printlogo


کد خبر: 295114تاریخ: 1403/8/24 00:00
یادداشت روز
اُلیگارشی ترامپی

 
کیاوش کلهر*: سایه ثروت، از دیرباز، یعنی دقیقا زمانی که نخستین مجامع عمومی که برای بحث از امر عمومی در شهرها شکل می‌گرفتند و دموکراسی مستقیم یونانی را شکل می‌دادند، بر سر سیاست و امر عمومی بوده است. دعوا هیچ‌گاه بر سر حذف این سایه پرزور نبوده، بلکه واقع‌بینی، دعوا را به میدان میزان اثرگذاری ثروت بر سیاست رسانده است. وضع ایده «الیگارشی» از زمان یونان و امتداد آن تا دوران حاضر، به معنای توصیف دولت‌هایی که در آنها، اقلیت ثروتمند، لاجرم زورمند نیز خواهد شد و مسیر سیاست‌گذاری را از بیشینه کردن نفع عمومی، به سمت بهره‌برداری حداکثری از منابع عمومی برای نفع شخصی، منحرف می‌کند، نشان‌دهنده همین نگرانی دیرباز متفکران سیاست بوده است.  
مساله الیگارشی و حکمرانی تعدادی اندک، بر اکثریت مردم، آن هم تعداد اندکی که عموما بهره‌مند از ثروت گزاف و توانمند‌ند، نه مساله سده‌های پیش که اتفاقا معضلی نبض‌دار در سیاست امروز جهان است. پیش‌تر فرض می‌شد رسیدن به سطح قابل اتکایی از دموکراسی‌ که به وسیله قانون و مهارهای حکمرانی، امکان اثرگذاری ثروت بر سیاست را به حداقل می‌رساند، امکان بروز الیگارشی را به حداقل می‌رساند اما انتخابات آمریکا ثابت کرد هرگز برای چرخاندن فرمان به جاده الیگارشی عریان دیر نیست.  
نخستین نگرانی‌های تحلیلگران و رسانه‌ها آمریکایی دقیقا بعد از رای‌آوری ترامپ در انتخابات 5 نوامبر، همین تحکیم بی‌قاعده الیگارشی در آمریکا بود. این نگرانی آنجایی بیشتر شد که میلیاردرهای آمریکایی، مشخصا ایلان ماسک، بی‌پرده به ردیف برای حمایت از او، داشته‌های خود را به کارزار انتخابات آمریکا آوردند. دل‌نگرانی اصلی رسانه‌های جریان اصلی آمریکایی از فردای رای‌آوری او، نفوذ مستقیم و بی‌واسطه اقلیت میلیاردر در دولت و شکل‌دهی به الیگارشی فاسد و عریان میلیاردرها برای زیر نفوذ بردن حوزه اختیارات دولت بود.
اگرچه در ادوار مختلف انتخابات آمریکا، سرمایه‌داران و الیگارش‌ها به عنوان حامیان مالی کاندیداها و فراتر از آن به عنوان دست‌های پشت پرده سیاست حضور داشته‌اند اما شاید هیچ‌گاه به این میزان حضور بی‌پرده و عریان در صحنه نداشته‌اند. آنچه باعث نگرانی جامعه‌ای که با دست‌های پشت پرده سرمایه‌داران در سیاست چندان غریبه هم نیست شده است، این دریدگی الیگارشی تراپی است.
«فرانکلین فوئر» نویسنده کتاب «فوتبال چگونه جهان را توصیف می‌کند» در یادداشتی با عنوان «خطر استثنائی الیگارشی ترامپی» که در مجله آتلانتیک منتشر شد، چشم‌انداز دولت ۴ سال آینده آمریکا زیر نفوذ این الیگارشی را ترسیم کرده است. او بر این باور است دستاوردهایی که همراهی با ترامپ برای این میلیاردرها به دنبال دارد، بسیار بیش از هزینه‌ای است که آنان برای سرزنش اجتماعی این همراهی خواهند پرداخت و آنان بتدریج با حمایت از ترامپ، نفوذ خود در دولت آینده او را گسترش خواهند داد. فوئر می‌نویسد: «همدستی ترامپ و میلیاردرها، واژه‌ای برای توصیف دارد و آن الیگارشی است. الیگارشی ترامپی که در حال شکل‌گیری است، با نسخه پساشوروی مشابه در روسیه بسیار متفاوت است. ترامپ در حال ایجاد یک شراکت با قدرتمندترین تکنولوژیست‌های جهان است. همزیستی بین یک رهبر سیاسی فاسد و تکنولوژیست‌های تجاری، لزوما به معنای داد و ستد تجاری است. رژیم سیاسی خواسته‌های میلیاردرها را اجرا می‌کند و در مقابل، میلیاردرها نیز خواسته‌های رژیم سیاسی را پیش می‌برند. قدرت به طور تصاعدی در دست این ۲ گروه متمرکز می‌شود، زیرا صاحبان ثروت و رهبران فاسد دسیسه‌چینی می‌کنند تا تسلط خود را تضمین کنند. این همزیستی بسرعت می‌تواند ۲ ضربه جدی به نظام آمریکایی وارد کند: هم سرمایه‌داری را تضعیف کند و هم دموکراسی را همزمان از بین ببرد. تفاوت بزرگ میان دوره‌های اول و دوم ریاست جمهوری ترامپ این است که او زمانی به دفتر باز خواهد گشت که دولت آمریکا در وضعیت خطرناکی قرار دارد. دولت هرگز تا این حد برای تسهیل تجارت خصوصی سودآور نبوده است». فوئر بخوبی نشان می‌دهد چگونه رئیس دولت در آمریکا در این همدستی و شراکت میان یک رهبر سیاسی که خود او نیز به تعبیر فایننشال تایمز یک تاجر طماع است، با میلیاردرها، قدرت سیاسی را که باید جهت حراست و بیشینه کردن نفع عمومی از روندها باشد، بدل به ابزاری برای کسب سود شخصی می‌کند؛ فرآیندی که نه تنها نافی وظایف اولیه دولت محسوب می‌شود، بلکه حتی روند سرمایه‌داری طبیعی در ایالات متحده را نیز به محاق می‌برد. در این شراکت نامیمون، دولت دقیقا بدل به آن صورت فاسدی می‌شود که نباید باشد: یک اهرم بزرگ برای تسهیل سودآوری تعدادی معدود.
وقتی دولت بی‌پرده بدل به یک اهرم و ابزار برای تسهیل تجارت شخصی شود، جایگاه رهبر سیاسی، به جایگاهی با قابلیت خرید و فروش و مبادله تقلیل می‌یابد. این نکته‌ای است که فایننشال‌تایمز، در مقاله روز دوشنبه خود در رابطه با رای‌آوری ترامپ بر آن تاکید کرد. «رعنا فروهر» روزنامه‌نگار ایرانی - آمریکایی‌ای که یکی از عوامل مجله تایم است، در این مقاله یکی از پیامدهای رای‌آوری را همین بدل شدن جایگاه رهبری سیاسی، به جایگاهی با قابلیت خرید و فروش می‌داند. او می‌نویسد: «ترامپ یک تاجر طماع و بی‌رحم است و ریاست‌جمهوری در آمریکا دارایی‌ای است که می‌توان آن را خرید و فروش کرد. این امر از زمانی تشدید شد که دیوان عالی با حکم خود در پرونده «شهروندان متحد» علیه کمیسیون فدرال انتخابات در سال ۲۰۱۰، اجازه هزینه‌کرد بی‌مرز را به کارزارهای انتخاباتی داد. تنها پول نیست که بر سیاست آمریکا حکم می‌راند، بلکه «پول سیاه» است».    
او نیز مانند فوئر بر این باور است رای‌آوری ترامپ، بیش از همه تضمین‌کننده آتیه اقتصادی - سیاسی الیگارشی آمریکایی خواهد بود و می‌نویسد: «جف بزوس، مارک زاکربرگ و تیم کوک از جمله نخستین افرادی بودند که به رئیس‌جمهور منتخب تبریک گفتند. آنها بخوبی می‌دانند چه چیزی به دست می‌آورند؛ رهبری که درست به اندازه آنها تاجر است». فروهر تیر خلاص را در این متن خود آنجایی وارد می‌کند که پای تحلیلش را فراتر از فوئر هم می‌گذارد و آمریکا را مانند شرکتی می‌داند که حالا یک مدیرعامل جدید دارد؛ شرکتی که «کمتر به یک شرکت معتبر و بیشتر به یک شرکت سرمایه‌گذاری خصوصی شباهت دارد».  
نتیجه این انتخاب اما بسیار بیش از آن است که فرض می‌شود. بخش تاریک‌تر این انتخاب الیگارشیک، زیر فرش مانده است. «دیوید فروم» نویسنده کتاب «ترامپوکراسی»، ساعتی پس از قطعی شدن پیروزی ترامپ در انتخابات 2024 ریاست‌جمهوری، به پیش‌بینی آینده ایالات متحده بعد از این انتخاب پرداخت. او در بخشی از این مقاله بخوبی نشان داد ترامپ و همدستان الیگارش او، در سیاست خارجی، بیش از آنکه در پی نفع عمومی یا مصالح خارجی ایالات متحده باشند، نفع شخصی را پی‌جویی خواهند کرد. او نوشت: «سیاست خارجی آمریکا در دوره ترامپ نیز بازتابی از اهداف شخصی و حزبی خواهد بود. ترامپ در دوره اول ریاست‌ جمهوری‌اش هم از قدرت‌ خود سوءاستفاده کرد و سیاست خارجی آمریکا را برای منافع شخصی خود فاسد کرد. او سیاست‌هایی را که به نفع منافع تجاری‌اش بود، در قبال ترکیه، قطر و دیگر کشورها تغییر داد و حتی از سرویس مخفی برای هدایت پول دولت به املاک خصوصی‌اش استفاده کرد».    
هدف ترامپ و اولیگارش همراه اما لزوما استفاده از دولت و اهرم تنظیم‌گری دولتی برای بیشنیه کردن نفع شخصی خواهد بود؟ فوئر بسیار بدبینانه با این ایده مخالف است. او بر آن است این الیگارش‌ها و ترامپ، در نهایت در پی آنند تمام وظایف و حوزه‌های نفوذ آینده دولت را از آن خود کنند: «هدف آنها بهره‌برداری از رابطه‌شان با دولت برای جایگزینی با دولت است. آنها می‌خواهند کنترل برنامه‌ها و سیستم‌هایی را که زمانی در حوزه مسؤولیت و اختیارات دولت بود، به دست آورند. اتحاد آنها با ترامپ، در واقع، تلاشی برای تصاحب کامل قدرت است. به ‌عنوان مثال، در حوزه اکتشافات فضایی، ماسک و بزوس تنها خواهان این نیستند دولت به راکت‌های‌شان یارانه بدهد یا بودجه‌ای کنار بگذارد تا شرکت‌های فضایی آنها رشد بیشتری کند. آنها می‌خواهند معماران زندگی بشری در فضا شوند، مستعمرات فضایی بسازند و آینده بشریت در فضا را شکل دهند. میلیاردرهای حوزه صنعت ارزهای دیجیتال نیز چنینند. آنها صرفا به‌ دنبال رفع محدودیت‌های نظارتی نیستند؛ در نظر این میلیاردرها، شرکت‌های‌شان جایگزین وزارت خزانه‌داری آمریکا خواهد شد و برخی از این شرکت‌ها امیدوارند از نظارت بر هوش مصنوعی جلوگیری کنند تا بتوانند کنترل نامحسوس‌تری بر جریان اطلاعات و تجارت داشته باشند. فعالیت اصلی یک سیستم الیگارشی بر پایه داد و ستد متقابل است. رئیس دولت به گسترش سود کمک می‌کند اما در عین حال برای خدمات خود نیز هزینه‌ای دریافت می‌کند».
فوئر در ترسیم آینده این شراکت، صراحت بیشتری دارد: «هدف نهایی الیگارش‌ها، از دور خارج کردن دولت و ایجاد انحصار در وظایف و پروژه‌های آینده دولت آمریکاست. وقتی که پای داد و ستد تجاری در میان باشد، چرا یک رهبر سیاسی که خود نیز تاجری طمع‌کار و مفسد است، باید از منافع شخصی خود چشم بپوشد؟» فروم نیز به اندازه دیگر دلواپسان آینده دموکراسی آمریکایی، بدبین است. او از این شرایط به «دزدسالاری» تعبیر می‌کند و تنها راه خروج از آن را «آموزش، سازماندهی و ایجاد ائتلافی از افراد می‌داند که به دفاع از بطن قانون اساسی، تصویرهای ایده‌آل پدران بنیان‌گذار ایالات متحده و رؤیای آزادی متعهد باشند».
آینده ایالات متحده از نظر بسیاری از دلواپسان آن، چشم‌اندازی از غروب رویای دموکراسی آمریکایی است. شراکت عریان الیگارشی آمریکایی با رهبر سیاسی، ایجاد انحصار و از میدان به در کردن دولت و در نهایت رجحان منافع شخصی و تجاری بر منافع عمومی و ملی، آتشی بر خرمن داشته‌های سنت دموکراسی در آمریکاست؛ آتشی که حداقل ۴ سال فروزان خواهد بود. 
دانش‌آموخته علوم سیاسی *

Page Generated in 0/0063 sec