشکی و پهپادی جهت هدفگیری مراکزی در عمق راهبردی سرزمینهای اشغالی و نهایتا انتخاب رهبری پرآوازه جهت سکانداری حزبالله در روزهای اخیر، به وضوح بیانگر ناکامی نتانیاهو و ارتش صهیونیستی در دستیابی به اهداف از پیش تعیینشده نظیر بازگشت شهرکنشینهای شمال سرزمینهای اشغالی به منازل غصبی، عقبنشینی حزبالله به شمال لیتانی و نهایتا خلع سلاح حزبالله است.
برآورد نزاع حاکم در لبنان گواه آن است که سیاست مشت آهنین نتانیاهو جهت تبدیل جنوب لبنان به سرزمینی سوخته و عبرتآموز در راستای ایجاد شکاف و انشقاق در میان شیعیان لبنان به واسطه حمایت از حزبالله و بهرهبرداری از گسستهای قومی و مذهبی حاکم بر جامعه چندپاره لبنان نه تنها تاکنون راه به جایی نبرده، بلکه زمینه باز شدن جبهههایی جدید علیه دشمن صهیونیست را در منطقه فراهم کرده است. عملیات «وعده صادق 2» جمهوری اسلامی در کنار حملات پراکنده نیروهای مقاومت عراق، یمن، سوریه و حتی عربستان، امروز رهبران تلآویو را بیش از هر زمان در مضیقه و تنگنا قرار داده است.
تشدید ناامنی در سرزمینهای اشغالی که این روزها دامنه آن به کرانه باختری و به میان اعراب دارای تابعیت اسرائیل موسوم به اعراب 1948 کشیده شده است، معضل بقا و زیست مسالمتآمیز را برای سکنه سرزمینهای اشغالی بیش از پیش به چالشی عظیم مبدل کرده و هیات حاکمه رژیم صهیونیستی جهت گریز از مهلکه، نهتنها چارهجویی نکرده، بلکه با اتکا به احزاب راستگرا و ارتدکس قومی - مذهبی و باورمند به اندیشههای موعودگرایانه، پا در مسیری بیبازگشت نهاده تا بدانجا که ایهود اولمرت، نخستوزیر پیشین این رژیم در اظهار نظری، ایران، حزبالله و دیگر ارکان مقاومت را دشمن بقای رژیم صهیونیستی ندانسته و تداوم سیاستهای افراطی نتانیاهو و متحدان او را تهدید کلان و بالقوه جامعه صهیونیست قلمداد کرده است.
جبهه مقاومت اگرچه امروز در سوگ رهبران سترگی همچون آیتالله سیدحسن نصرالله، علامه سیدهاشم صفیالدین، دکتر اسماعیل هنیه و یحیی سنوار نشسته و شاهد سرکوب سفاکانه ساکنان بیدفاع جنوب لبنان و باریکه غزه است، لیکن خونهای ریختهشده نهتنها بیثمر نبوده، بلکه درخت پربار مقاومت را روز به روز مستحکمتر کرده است. از میان رفتن پروژه سازش میان اعراب و اسرائیل و ممانعت از به حاشیه رانده شدن ابدی مساله فلسطین را میتوان بزرگترین دستاورد خون شهیدانی چون سیدالشهدای مقاومت قلمداد کرد. با وجود سکوت مرگبار رهبران عرب در قبال جنایات صهیونیستها در لبنان و فلسطین، سخن از برقراری سازش با دشمن صهیونیست با میانجیگری آمریکا و متحدانش به دلیل خشم موجود در میان افکار عمومی اعراب و مسلمانان برای مدت مدیدی به محاق رفته و عملا پروژه سازش را به حاشیه رانده است.
وحدت رویه و فکر حاکم در میان شیعیان و اهل سنت را میتوان دستاورد بزرگ دیگر شهادت سیدالشهدای مقاومت قلمداد کرد. هیات حاکمه آمریکا، رژیم صهیونیستی و رهبران مرتجع عرب در خلال یک دهه اخیر بویژه پس از جنگ داخلی سوریه، کوشیده بودند حزبالله و جمهوری اسلامی را به پیشبرد سیاستهای فرقهگرایانه در منطقه و سرکوب اهل سنت در عراق، سوریه و یمن متهم کنند. اکنون با پیشگامی حزبالله در دفاع از آرمان فلسطین و شهادت جمع وسیعی از رهبران معنوی این حزب در این مسیر مقدس، نقشه و توطئه رسانههای عبری - عربی جهت انشقاق در صفوف مسلمین نقشه بر آب شده و جمهوری اسلامی و محور مقاومت را در جایگاه بزرگترین حامی آرمان مقدس آزادی قدس شریف قرار داده است.
از میان رفتن مشروعیتبخشی به بقای رژیم صهیونیستی را که همواره و در طول دهههای متمادی با ترسیم چهرهای مظلوم از یهودیان در رسانهها و افکار عمومی جهانی استوار بوده، میتوان دستاورد بزرگ دیگری دانست که حاصل تداوم مقاومت در منطقه و خون شهیدانی چون سید عزیز مقاومت است. حملات بیامان ارتش صهیونیستی به غیرنظامیان لبنانی و فلسطینی که تاکنون به شهادت دهها هزار کودک و زن غیرنظامی منتهی شده، رسوایی بزرگی را برای صهیونیستها نزد افکار عمومی جامعه بینالملل رقم زده است. بیاعتنایی رهبران تلآویو به هشدار نهادهای حقوق بشری تا بدان جا پیش رفته که دشمن صهیونیست در جدیدترین اقدام خویش نهتنها ورود دبیرکل سازمان ملل متحد به سرزمینهای اشغالی را ممنوع کرده، بلکه به سازمان امدادرسانی به آوارگان این سازمان در فلسطین موسوم به آنروا، مهلتی 3 ماهه جهت خروج از باریکه غزه و کرانه باختری داده است، امری که به تعبیر جوزف بورل، مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی، باریکه غزه را به بزرگترین قبرستان جهان تبدیل خواهد کرد.
دکترین نظامی رژیم اسرائیل از فردای پس از هفتم اکتبر 2023 چرخشی کاملا متفاوت با سیاست نظامی 75 ساله این رژیم داشت. ممانعت از فرسایشی شدن جنگ به دلیل محذوریتهای جغرافیایی، توسل به نبردهای برقآسا، پیشگیری از وقوع جنگ در چند جبهه و جلب نظر مساعد قدرتهای بینالمللی و افکار عمومی به عنوان عوامل کلیدی در اتخاذ سیاست نظامی اسرائیل به دلیل خطای محاسباتی نتانیاهو به کناری نهاده شده و رژیم اسرائیل را بیمحابا وارد نزاعی فراگیر، چندوجهی و بیانتها کرده است. به واقع سیاست هزار خنجر نفتالی بِنِت، نخستوزیر پیشین در دوره پس از هفتم اکتبر به کناری نهاده شده و مقابله با راس محور مقاومت (جمهوری اسلامی ایران) و بازوهای قدرتمند آن نظیر حزبالله در دستور کار هیات حاکمه رژیم صهیونیستی قرار گرفته است؛ امری که به واسطه فقدان تابآوری جامعه اسرائیل، محدودیتهای ژئوپلیتیک، مشکلات تلآویو با همسایگان و نبود راهحلی منسجم در قبال 5 میلیون فلسطینی ساکن در کرانه باختری و نوار غزه و 6 میلیون آواره فلسطینی در کشورهای همسایه، رژیم صهیونیستی را در مسیری بیبازگشت و باتلاقگونه قرار داده است.
تجربه تاریخی ناموفق حضور نظامی صهیونیستها در جنوب لبنان پس از حمله 1982 این رژیم به بیروت و خروج مفتضحانه و یکطرفه ارتش صهیونیستی از جنوب در سال 2000 و ناتوانی این رژیم در حذف هستههای مقاومت در باریکه غزه، بهرغم ویرانی این منطقه، بیانگر یک مساله بنیادین است و آن اینکه فارغ از حذف جمع کثیری از رهبران برجسته مقاومت در خلال دهههای اخیر نظیر شهیدان شیخ احمد یاسین، فتحی شقاقی، عبدالعزیز رنتیسی، سیدعباس موسوی، عماد مغنیه و هماکنون سیدحسن نصرالله، اسماعیل هنیه، سیدهاشم صفیالدین و یحیی سنوار و خسران فقدان آنان، مقاومت در برابر اشغالگر متکی به کاریزمای شخصی رهبران نبوده و ایدئولوژی مقابله با دشمن غاصب با گوشت، پوست و استخوان فلسطینیان و لبنانیها عجین شده و با شدت و حدت هرچه تمامتر به مسیر خویش ادامه خواهد داد.