printlogo


کد خبر: 295106تاریخ: 1403/8/24 00:00
کاغذ

از بانک‌ و‌ خانه تا دکان کله‌پز کاغذ...
دارد حکومت می‌کند با هر غَرض کاغذ
آواره کرده، حبس برده، کُشته مظلومی
از جنبه‌های مختلف دارد مرض کاغذ
بابای کل پادشاهان را در آورده 
عشقش کشیده هر زمان، خوانده رجز کاغذ
گاهی فضولی می‌کند در نامه مردم
با حرف‌های عاشقانه کرده حظ، کاغذ
تا «حرف حق را می‌رود گوید به آن مسؤول» 
تا می‌کُنَندَش با دولا، در جیب خز کاغذ
گاهی مچاله، تکه‌تکه، گاه می‌سوزد!
ساکت نمی‌ماند کماکان، در عوض کاغذ...
او طرح شفافیتش را می‌برد مجلس
شفافیت اما کدورت دارد از کاغذ 
حق مشما را مقوا می‌خورد شفاف 
آن روز بر تن می‌کند سوهان و گز کاغذ

Page Generated in 0/0071 sec