علیرضا همدانیان: چندی قبل یک خانم، بنا به هر دلیلی، در صحن دانشگاه، نیمهبرهنه شده و تصاویر آن فراگیر شد. برخی رسانهها و همچنین مسؤولان دانشگاه، این اقدام را ناشی از ناراحتی عصبیِ فرد عنوان کردند و ظاهرا بعد از حضور اورژانس اجتماعی، این خانم تحت نظر اعصاب و روان قرار گرفته است. در نگاه اول، این اقدام نامتعارف، جز از فردی که حالت عادی ندارد، انجام نمیپذیرد. بعد از این ماجرا رسانههای معاند، شروع به روایتسازی در این رابطه کرده و این اقدام را یک اعتراض(!) نامیدند و در اقدامی قابل توجه، دیوانگی را محل بحث و نظر قرار داده و تعاریف و مصادیق جالبی را مطرح کردند و این نکته را برجسته کردند که حکومتهای دیکتاتوری، مخالفان خود را دیوانه مینامند.
قاعدتا نظر دادن در رابطه با مشکلات اعصاب و روان، کار متخصصان امر است اما بسیاری از موضوعات، نشانههای عام دارد که برای عموم بر اساس برخی شاخصها قابل تشخیص است اما از این امر که بگذریم، دیوانگی یک مفهوم عام دارد که رسانههای غیرایرانی فارسیزبان نیز تاکید خود را بر آن قرار دادند. مخالفت با جمهوری اسلامی در ایران چنان به ورطه جنون افتاده است که باید بدیهیات را هر چندوقت یک بار بازخوانی کرد.
از نوع انسان انتظار میرود بر اساس شرایط اعم از زمان و مکان و... رفتار مناسب انجام دهد و از قدرت تمییز برخوردار باشد. البته کودک و دیوانه از این موضوع برکنار هستند به همین دلیل کسی از آنها توقع ندارد. عدم قدرت تمییز، حیات جسمی و روحی را برای فرد و جامعه به خطر میاندازد. مثلا فردی که قدرت تمییز بین یک کوچه باریک و بزرگراه را ندارد، هنگام رانندگی، جان خود و دیگران را به خطر میاندازد. در این خوبی یا بدی ذاتی یک رفتار یا گفتار مطرح نیست، بلکه زمان و مکان انجام دادن مطرح است (اگرچه برخی رفتارها و گفتارها همیشه بد یا همیشه خوب هستند و ربطی به زمان و مکان ندارد). سرعت 100 کیلومتر در کوچه باریک دیوانگی است اما در بزرگراه عادی است. بعضا به دلیل سرعت غیرمجاز یا رفتار پرخطر از افراد تست الکل میگیرند تا ببیند فرد در وضعیت عادی است یا نه!
اخبارگوی اینترنشنال نیز اگر خبر مثبت در رابطه با ایران را بخواند، دیوانگی کرده است، چرا که متوجه زمان و مکان محل کار خود نشده است! به عبارت دیگر خوبی و بدی یا به عبارت دیگر عاقلانه یا غیرعاقلانه بودنِ هر رفتار و گفتاری، وابسته به زمان و مکان است؛ جز رفتار و گفتاری که ذاتاً خوب یا بد است. ماجرای لباس پوشیدن هم از این قاعده مستثنا نیست.
اما یکی از تحریفهای رسانهای در ماجرای علوم و تحقیقات این نکته است که جوری به موضوع میپردازند که گویی دیوانه خطاب کردن فرد لختشده در صحن دانشگاه، به دلیل تفاوت نگاه در موضوع حجاب بوده، در حالی که اینگونه نیست.
ممکن است این نکته بیان شود که این حرکت، اعتراضی بوده است. این موضوع هم زمان و مکان خود را دارد. از ابتدای ایجاد دانشگاه در ایران، اعتراض از صنفی تا سیاسی، به عنوان بخشی از زیست دانشجویی و دانشگاهی شناخته میشود که رسم و رسوم و قاعده خود را دارد. چرا فحاشی رکیک برخی دانشجویان بویژه در دانشگاه صنعتی شریف در سال 1401 مورد انزجار و تقبیح گرفت؟ چون با ذات اعتراض در دانشگاه منافات داشت. همانقدر که صدور بیانیه اعتراضی گزنده و پرمحتوا از سوی یک باند اراذل و اوباش درجه یک علیه اقدامات باند دیگری از آنها، بعید است، فحاشی رکیک و زد و خورد خونین و برهنگی هم با مکان دانشگاه و زمان دانشجویی نمیسازد. واکنش دانشجویان و عوامل حراست و... نیز بیانگر نامأنوس بودن این اقدام با فضای دانشگاه است. کسی تشویق نکرد یا به حمایت، نایستاد. تقریبا جز کسی که در حال فیلم گرفتن است (متاسفانه) مانند برخی حوادث و رویدادها در محیط عادی (مثل تصادف و...)، نه تنها کسی گوشی در نمیآورد تا فیلم بگیرد، بلکه خیلیهای چشم میدزدند یا بیتفاوت رد میشوند. حیا و بهت و خجالت در واکنشها دیده میشود. از این رو اگرچه عاقل یا دیوانه بودن، ممکن است معیارها و مراجعه تشخیصی پزشکی داشته باشد اما یک تعریف عامه نیز وجود دارد که انجام کاری در زمان و مکان نامناسب است. این موارد لزوما عرفی و قراردادی هم نیست، بلکه بر اساس معیارهای عقلی است که برخی در بدو مواجهه و تفکر، خوب یا بدی خود را نشان میدهد و برخی بر اساس زیست انسانی، عقلایی یا غیرعقلایی بودن خود را نشان داده است.