printlogo


کد خبر: 295009تاریخ: 1403/8/21 00:00
نگاه
خاموشی؛ ضامن سلامت یا سم مهلک؟

مرتضی علیزاده: سخنگوی دولت اعلام کرده به جهت حفظ سلامت مردم، به دستور رئیس‌جمهور مازوت‌سوزی برای چند نیروگاه ممنوع شده و به این ترتیب «خاموشی منظم» جایگزین «تولید سم» می‌شود. مایه خوشوقتی است که تامین سلامت جامعه اولویت دولت چهاردهم است اما طرح چند پرسش و ذکر برخی نکات، به روشن‌تر شدن ابعاد پنهان این تصمیم کمک می‌کند. 
اول- آسیب‌های مازوت‌سوزی بر سلامت شهروندان کشف تازه‌ای نیست و عواقب خطرناک آن همواره تهدیدی برای جامعه بوده است. از این جهت قطعا در دولت‌های گذشته نیز مساله مهمی بوده و احتمالا «تامین سلامت به قیمت قطع برق» به عنوان ساده‌ترین و در دسترس‌ترین ایده در دوره‌های گذشته نیز روی میز دولتمردان قرار داشته است. حال که مازوت‌سوزی همواره مضر بوده و قطع برق نیز به عنوان یک ایده همواره روی میز دولت‌ها قرار داشته است، بهتر نیست دولت محترم پرسش از خود را با همین سوال ساده شروع کند: «چرا در دولت‌های قبل ایده خاموشی منظم اجرا نشد؟» 
دوم - از آنجا که مازوت‌سوزی همواره و از دیرباز برای سلامت انسان و طبیعت مضر بوده و بعید است در آینده نزدیک هم مازوتِ مفید به بازار بیاید، همچنین از آنجا که بدیهی و روشن است تامین برق پالایشگاه‌ها و خاموشی‌های منظم نمی‌تواند چندان دوام داشته باشد، طرح این پرسش خالی از لطف نیست: پس از چند صباحی توقف مازوت‌سوزی صنعتی و خاموشی‌های شهری و خانگی، بناست چراغ پالایشگاه‌ها را با کدام منبع روشن کنیم؟ آیا منطقی است تاب‌آوری اجتماعی را به امید بازارهای خارجی برق که هنوز در دسترس نیست امتحان کنیم و دست آخر باز به نقطه آغازین بازگردیم؟ بهتر نیست ابتدا منابع جایگزین را فراهم و سپس نسبت به اجرای یک سیاست جدید اقدام کنیم؟ 
سوم - ایده‌های سلبی در زمینه اقتصاد و رفاه، اغلب نوعی توزیع بدبختی میان مردم است. راه‌حل ترمیم و توسعه زیرساخت‌های اقتصادی قطعا ایجاد نارضایتی اجتماعی آن‌ هم با امیدهای واهی به منابع غیرقطعی نیست، بلکه باید با سنجش همه جوانب مسیرهایی با کمترین هزینه و بیشترین بازدهی را دنبال کرد تا حوادثی که در سال‌های گذشته با برخی سهل‌انگاری‌ها در صبح جمعه(!) رقم خورد، مجددا تکرار نشود. به نظر می‌رسد اجرای طرح خاموشی‌های منظم اگر به قصد کلنگی کردن جامعه نباشد، قطعا ناشی از ساده‌انگاری برخی دولتمردان است که هر دو صورت آن بسیار خطرناک است و عواقب جبران‌ناپذیری برای جامعه به دنبال دارد. 
این ایده حتی ظن اجرای یک نمایش سیاسی با سناریوی حفظ سلامت عمومی را به ذهن منتقل می‌کند که در این‌ صورت هم نتیجه مطلوب دولت را در پی نخواهد داشت؛ چه بهداشت و سلامت هر چند برای مردم از قدر و ارزش بالایی برخوردار است اما اگر به بهای خاموشی تمام شود، از هر سمی مهلک‌تر است. 
چهارم - سیاست‌های مرتبط با سوخت و انرژی از حساسیت اجتماعی زیادی برخوردار است و کم‌‌ترین اشتباه در تنظیم آنها، بحران‌های جبران‌ناپذیری به دنبال خواهد داشت. در سالیان اخیر شاهد نمونه‌هایی در این‌ خصوص از جمله ماجرای افزایش شبانه قیمت بنزین بودیم که عوارض آن همچنان گریبانگیر جامعه است و اگر مراقبت نشود، تکرار آن می‌تواند ابعاد بزرگ‌تری از بحران را در پی داشته باشد. به نظر می‌رسد خاموشی‌های مستمر آن‌ هم در فصل سرما که اولا غیرمنتظره و کم‌نظیر و ثانیا پیام‌آور بحران‌ عمیق انرژی برای جامعه است، آثار مخرب اجتماعی بیشتری نسبت به افزایش قیمت حامل‌های انرژی خواهد داشت، بویژه که با آغاز فصل سرد، قطع گاز هم در برخی مناطق دور از انتظار نیست. از این جهت حتی اگر منظور از خاموشی‌های منظم حقیقتا حفظ سلامت مردم باشد، اجرای آن بدون در نظر گرفتن آسایش و امنیت روانی جامعه، خلاف تدبیر، عدالت و وفاق اجتماعی است.
پنجم - یکی از دلایل پیروزی رئیس‌جمهور محترم در چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، شعارهای عدالت‌خواهانه ایشان بود که تا امروز با قدرت و قوت بارها از جانب ایشان تکرار و بر آن تاکید شده است. از این جهت مردم دولت کنونی را دولتی عدالتخواه می‌شناسند که این مسؤولیت دولتمردان را نسبت به اتخاذ تصمیمات درست و دقیق بیشتر می‌کند. شایسته نیست به نام عدالت، سیاست‌هایی اخذ کنیم که بدنامی عدالت و عدالت‌طلبی را به دنبال دارد؛ چه کم نیستند افرادی که طی دهه‌های اخیر تمام همت خود را در این جهت به کار گرفته‌اند که عدالت و عدالت‌خواهی را توزیع فقر و بدبختی معنا کنند. 
ششم - وفاق ملی پیش از هر چیز وفاق میان نیرو‌های اجتماعی و مستلزم اخذ راهبردها و سیاست‌هایی در این جهت است. در غیر این صورت صرف همسویی و هماهنگی نیروهای سیاسی تغییری در وضعیت کلی جامعه ایجاد نمی‌کند. دولت محترم توجه کند تصمیماتی مثل «خاموشی منظم» قتلگاه وفاق است و هیچ پشتوانه اجتماعی‌ای ندارد. صرف خبررسانی بدون ارائه ادله معتبر و مبرهن هیچ جریان اجتماعی را با تصمیمات دولت همراه نمی‌کند و استمرار این رویکرد مقبولیت دولت را به خطر انداخته و به تبع آن قدرت اخذ تصمیمات بزرگ و جدی را از آن سلب می‌کند.

Page Generated in 0/0065 sec