مهدی طاهرخانی: علوم انسانی بر اساس تجربه و آزمون و خطا کارش را پیش میبرد، از این رو هیچ شباهتی به ریاضی ندارد که بتوانی با قاطعیت نتیجه قطعی را پیشبینی کنی؛ فرمولی بیابی و بگویی جواب را یافتم.
نه! صحبت از فوتبال است، حرف از انسانهاست، پیچیدهترین مخلوقات عالم هستی. پس سخت است با چند نمونه پیشین بخواهی نتیجهگیری کلی کنی و رای قطعی بدهی.
همه اینها را گفتم تا برسم به موضوع خوان کارلوس گاریدو و پرسپولیس.
او را شبیه نادر افشار میبینم؛ مردی سختکوش، متعهد و فاتح اما با پایانی تلخ. اجازه دهید از آسیا در این نوشته فاکتور بگیریم و در جای دیگر مفصل از آن بنویسم. صحبت ما تنها مربوط به لیگ برتر است اما همینجا داخل پرانتز بگویم با همه کم و کاستیها فوتبال ما حقش است بعد تیمهای سعودی در رتبه چهارم و پنجم باشد، بالاتر از قطر، امارات، ازبک و عراق.
بازگردیم به لیگ خودمان. گاریدو زمانی آمد که پرسپولیس ۲ شاهمهره خود را از دست داده بود؛ یکی درون دروازه و دومی مردی با عصای جادویی در پست وینگر چپ و راست. شخصا آنقدر ترابی را برای پرسپولیس مهم و بیجانشین میدانستم که هر روز پیگیر سلامتش در تمرینات بودم و نگران مصدومیت و محرومیت اما ناباورانه او بنا به تصمیمات شخصیاش رفت.
وقتی اوسمار رفت و گاریدو آمد، با عینک بدبینی از این انتخاب درویش انتقاد کردم و گفتم کسی که هر سال یک تیم عوض کند مارکوپولو است، نه مربی و این آدم دوای درد ما نیست. البته چون کمی شک و تردید داشتم چندان روی آن مانور ندادم اما نظرم قبل شروع لیگ عوض شد. بدنسازی عالی کادر فنی جدید و اصرار به پرس و ادامه سبک قبل، امیدوارم کرد. وقتی یکی مثل خانبان، سیدجلال و افشین را کنار گاریدو میدیدم قوت قلب پیدا میکردم که این مردان رابط پرسپولیس دیروز و امروز هستند و قرار نیست تیم دیگری شویم.
پرسپولیس امیدوارکننده شروع کرد. داربی را سزاوارانه برد و به صدر جدول هم رسید.
اما گاریدو بسان نادر از مقطعی به بعد دچار وسواس فکری شد. شاید مقصر امثال من بودند که بیمورد به مدیریت تیم مشاوره دادیم که به سرمربی بگوید مراقب جاسوسهای احتمالی تیمش باشد که مثلا روز مسابقه ترکیب او افشا نشود.
مگر زمان برانکو، یحیی و اوسمار لو نمیرفت! خب چه شد؟ قهرمانی از دست رفت؟ ما نیتمان خیر بود اما حواسمان نبود چه آتشی را روشن میکنیم.
گاریدو شروع به شک و تردید کرد. از کنار گذاشتن چند نفر تا تهدیدها و دیگر مسائلی که چون رسانهای نشد، من هم به آن نمیپردازم. تغییرات به یکباره شکل عجیبی به خود گرفت. گاریدو که کم دست به ترکیب تیمش میزد آزمون و خطا را گسترش داد. صدالبته مصدومیتها هم بیموقع از راه رسید و به این موضوع ضریب داد.
دلیل اینکه چرا بالای یک ماه است او در تمرینات از شبیهسازی ترکیب اصلی با همان ۱۱ نفر استفاده نمیکند برای ما نامشخص است. آمادگی و هماهنگی زمانی حاصل میشود که آن ۱۱ نفر دقیقا در زمین اصلی مسابقه هفتهای ۴ مرتبه کنار یکدیگر بازی کنند نه فوتبال ۶ نفره در زمین کوچک. شاید نمیخواهد ترکیب اصلیاش لو برود. شاید نمیخواهد هیچ بازیکنی حس کند در ترکیب اصلی جایش تضمین شده است.
دلیلش را نمیدانم اما کاش مدیریت تیم به او بگوید برگرد به همان تنظیمات روز نخستت. مساله جاسوس و ترکیب را کلا فراموش کن.
پرسپولیس در حال فاصله گرفتن از خودش است.
استفاده از اوت دستی بد نیست، مورینیو در رئال و کلوپ در لیورپول هم از آن استفاده میکردند اما اینکه این روش بشود تاکتیک اصلی برای فتح دروازه حریفان بد است.
گاریدو با برد در سیرجان باز صدرنشین لیگ میشود. هنوز هیچ اتفاقی در لیگ نیفتاده که بگوییم کار از کار گذشته، اتفاقا هنوز هزاران می در رگ این تاک خواب است و فرصت برای تکرار قهرمانی بهتر از هر تیم دیگری پیش روی قرمزهاست اما این کار مستلزم رفتار گاریدو است. همان شجاعتی که در ۱۰ دقیقه انتهایی بازی با الغرافه به خرج داد را باید به دیگر امور تیمش تعمیم دهد.
قطعا موقعیتسازی پرسپولیس دچار ایراد شده است. در کانالهای کناری هماهنگی کم شده. در میانه میدان تعادل دیده نمیشود.
حقیقتا کار به استهلاک رسیده است، عدهای بدون هیچ منطقی، پرچ نیمکت شده و عدهای دیگر با وجود سن بالا و خستگی مشهود تا کارشان به راه رفتن روی زانو نکشد تعویض نمیشوند.
در علوم انسانی چیز قطعی وجود ندارد. درباره آینده گاریدو حقیقتا پیشبینی سخت است.
کلا آسیا را فراموش کنید، نهایت به عنوان تیم ششم تا هشتم صعود میکنیم و سپس یکی از ثلاثه سعودی یک جایی خفتمان میکنند و همانند آنچه در قصه الهلال و استقلال پیش رفت، آرزو میکنیم کاش گذرمان به اینجا نمیافتاد.
روی صحبتم درباره لیگ است. گاریدو باید توسط مدیریت تیم، آخرین اتمامحجتها را بشنود.
او نهایت مثل برانکو و اوسمار دیر یا زود با جام یا بیجام از اینجا میرود اما بازیکن جوان ما، باید برای آینده در خط تولید ستاره قرار بگیرد.
مهمتر از همه سبک و سیاق پرسپولیس است. فرمولی که با آن تبدیل به بهترین تیم یک دهه اخیر فوتبال ایران شده است. فوتبالی مبتنی بر اصول اولیه مالکیت، کثرت پاس و به ثمر رساندن گلهایی که صرفا روی اوت دستی و ایستگاهی نیست. پرسپولیس در لیگ ۲۱ قهرمان نشد اما یحیی روی همان سبک مومن ماند و فصل بعدش تیم را قهرمان کرد. در نیمه دوم لیگ قبل اوسمار نیامد همه چیز را تغییر دهد، تنها به واسطه خریدهای خوب، تیمش را هجومیتر کرد و معجزه استقلال خوزستان در ۲۰ دقیقه رخ داد.
اینکه امسال پرسپولیس قهرمان میشود یا نه مهم است اما اصل مهمتر این است که در انتهای فصل، پرسپولیس به سبک خودش مومن میماند یا نه؟ اگر اولی حاصل نشود با همه دردهایش میشود به آینده دل بست اما اگر دومی رخ ندهد، پرسپولیس آینده را حاضریخوری کرده است.
حالا ریش و قیچی دست رضا درویش است، او به عنوان فرد مافوق و تصمیمگیر باید حرکت روی ریل اصلی را به گاریدو متذکر شود.
قرار نیست بعد گاریدو تیمی باشد با فوتبالی که در عصر پیشابرانکو شاهدش بودیم. ۷ قهرمانی لیگ و ۲ فینال آسیا با این متد به دست آمد، وقتی نقشه گنج در جیبت است دلیلی ندارد آن را دور بیندازی و بگویی من بدون نقشه خودم گنج را پیدا میکنم. زنگ خطر اصلی این است. به نقطه گنجت مومن بمان. یک فصل، تیم دیگری آن را یافت ایرادی ندارد، مهم این است که تو با نقشه کارت را پیش ببری.