printlogo


کد خبر: 294930تاریخ: 1403/8/19 00:00
یادداشت
کاهش چشمگیر توجه ایرانیان به انتخابات آمریکا

محمد رستم‌پور: مقایسه تولید محتوا در 2 پلتفرم جریان‌ساز رسانه‌ای کشور نشان می‌دهد ایرانیان 24 ساعت مانده به برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، نسبت به 4 سال پیش، توجه و اعتنای کمتری به این رویداد داشته‌اند. 
بررسی اینستاگرام فارسی از این موضوع حکایت می‌کند تعداد کاربرانی که به انتخابات نوامبر 2024 پرداخته‌اند، در مقایسه با نوامبر 2020، یک‌پنجم شده و محتواهای مرتبط با رویارویی ترامپ و هریس با کاهشی شدید در مقایسه با رقابت بایدن و ترامپ، عدد یک‌هفتم را ثبت کرده است، در حالی که در دوره پیشین انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، 168 هزار محتوا از سوی 52 هزار کاربر در اینستاگرام فارسی منتشر شد، در دوره کنونی تنها 10 هزار کاربر 26 هزار محتوا تولید کردند. در توئیتر فارسی سال 2024، 702 هزار محتوا از سوی 72 هزار کاربر تولید شده بود، در حالی که در همین ارتباط یعنی موضوع انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، 4 سال پیش، 160 هزار کاربر، یک میلیون و 308 هزار محتوا منتشر کردند.
از آنجا که داده‌کاوی در کنار افکارسنجی در حکم دماسنج تغییرات اجتماعی و سیاسی است، با توجه به نفوذ روزافزون رسانه‌های اجتماعی خارجی در زندگی ایرانیان، توجه به گرایه‌ها (ترندها)، گرایش‌ها و تمایلات کاربران باید در سیاست‌گذاری اجتماعی مورد نظر قرار گیرد. 
کاهش «توجه» جامعه ایرانی به انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا که یک رویداد اثرگذار جهانی است و می‌تواند به‌ویژه بازارهای مالی را تحت تأثیر قرار دهد، می‌تواند به ۲ دلیل عمده باشد: اولا ایرانیان سیاست‌گریز یا بی‌اعتنا به سیاست شده‌اند و این بی‌توجهی یا اکراه برآمده از مجموعه‌ای از دلایل است که جای آن دارد در مجال و فرصت مناسب‌تری به آن پرداخت. پدیده سیاست‌گریزی (Apolitics) که یکی از وجوه و ابعاد آن یعنی عدم مشارکت در انتخابات، خود را به صورت آشکار و عریان در انتخابات ریاست‌جمهوری تیرماه 1403 نشان داد، اگرچه یک گرایه جهانی است، در ایران به دلیل اتکای فرآیندها و سازوکارها به حضور مردم خسارت‌بارتر است. لذا نباید کاهش حضور مردم پای صندوق‌های رای را صرفا به دلیل ناکارآمدی یا ضعف دولت‌ها یا بمباران تبلیغاتی دشمنان دانست. نظام بوروکراسی ایران، به‌رغم اعطای جدی سهم به مردم در قانون اساسی، در ساخت بسترهای مشارکت‌پذیری مردم از محله و مدرسه و دانشگاه تا انتخابات و اعتراض قانونی ناکام بوده است.
نباید پنداشت این موضوع به نبود تحزب در ایران بستگی تام دارد. اولا در نبود تحزب، می‌توان سازوکارهای مشارکت‌پذیری شهروندان برای تعین‌بخشی به رویدادها و روندها را ساخت و مبتنی بر آنها انتظار داشت نقش مردم در ساخت نظام سیاسی پررنگ‌تر شود و ثانیا باید تکثر ذهنی و تنوع فکری را در لایه‌های خرد تا کلان پیگیری کرد و بدان اصرار داشت تا سیاست به اجتماع نزدیک شود. 
با این همه، سیاست‌گریزی یا بی‌اعتنایی به سیاست، یک وجهه بیرونی برای دشمنان سیاسی و رقبای فرهنگی نظام جمهوری اسلامی ایران نیز دارد. هر چقدر مردم بی‌توجه‌تر به سیاست باشند، برانگیختن آنها برای کنش سیاسی دشوارتر و البته پیش‌بینی‌ناپذیرتر می‌شود. برای نمونه، اخیرا مستند توهین‌آمیز  پگاه آهنگرانی درباره دفاع‌مقدس به هیچ عنوان در جامعه ایرانی بازتاب نداشت و می‌توان تصریح کرد یک شکست مطلق در جلب توجه مخاطب بود.‌ ایرانیان اگرچه از برخی سیاست‌ها و تصمیمات بویژه در حوزه کارآمدی اقتصادی نارضایتی دارند اما به اردوگاه رقیب خصمی که از تحریم و جنگ برای آنها فروگذاری نمی‌کند نیز نمی‌پیوندند. 
در وهله دوم، کاهش چشمگیر توجهات به انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، می‌تواند به معنی شکست انگاره هژمونی ایالات متحده در حل مسائل و مشکلات جامعه ایرانی نیز باشد. آمریکا دیگر در ذهن ایرانیان ابرقدرت نیست که نتیجه انتخاباتش زیست و جهان ایشان را به هم بریزد یا تعیین کند. این تلقی حاصل 2 تجربه نزدیک و دور است. در تجربه نزدیک، ایرانیان دانسته‌اند که تفاوتی میان دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان در مواجهه با ملت‌های جهان نیست و هر ۲ حزب سیاسی آمریکا خوشبختی و رفاه نمی‌آورند. همان که برجام را ناکارآمد کرد، همو برجام را پاره کرد و همان اسلحه‌ای که سردار قاسم سلیمانی را به شهادت رساند، همو نیز سیدحسن نصرالله را شهید کرد. عدم تفکیک میان کنش ۲ گروه هیات حاکمه ایالات متحده، بویژه در مقابله با ایران، پس از فرونشست امید و آرزویی که به پذیرفتن محدودیت‌ها و تعهداتی در حقوق هسته‌ای ایران در برجام گره خورد، تجسم و تجسد عینی‌تری پیدا کرده است. در تجربه دور نیز ایرانیان دریافته‌اند آمریکایی که از افغانستان به‌سرعت و با سرافکندگی خارج شد، همان آمریکای اشغالگر افغانستان نیست. آمریکا دیگر نمی‌تواند برای جهان تعیین‌تکلیف و نظم مطلوب خویش را حتی با زور و کودتا و جنگ تحمیل کند.
کاهش توجه ایرانیان به انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، حامل این دو پیام است: اولا غیرسیاسی شدن ایرانیان در یک گرایه جهانی و ثانیا شکست هژمونی و سلطه آمریکا در نظرگاه مردم ایران و عدم تاثیر آن بر زیست و وضعیت فعلی آنها.

Page Generated in 0/0064 sec