printlogo


کد خبر: 295012تاریخ: 1403/8/22 00:00
نگاهی به وضعیت آثار نمایشی با موضوع مشروطه
سینمای مشروطی

گروه فرهنگ و هنر: بازتاب مشروطه در سینما و تلویزیون ایران معمولا طوری نبوده که نمایشگر یک تصویر جامع از کلیت آن اتفاق تاریخی باشد و هر فیلم یا مجموعه‌ای صرفا بخشی از ماجرا را نمایش ‌داده است. شاید این مساله تا حدودی طبیعی باشد؛ همچنان‌که کشورهایی مثل آمریکا و فرانسه و روسیه هم صاحب سینما هستند اما با این‌ حال نمی‌توان تاریخ انقلاب‌های آمریکا یا فرانسه یا روسیه را به ‌طور کامل در یکی از فیلم‌های سینمایی یا سریال‌های‌شان دید. برای آگاهی از تاریخچه هر کدام از این رویدادها باید حداقل چند جلد کتاب خواند تا کلیاتی مختصر از آنچه روی داده است، به دست بیاید اما در سینما و ادبیات این کشورها آثاری هست که روح چنین دوران‌هایی را بازتاب می‌دهد و در عین ‌حال مخاطب را به یک سفر معنوی در دریای تخیل هنری می‌برد. 
اتفاقا در سال‌های اخیر یکی‌، دو سریال در تلویزیون ایران ساخته شدند که قصدشان ارائه روایتی کلی از تاریخ مشروطه بود اما این رسالت تعلیمی، آن مجموعه‌ها را از رعایت جنبه‌های زیبایی‌شناختی دور کرد. به‌ علاوه باید توجه داشت هیچ‌کدام از روایت‌های تاریخی را نمی‌شود یافت که صف منتقدان‌شان خالی باشد. به‌ هر حال از هر زاویه‌ای که به موضوع نگاه شود، کسانی که از زاویه دیگر قضیه را می‌بینند، با آن دیدگاه مخالفند. سریال‌هایی که با رسالت تعلیمی و تبلیغی، صرفا در حد مرور سریع تاریخ باقی ماندند. «عمارت فرنگی» و «سال‌های مشروطه» هر دو به کارگردانی محمدرضا ورزی از جمله این مجموعه‌ها هستند.
امروز در حالی که 116 سال از جنبش مشروطه می‌گذرد، با مروری بر سبد آثار نمایشی با موضوع مشروطه، به وضعیت این واقعه تاریخی در هنر‌های نمایشی کشور نگاهی انداختیم اما پیش از هر چیز لازم به توضیح است اساسا انقلاب مشروطه با خود سینما مهربان نبود و تفوق مشروطه‌خواهان باعث تعطیلی نخستین سالن‌های نمایش فیلم در ایران شد، در حالی که سینما هم مثل انقلاب مشروطه، در آن روزگاران، جزو نشانه‌های تجدد به ‌حساب می‌آمد! اما اگر انقلاب مشروطه در بعضی سرشاخه‌هایش با سفارت انگلستان ارتباط داشت، ورود سینما به ایران و تاسیس یکی از نخستین سالن‌های نمایش فیلم در کشور، مقداری با روس‌ها و وابستگان‌شان مرتبط بود. نمایش فیلم در دوره استبداد صغیر دوباره اوج گرفت و پس از پیروزی مجدد مشروطه‌خواهان متوقف شد و سال‌های سال رمقی نداشت تا اینکه سینمای بومی ایران در سال ۱۳۲۸ به راه افتاد. هر وقت سینمای بومی ایران ضعیف شده، مردم اساسا با سینما، چه داخلی و چه خارجی، قهر کرده‌اند و در فاصله انقلاب مشروطه تا سال ۱۳۲۸ چراغ سینما در ایران خاموش بود. به هر حال سکوت قبرستانی سینمای ایران تا سال ۱۳۲۸، عمدتا به گردن انقلاب مشروطه می‌افتد که هم پذیرفتن این حکم دشوار است، چون عوامل موثر دیگری هم طی این مدت روی کار آمده‌اند، هم رد کردن کامل آن ممکن نمی‌نماید. چون از طرفی، همین عواملی که در خاموشی چراغ سینما موثر بودند، خودشان به نحوی متاثر از مشروطه بودند و از طرف دیگر، در نطفه خفه ‌شدن صنعت نمایش و تولید فیلم، تاثیر کمی بر روندهای بعدی آن نداشت. از این جهت رفتار انقلاب مشروطه با سینمای ایران را می‌شود کاملا در جهت عکس رفتار انقلاب اسلامی با سینما دانست. انقلاب اسلامی اگرچه باعث شد فیلمفارسی که سال ۱۳۵۶ به‌ طور کامل ورشکسته شده بود، به ‌طور رسمی از صحنه حذف شود و حتی جو دوران ابتدای انقلاب، سینما برای سرگرمی را چندان نمی‌پذیرفت اما شاهکارترین آثار تاریخ سینمای ایران متعلق به دهه 60 و دوران ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی هستند. البته سینما با انقلاب اسلامی هم مهربان‌تر از انقلاب مشروطه نبود و هرچه به سال‌های اخیر نزدیک‌تر می‌شویم، تعداد آثاری که در این‌باره ساخته شده‌اند کمتر است؛ پس رفتار سینما با مشروطه را نمی‌توان به رفتار مشروطه با سینما نسبت داد.
* سال‌های مشروطه؛ تنها نگاه نیم‌بند
«سال‌های مشروطه» ساخته محمدرضا ورزی در سال 1388، تنها اثری در میان سریال‌های تلویزیونی است که گذری سریع بر حوادث دوره مشروطه دارد و برخی عوامل موثر و معاصر آن را بررسی می‌کند. ورزی کوشیده ‌ گزارشی مختصر از جریان انقلاب مشروطیت ارائه کند اما در گزارش او، اصل مشروطیت و برپایی نهاد آن، در حاشیه قرار می‌گیرد. در روایت ورزی، خبری از موضوع عدالتخانه، به عنوان اصلی‌ترین وجه و دلیل مشروطه‌خواهی نیست. او به جریان مخالفت شهید شیخ فضل‌الله نوری با مشروطه غرب‌گرایان می‌پردازد اما فراموش می‌کند از روزهای موافقت او با مشروطیت و تلاشش برای امضای فرمان مظفرالدین ‌شاه سخن بگوید. به دیگر سخن، گزارش ورزی فقط یک دستچین برای حفظ پیوستگی داستان است. او می‌خواهد 70 سال تاریخ ایران را در قسمت‌هایی محدود از یک سریال روایت کند و در نهایت به پشت پرده فعالیت‌های استعماری بپردازد.
* «عمارت فرنگی»؛ بی‌خیال مشروطیت
«عمارت فرنگی»، ساخته دیگر محمدرضا ورزی است که سال 1388 در 15 قسمت روی آنتن رفت؛ سریالی که مشروطه فقط پس‌زمینه آن است. این سریال وقایع سال‌های 1296 تا 1320 را در ایران روایت می‌کند؛ به دیگر سخن، از نظر زمانی مخاطب را به 10 سال بعد از مشروطیت می‌برد و توقع دارد او با چند جمله محدود که از زبان بازیگرانی مانند سعید نیکپور، زنده‌یاد محمد مطیع، میرطاهر مظلومی و دیگران می‌شنود، درباره مشروطیت و دلایل وقوع آن به جمع‌بندی برسد و سیر تحولات سیاسی و اجتماعی آن اتفاق بزرگ، در ذهنش جا بیفتد که البته چنین نمی‌شود. طی چند قسمت نخست، فضای سریال به صورت کامل از دوره قاجار بیرون می‌آید و دیگر حرف و سخنی از مشروطیت در میان نیست؛ حتی همان پس‌زمینه مختصر هم در ذهن مخاطب محو می‌شود.
* «ستارخان»؛ مشروطیت در غبار
«ستارخان» ساخته قابل تحسین محـــــمدرضا ورزی در سال 1396 است. انگار غیر از او، کس دیگری در تلویزیون، جرأت و جسارتی برای ورود به فضای تولید آثار تاریخی از این قبیل را ندارد. سریال «ستارخان» راوی زندگی یکی از قهرمانان تاریخ ایران است؛ روایتی که بدون شناخت مفهوم مشروطیت و چرایی شکل گرفتن انقلاب آن، معنا پیدا نمی‌کند اما صحنه‌ها و قسمت‌های سریال، چنان محو شخصیت و داستان ستارخان است که جز چند دیالوگ کوتاه، چیزی درباره مشروطیت و اصالت آن دیده نمی‌شود؛ همه اهالی محله امیرخیز تبریز، یعنی هم‌محله‌ای‌های ستارخان، در پی دفاع از اساس چیزی هستند که مخاطب نمی‌داند چیست! بنابراین در این ساخته ورزی نیز نمی‌توان نشانی درخور از ماجرای مشروطیت و چرایی آن جست.
* «تفنگ سرپر»؛ یک نمونه بدون تیتر
شاید برای‌تان عجیب باشد اگر بگوییم مجموعه تلویزیونی «تفنگ سرپر» که به کارگردانی امرالله احمدجو بین سال‌های 1377 تا 1381 ساخته و از تلویزیون پخش شد، یکی از معدود آثاری است که می‌تواند نمایی از تاریخ مردمی دوره مشروطه را به نمایش بگذارد. صحنه‌های سریال، نقش‌های طراحی‎شده و دیالوگ‌ها بسیار استادانه به نظر می‌رسد. چهره‌هایی که در سریال به نمایش گذاشته می‌شوند، از شخصیت «غیبیش» با بازیگری مؤثر محمدرضا پگاه بگیرید تا بازی خیره‌کننده زنده‌یاد خسرو شکیبایی در نقش «آقاسید»، همه و همه بیانگر شاخصه‌هایی است که در نهایت به انقلاب مشروطه انجامید. منتها این کار تحسین‎برانگیز، چند ایراد اساسی دارد؛ اولا زمان وقوع ماجراهای آن بعد از انقلاب مشروطه و در بحبوحه جنگ اول جهانی است؛ ثانیا سرزمین، افراد، وقایع و ماجراهایی که در فیلم اتفاق می‌افتد، کاملا خیالی است و از همه مهم‎تر اینکه بیننده، حتی یک کلمه درباره مشروطه و انقلاب آن در این سریال نمی‌شنود. در واقع باید اهل مطالعات تاریخی باشید تا بتوانید ارتباط «تفنگ سرپر» با انقلاب مشروطه را درک کنید.
* «بانوی عمارت»؛ مقدمه‌ای ناقص
سریال پرمخاطب «بانوی عمارت» به کارگردانی عزیزالله حمیدنژاد هر چند ملودرامی عاشقانه است که دی‌ ماه 97 از تلویزیون پخش شد اما داستان آن بر بستر واقعه ترور ناصرالدین‌شاه و آغاز حکومت مظفرالدین‌شاه قرار دارد؛ یعنی فضایی را به تصویر می‌کشد که در آن جامعه ایران گام به گام به سوی انقلاب مشروطه پیش می‌رود اما این مقدمه، سخت ناقص است. شرایط اجتماعی جامعه ایران را می‌توان در لابه‌لای اتفاقات سریال پیگیری کرد اما مگر اصل داستان و ارتباطات عاشقانه یا خصمانه موجود در آن، مجالی برای کنجکاوی مخاطب و درک مسائل مربوط به مشروطیت باقی می‌گذارد؟! در واقع مخاطب حتی دلایل و پیامدهای ترور ناصرالدین‌شاه را که معاصر داستان سریال است، درک نمی‌کند، چه برسد به بازنمایی ذهنی اتفاقاتی که یکی از مهم‎ترین حوادث تاریخ معاصر ایران را رقم زد. سریال «بانوی عمارت» با همه جذابیتی که داشت، از مشروطیت جز به عنوان روایتی در دور دست‌ها سخن نمی‌گوید؛ هرچند برای نگارش متن آن، دست به دامان تاریخ اجتماعی صدر مشروطه شده‌اند.

Page Generated in 0/0134 sec