آیا تا بهحال از دوختن یک چیز به چیزی دیگر متعجب شدهاید؟ پس این متن را از دست ندهید تا شاخ را بر سرتان بدوزیم!
انواع مختلفی دوخت وجود دارد که با هم انواع آن را میخوانیم. با دوخت لباس شروع کنیم که همه از چند و چون و کیفیت آن خبر دارید و فرآیند آن را میدانید. صنعتی یا سنتی بودن چرخخیاطی هم فرق زیادی ندارد.
یک مدل دوختن هم داریم که معمولاً در جر و بحثها و دعواها شکل میگیرد و آن هم دوختن دهان طرف مقابل است. در این مورد هر کدام از طرفین حاضرجوابتر باشند سریعتر دهان طرف مقابل را میدوزند!
مدل دیگر دوختن هم مربوط میشود به مسائل خانوادگی و شوهر و مادرشوهر و مادرزن که به نفعمان است وارد این مقوله نشویم، چرا که نویسنده بنیان خانوادهاش را دوست دارد.
امااااا آن چیزی که ما را ترغیب کرد تا متنی بنویسیم و شما را از این بیخبری برهانیم، دوختن سر به بدن است!
تعجب کردید؟ حق دارید!
شاید باورتان نشود در همین ایران خودمان همین جایی که قبلاً داشتن یک بیمارستان درست و درمان یا دکتری ایرانی آرزوی هر کسی بود، حالا دکترهایی دارند طبابت میکنند که سر را هم به بدن میدوزند!
تابستان سال ۱۴۰۲ مردی ۲۸ساله را به بیمارستان میآورند که نای و رگهای اصلی گردنش بریده شده بود. وی با اینکه فاصله چندانی تا سفر آخرت نداشت و حتی میشود بگوییم یک پایش در آن عالم و پای دیگرش هم بین این طرف و آن طرف روی خط پایان مانده بود، در اقدامی سریعالسیر به بیمارستان رسیده و پزشکان مانند عقاب بالای سرش آمدند. سوزنها را نخ کردند و شروع کردند به دوخت و دوز!
لابد میپرسید در مدت عمل پیوند، قلبش را با پمپ قلبی زنده نگه داشتهاند؟ که باید بگویم خیر!
پزشکان با استفاده از شانتهای نگهدارنده (تولید بومی) قلب بیمار را زنده و تپنده نگه داشتند تا بتوانند با خیال راحت رگهایش را با دوخت دندان موشی سفت کنند و گره آخر را بزنند تا همخودشان نفس راحتی بکشند هم بیمارسربریده!
اینکه شانتهای نگهدارنده، آن هم از نوع تولید بومی چه چیزی است و چگونه عمل میکند را نمیدانم.
خودتان بروید و گوگل کنید، همه چیز را که نباید من به شما بگویم، خودتان هم بخوانید و افتخار کنید که از ویزیتشدن توسط دکترهای هندی و پاکستانی به کجا رسیدیم که ایران چهارمین کشور پیونددهنده سر به بدن شده است.