printlogo


کد خبر: 295146تاریخ: 1403/8/26 00:00
یادداشت
چرا شهامت جوانگرایی نداریم؟

جلال چراغپور: در فوتبال ایران، مشکل بهره‌گیری نکردن از بازیکنان جوان به یک معضل بزرگ تبدیل شده است. با وجود فعالیت و حضور چند میلیونی کودکان و نوجوانان در رده‌های پایه، سیستم فوتبال کشور قادر به بهره‌برداری مؤثر از این استعدادها نیست. در شرایطی که لیگ‌های مختلف در رده‌های نونهالان، نوجوانان و جوانان فعالیت دارند، فرآیند کشف و پرورش استعدادها بدرستی سازماندهی نشده است. به‌جای آنکه استعدادها به تدریج برای سطح بزرگسالان آماده شوند، این ایجنت‌ها هستند که دست بالا را در تعیین سرنوشت بازیکنان جوان دارند و اغلب پیش از آنکه بازیکنان به بلوغ لازم جسمانی و روانی برسند، آنها را به سطح حرفه‌ای می‌فرستند.
این مساله بیش از هر چیز به فقدان متخصصان استعدادیابی در باشگاه‌ها بازمی‌گردد. به‌ جای آنکه خود باشگاه‌ها در کادر فنی و استعدادیابی فعال باشند، ایجنت‌ها هستند که بازیکنان را بدون توجه به آمادگی لازم وارد رده بزرگسالان می‌کنند. این روند به این معناست که بازیکنان جوان که بدن‌های‌شان هنوز برای فشار بازی‌های حرفه‌ای آماده نیست، با آسیب‌های جدی مواجه می‌شوند؛ آسیب‌هایی مانند پارگی مینیسک یا شکستگی استخوان. نمونه‌های متعددی از بازیکنان جوان ایرانی وجود دارند که به دلیل ورود زودهنگام به سطوح بالا آسیب دیده‌اند و با محدودیت‌های جسمی مواجه شده‌اند.
اما مشکل تنها این نیست. باشگاه‌های ایرانی به‌‌ندرت افراد متخصصی در زمینه استعدادیابی دارند. اکثر باشگاه‌ها حتی پیش از آنکه به فکر آموزش و رشد بازیکنان پایه باشند، به ایجنت‌ها وابسته‌اند که اهداف اقتصادی خود را دنبال می‌کنند. این وضعیت نه‌‌تنها شانس درخشش استعدادهای واقعی را کاهش می‌دهد، بلکه باعث می‌شود مربیان پایه به‌ ندرت فرصتی برای رشد خود و بازیکنان‌شان داشته باشند.
از سوی دیگر، وقتی به حضور مربیان خارجی در ایران نگاهی می‌اندازیم، تفاوت در دیدگاه‌ها و نگرش‌ها به وضوح آشکار می‌شود. مربیان خارجی بویژه کسانی مثل کارلوس کی‌روش که تجربه استعدادیابی در باشگاه‌های بزرگ را دارند، نشان داده‌اند چگونه می‌توانند به بازیکنان جوان فرصت‌های واقعی بدهند. کی‌روش - که سابقه استعدادیابی برای منچستریونایتد را دارد - با تغییر پست و استفاده از بازیکنانی مثل پورعلی‌گنجی، به این بازیکنان اعتماد کرد و نتایج مثبتی به دست آورد. چنین دیدگاهی در فوتبال ایران به ندرت دیده می‌شود و همین موضوع باعث شده است استفاده از بازیکنان جوان برای مربیان ایرانی همچنان امری دشوار و پرریسک تلقی شود.
در کشورهای پیشرفته‌ای مثل هلند، باشگاه‌هایی مانند آژاکس سیستم‌های آکادمی ویژه‌ای دارند که بر اساس آن، بازیکنان به تدریج و با توجه به نیازهای هر پست آموزش می‌بینند و به سطح بزرگسالان راه می‌یابند اما در ایران، آکادمی تنها یک عنوان است و در عمل بسیاری از مراکز آموزشی بدون ساختارهای واقعی آکادمی فعالیت می‌کنند. این سیستم‌های نادرست نه‌تنها باعث می‌شود بازیکنان جوان از مسیر درست رشد خارج شوند، بلکه مفهوم واقعی آکادمی را نیز زیر سؤال می‌برند.
در نهایت، این فقدان برنامه‌ریزی منسجم و نبود یک سیستم حمایتی واقعی برای بازیکنان و مربیان پایه، باعث شده است مربیان ایرانی همچنان در استفاده از بازیکنان جوان دچار تردید باشند. تا زمانی که اصلاحات ساختاری و ایجاد سیستم‌های حرفه‌ای در زمینه استعدادیابی و حمایت از بازیکنان پایه شکل نگیرد، استعدادهای فوتبال ایران همچنان در معرض خطر هدررفت و فرصت‌های ازدست‌رفته باقی خواهند ماند.

Page Generated in 0/0055 sec