printlogo


کد خبر: 295208تاریخ: 1403/8/27 00:00
تلاش دشمن برای تضعیف روحیه ملی و ایجاد چنددستگی
نبرد باور‌ها

پیمان ماهورگیلانی: در عصر دیجیتال، جنگ‌ها نه در سنگرها و میدان‌های نبرد سنتی، بلکه در عرصه‌های ذهن و احساسات مردم رخ می‌دهد. در جوامع مدرن، دشمنان از ابزارهای پیچیده‌ای برای فروپاشی اجتماعی و اقتصادی دشمنان خود بهره می‌برند. حجت‌الاسلام والمسلمین غلامحسین محسنی‌اژه‌ای در سخنان اخیر خود در شورای عالی قضایی به مهم‌ترین جبهه این نبرد اشاره کردند؛ «ترور شخصیت و برهم زدن امنیت روانی جامعه در فضای مجازی».
این میدان جدید، فضایی است که به‌ جای نبرد فیزیکی، افکار، باورها و احساسات را نشانه می‌گیرد و هدف اصلی آن، تضعیف روحیه ملی و ایجاد اختلاف و چنددستگی میان آحاد مردم و حتی میان مسؤولان است.
در سال‌های اخیر، بویژه اغتشاشات ۱۴۰۱ و بعدتر در انتخابات مجلس دوازدهم و سپس انتخابات ریاست‌‌جمهوری، این قبیل عملیات‌های روانی و شایعه‌پراکنی‌ها با استفاده از پلتفرم‌های داخلی و خارجی گسترش یافته است. ترور شخصیت مسؤولان، پخش شایعات و دروغ و حتی تحریک خشونت‌های فرهنگی و اجتماعی، تنها بخشی از این پروژه وسیع است که حتی اگر توسط سرویس‌های خارجی مدیریت و هدایت نشود، قطعا در‌ راستای تسهیل اهداف کشورهای متخاصم و دشمنان است.
گاهی این حملات و اتهام‌زنی‌ها یک شخص‌ و یک جریان سیاسی را هدف می‌گیرد و گاه همانطور که رئیس‌ دستگاه قضا اشاره کرده‌اند، این تاکتیک‌ها با هدف انحراف افکار عمومی از مسائل اصلی جامعه، همچون اقتصاد و پیشرفت‌های ملی به سمت مسائل فرعی و حاشیه‌ای طراحی شده‌اند.
در جنگ نرم، به‌ جای استفاده از ابزارهای فیزیکی، ابزارهای روانی و اطلاعاتی مورد استفاده قرار می‌گیرند تا در نهایت مردم را به بازیچه‌ای برای منافع خود تبدیل کنند. یکی از تکنیک‌های مورد استفاده در این جنگ روانی، «آبشار اطلاعات نادرست» است که نظریه‌ای است در حوزه علوم رسانه‌ای. بر اساس این نظریه، دشمنان با انتشار مداوم اطلاعات غلط و فریبنده در کوتاه‌ترین زمان ممکن، تلاش می‌کنند قدرت تمییز و تصمیم‌گیری مردم را تحلیل ببرند. با انتشار گسترده ترکیب اطلاعات غلط و بخشی از واقعیت که دروغ را باورپذیر کرده و با تکذیب‌های مستند نیز از ذهن مخاطب پاک نخواهد شد و با تکرار مستمر، دروغ در‌ اذهان عمومی تثبیت خواهد شد.
دشمن در این میان به ‌طور نظام‌مند و برنامه‌ریزی‌شده عمل می‌کند و حتی در بسیاری موارد، از طریق سرشبکه‌های داخلی و خارجی به هدایت و پشتیبانی این حملات می‌پردازد و حتی در موضوعاتی که خالق یک جریان رسانه‌ای نیست، بر آن سوار شده و سمت‌وسوی دلخواه به آن می‌دهد. برخی افراد نیز ناآگاهانه وارد این بازی می‌شوند و گاه حتی با نیت خیرخواهانه‌ای مانند عدالت‌خواهی و مبارزه با فساد در بازنشر دروغ‌های ساخته و پرداخته سرویس‌های خارجی و مرتبطان آنان یا سودجویی جریانات سیاسی، مشارکت کرده و به ‌طور ناخواسته به دشمن کمک می‌کنند و پازل یک عملیات برای برهم زدن امنیت روانی جامعه یا ایجاد بدبینی به نظام جمهوری‌ اسلامی را فراهم می‌کنند.
برای خنثی‌سازی این نوع حملات روانی، نیازمند راهبردهای چندجانبه هستیم. نخستین قدم، آگاهی‌بخشی و افزایش سواد رسانه‌ای مردم است. مردم باید بتوانند منابع معتبر اطلاعات را از شایعات و اخبار کذب تمییز دهند و از گرفتار شدن در چرخه‌های فریب خودداری کنند.
نهادهایی که وظیفه آنان حفظ امنیت جانی و روانی جامعه است باید به‌ عنوان خط مقدم این جبهه، سرشبکه‌های این فعالیت‌های تخریبی در داخل کشور را شناسایی کنند و برخورد قاطعی با عاملان آن داشته باشند. تجربه نشان داده ضعف در برخورد با این تهدیدات تنها باعث تشدید آنها می‌شود. شناسایی عوامل و سرشبکه‌های «حملات تروریستی شخصیتی» علیه ارکان نظام جمهوری اسلامی‌ و شخصیت‌های کارآمد و همچنین شناسایی عاملان ایجاد اختلافات میان اقوام و گروه‌های مختلف سیاسی کشور، از جمله اقداماتی است که ضامن امنیت روانی جامعه خواهد بود. تنها در صورت برخورد با این عوامل برهم زننده امنیت روانی جامعه است که افراد ناآگاهی که از سر غفلت همراه این جریانات می‌شوند، هوشیار خواهند شد.
همانطور که رئیس‌ دستگاه قضا هوشمندانه و آگاهانه نسبت به خطرات اقدامانی که امنیت ر‌وانی جامعه را برهم می‌زند هشدار داده‌اند، انتظار می‌رود قوه ‌قضائیه  نیز با قاطعیت به پرونده‌های مربوط به برهم‌زنندگان امنیت روانی ورود کرده و در کوتاه‌ترین زمان ممکن، عدالت را اجرا کند، البته احکام افرادی که آگاهانه دست به ترور شخصیت ارکان نظام می‌زنند، با آنان که با ناآگاهی در پازل دشمن ایفای نقش می‌کنند، متفاوت است.
جنگ روانی در فضای مجازی، جبهه‌ای است که همه ما به‌ عنوان شهروندان و مسؤولان باید با آن مقابله کنیم. اتحاد، تقویت فرهنگ گفت‌وگو و تمرکز بر مسائل اساسی به‌ جای حواشی، می‌تواند پاسخی مؤثر به این تهدیدات باشد.
هر گونه غفلت در این مسیر، هزینه‌های سنگینی برای جامعه خواهد داشت و تنها منجر به گسترش شکاف و برهم خوردن امنیت روانی جامعه خواهد شد.

Page Generated in 0/0073 sec