printlogo


کد خبر: 294837تاریخ: 1403/8/16 00:00
دیدگاه
مکتب عملیات روانی شهید نصرالله

محمد رستم‌پور: وقتی سخن می‌گفت، بیش از ضاحیه و تهران، صدایش در تل‌آویو و واشنگتن شنیده می‌شد. رقیبش می‌دانست او دروغ نمی‌گوید. خودش گفته بود: «ما متعلق به مکتبی هستیم که دروغ را به عنوان عملیات روانی هم قبول ندارد». کمتر پیش می‌آید دشمنت چنین اعتمادی به حرف‌هایت داشته باشد. اعتماد، باور می‌آورد و باور، سد سخت ذهنی غیریت را می‌شکافد. آیت‌الله سیدحسن نصرالله صرفاً مرشد و مدیر یک سازمان نبود. فقط یک چهره سیاسی نبود. تنها یک استراتژیست نظامی به حساب نمی‌آمد. پیش و بیش از همه اینها، یک رهبر و مراد معنوی و معنایی بود. نویسنده نبود اما کلمه را می‌شناخت. هیچ حساب کاربری‌ای نداشت اما رسانه را بلد بود. تئوری نمی‌دانست اما در عمل، به‌روزترین تئوری‌های عملیات روانی و پیچیده‌ترین درس‌های مدیریت رسانه را اجرا می‌کرد. آنقدر طبیعی و غریزی بر محاسبه و تصویر و ادراک دشمن اثر می‌گذاشت که حتی دشمنش هم او را «هنرمند جنگ روانی» می‌دانست. نصرالله خلاف برخی تصورها که عملیات روانی و تبلیغات را حربه اردوگاه شر می‌خوانند، متکی بر ابزارها و تکنیک‌های عملیات روانی بارها رقیب را به زانو درآورد. جنگ جدید در میدان رویارویی نظامی رخ نمی‌دهد. جنگ جدید حاصل چکاچک اراده‌ها و تصمیمات است. آنچه برنده و بازنده را تعیین می‌کند، اتفاقاً تانک و هواپیما و موشک نیست. جنگ جدید به دنبال گرفتن تلفات نیست. هر که بیشتر بکشد، پیروز نیست. آنچه بر میزان مرگ‌ومیرها، خرابی‌ها و خسارت‌ها اولویت دارد، اختلال‌هاست. همه نوع جنگ‌افزار و نقشه و آماده‌باش و دستور به کار گرفته می‌شوند تا رقیب را «تسلیم» کنند و «مقاومت» او را بشکنند. با این حال، نصرالله در یک انتزاع معنایی بی‌ربط با جنگ روانی هم نبود. بررسی 28 سخنرانی او از هفتم اکتبر 2024 تا ساعت شهادتش نشان می‌دهد او در استفاده از همان تکنیک‌های دانشی برآمده از تئوری‌های مربوط به اقناع و ادراک هم تبحر داشت. یعنی خلاف آنچه برخی می‌پندارند، می‌توان از پدیده‌ای به نام «عملیات روانی راستین» نام برد که در سیره پیامبر اسلام(ص) و امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) نیز وجود داشته و به کار آمده و سیدحسن نصرالله، در دوران جدید برترین شکل اجرای آن را عرضه کرد. در مجموعه عملیات روانی جبهه مقاومت، او هم یک بازیگر قهار به شمار می‌آمد و هم یک کارگردان طراح. به طور کلی جبهه مقاومت در کشورهای مختلف به ۳ دسته ابزار در عملیات روانی متوسل می‌شود: بیانیه‌های  مکتوب، ویدئوهای عملیات‌ها و سخنرانی‌های رهبران و فرماندهان. پرکاربردترین تکنیک سیدحسن نصرالله توضیح، تبیین، روشنگری و استدلال درباره اقدامات بود. میانگین زمانی سخنرانی‌های شهید خطیب، 55 دقیقه بود که عمده این زمان صرف تشریح وضعیت حزب‌الله و میدان می‌شد. تکنیک پرکاربرد دوم سید، «شرطی‌سازی» بود. شرطی‌سازی حاصل مطالعات یک روانشناس قرن نوزدهمی رفتارگرا به نام «ایوان پتروویچ پاولف» است. شرطی‌سازی فراتر از یک رابطه علّی و معلولی، بروز رفتارهای عصبی در فرد را توضیح می‌دهد. پاولف می‌گوید اگر همزمان با غذا دادن به یک سگ، یک زنگ را به صدا درآورید، بعد از مدتی به محض به صدا درآمدن زنگ، غدد بزاقی حیوان فعال می‌شود.
حزب‌الله در ۶ ماه نخست توفان‌ الاقصی، همزمان با سخنرانی‌ دبیرکل، راکت‌ها و موشک‌هایی به سرزمین‌های اشغالی شلیک می‌کرد و در نتیجه، صدای آژیر در شهرها و شهرک‌های اسرائیل بلند می‌شد. این تکنیک پیش از این در جنگ ۳۳ روزه در یک سطح بالا مورد استفاده قرار گرفت و همزمان با سخنرانی سیدحسن و با اشاره او، ناوچه جنگی ساعر در دریای مدیترانه مورد هدف قرار گرفت. این شرطی‌سازی تا جایی پیش رفته بود که صهیونیست‌ها پس از هر سخنرانی شهید، منتظر اتفاقی در میدان بودند. تکنیک پرکاربرد سوم سیدحسن، «قرینه‌سازی» بود. قرینه‌سازی، کلیشه‌های ذهنی آشنای مخاطب را استخدام می‌کند و مبتنی بر آن، رخدادهای جدید را کنار آن کلیشه‌ها می‌نشاند تا انتقال پیام آسان‌تر و سریع‌تر صورت گیرد. برای نمونه، شهید نصرالله بعد از حمله اسرائیل به کمپ آوارگان رفح (مه 2024) این حمله را با وحشی‌گری نازی‌ها مقایسه کرد تا شدت جنایت صهیونیست‌ها آشکار شود. چهارمین تکنیک پرکاربرد سید در خطابه‌ها و سخنرانی‌ها بویژه در هنگامه جنگ‌ها، «القای ترس» بود. آنچه اثرگذاری این تکنیک در بیان شهید را بالا می‌برد، ترکیب آن با «ابهام‌آفرینی» بود. رهبر حزب‌الله بخوبی از ابهام برای هراس‌آفرینی و ترساندن استفاده می‌کرد و کوشش داشت تصویر حزب‌الله در نظر دشمن را مهیب و پیش‌بینی‌ناپذیر ترسیم کند و تاب‌آوری شهرک‌نشینان صهیونیست را که رکن عادی‌سازی اشغال فلسطین هستند، به شکل جدی کاهش دهد. ترند کلمات و عبارت‌های کوتاهی همچون «یواش‌یواش» در شبکه‌های اجتماعی نیز نشان می‌دهد او در به‌کارگیری این ترکیب، هوشمندانه و مبتکرانه عمل می‌کرد.
این ۴ تکنیک محسوس در کنار «بهره‌مندی از شوخی و لحن طنزآمیز»، «دقت‌نمایی»، «جزئی‌نگری و تکیه بر اعداد و داده‌ها» نشان می‌دهد شهید خطیب ما، در کنار همه ویژگی‌های بارز شخصیتی در حوزه‌های نظامی و سیاسی، مؤسس یا مدبر یک مکتب عملیات روانی راستین بود که باید منطبق با رویدادها و اتفاقات ۳۳ سال رهبری او بر حزب‌الله تدوین و تبیین شود.

Page Generated in 0/0061 sec