printlogo


کد خبر: 295210تاریخ: 1403/8/27 00:00
سخنی با قلعه نویی درباره نمایش ضعیف تیم‌ ملی مقابل کره شمالی
تا تکرار نشود

عبدالله دارابی: همان‌گونه که سرمربی تیم‌ ملی گفته بود بازی با کره‌شمالی ته جدولی سخت از آب درآمد و این تیم که تا اینجای بازی‌ها فقط ۲ امتیاز کسب کرده و قعرنشین گروه ما است، به رغم خوردن ۳ گل از ایران در نیمه نخست،  تیم‌ ملی را نیمه دوم غافلگیر کرد و تا پای تنبیهی جدی نیز برد. 
«امیر قلعه‌نویی» سرمربی تیم‌ ملی پس از این دیدار سخت، به لزوم درس گرفتن از این بازی اشاره کرد که از قضا اشاره درستی نیز است اما به شرطی که اهل گرفتن «درس دریافتی» از این مصاف غافلگیرکننده باشیم. 
روند و نتیجه این بازی از ۲ جهت قابل نگاه و بررسی است. 
۱- فوتبال است و همین اتفاقات غیرمنتظره - نمونه‌های اینچنینی در تاریخ فوتبال دنیا به دفعات رقم خورده است، حتی برای تیم‌های بزرگ و سرگذشت تیم ایران در این بازی نیز بار اول رخ دادن چنین اتفاقاتی نیست - و چه بسا گل شدن پنالتی طارمی می‌توانست سرنوشت بهتری را برای ما رقم بزند. پس این مولفه نیز نباید مغفول بماند و همه تحلیل‌ها سر از تخریب خواسته یا ناخواسته درنیاورد. 
۲- روی دوم این سکه، نگذشتن از آنالیز جدی و رسیدن به چرایی این اتفاق و تلاش بایسته و شایسته برای رفع اصولی معایب کار و ممانعت از رخ دادن مجدد چنین اتفاقی است که چه بسا در آینده به تنبیه تیم ما نیز منجر خواهد شد بویژه در بازی‌های بزرگ‌تر و حساس‌تر.
۲- مورد دوم مسلما مهم‌تر است، چرا که مستقیم به عملکرد تیم‌ ملی و سرنوشت فوتبال ملی ما مربوط می‌شود. ژنرال اگر نسبت به آینده تیم‌ ملی ایران و جایگاه و اعتبار خود حساس است - که حتما هست - باید به درس گرفتن از این بازی و حتی تجارب ایام  هر ۲ دوره سرمربیگری خود در تیم‌ ملی توجه اساسی و منطقی کند. بدون اینکه قصد تخریب وی و زحماتش را داشته باشیم، انتظار می‌رود وی نیز با تامل و تعمق و حتی مشاوره با اهل فن به بازبینی نقش خود و تصمیماتش در این اتفاقات بیندیشد و بپردازد. حتما او هنوز بابت از دست دادن جام ملت‌های آسیا بیشتر از همه ناراحت است، قطعا وی از ما مسلط‌تر و آگاه‌تر است که میانگین سنی تیم کره‌شمالی که در نیمه دوم چنین بلایی بر سر تیم‌ ملی ما آورد، ۳ سال از تیم ما کمتر بود، یقینا وی ترکش آمار اخراج‌های بازیکنان در  هر بازی را بیشتر از هر کسی لمس می‌کند، مسلما وی از شرایط آب و هوایی لائوس بهتر از ما می‌دانست و حتما او از ما بیشتر نگران تیم‌ ملی است و بابت چنین اتفاقاتی نگران‌تر، ولو به خاطر حفظ جایگاه خودش. سوال اما این است: آیا شخص وی از این مسائل درس گرفته و برای رفع نگرانی‌ها و پیشگیری از حسرت‌های بزرگ‌تر اقدامی درخور کرده است یا می‌کند؟ اگر نه سرمربی باتجربه و استخوان خردکرده‌ای چون قلعه‌نویی بهتر از ما می‌داند صرف گفتن «باید درس بگیریم» هیچ عیبی را مرتفع نمی‌کند و هیچ پیشرفتی را متضمن نمی‌شود. 
تیم ملی فوتبال ایران را به احتمال بسیار فراوان باید یکی از تیم‌های حاضر در جام‌جهانی آینده دانست، در این جام، دیگر صعود از گروه، نه کار شاقی است و نه سقف آرزوی فوتبال ما و از طرفی رقبای ما در آن تورنمنت به مراتب از قطر، ازبکستان و کره‌شمالی قوی‌تر و قلدرترند. اشتباهات و غفلت‌های اینچنینی برابر است با تنبیه تیم ما به سخت‌ترین وجوه؛ ضمن اینکه میانگین سنی تیم فعلی ما در جام‌جهانی به ۳۰ سال می‌رسد و یکی از مسن‌ترین تیم‌ها و شاید مسن‌ترین‌شان خواهیم بود و این خود معضلی است!
همه می‌دانیم فوتبال ما در عرصه عرضه بازیکنان جوان چند سال است لنگ می‌زند اما آیا این بهانه درستی است که پای اشتباهات بازیکنان مسن تیم‌ ملی حتی به قیمت ناکامی فوتبال ملی بایستیم؟ مگر کی‌روش در جام‌جهانی قطر در مصاف حساس با آمریکا، «سیدابوالفضل جلالی» ۲۰ ساله و بدون تجربه ملی را در حساس‌ترین دقایق جایگزین یک بازیکن باتجربه اما کم‌اثر نکرد؟ مگر در آستانه جام‌جهانی و در مهم‌ترین و حساس‌ترین مقطع و بازی‌ها، رحمان احمدی را به جای سیدمهدی رحمتی (دروازه‌بان اول و بهترین گزینه آن دوران) درون دروازه قرار نداد و چند ماه پس از آن علیرضا حقیقی را در جام‌جهانی بر رحمان احمدی باتجربه‌تر ترجیح نداد؟ امثال خلیل‌زاده و کنعانی‌زادگان را در حضور چه مدافعان آماده و باتجربه بین‌المللی دعوت می‌کرد و با وجود آنان به کنعانی کم‌تجربه و بی‌نام آن روزها، در جام ملت‌ها میدان می‌داد؟ اصلا طارمی و آزمون (مطرح‌ترین بازیکنان فعلی ما) با کدام تجربه و سابقه، جایگزین مهاجمان نامی سابق تیم‌ ملی شدند و سال‌هاست از ارکان تیم‌ ملی محسوب می‌شوند؟ آیا جز با شجاعت، آینده‌نگری و آگاهی مربی، چنین فرصتی نصیب این بازیکنان جوان یا کمتر مطرح می‌شد؟
* نیاز به جوان‌گرایی
سن همواره فقط یک عدد نیست، گاهی اوقات هشدار و نشانه و حد تعیین مقطع فعالیت‌هاست!  اگر سن فقط یک عدد بود، نوبت بازی در تیم‌ ملی ایران نباید به بازیکنان فعلی آن می‌رسید، یا نباید بزرگان فوتبال دنیا چون کاپلو، ماتئوس و اولیور کان به نویر پرافتخار پیشنهاد بازنشستگی بدهند؛ اصلا  باید حشمت مهاجرانی با آن افتخارات بزرگ، کماکان روی نیمکت تیم‌ ملی حضور می‌داشت!  
قلعه‌نویی که خود محصول اعتماد به مربیان جوان است و در سال‌های ابتدایی مربیگری‌اش هم سر نترسی در بازی دادن به جوانان، کنار گذاشتن مسن‌ترهای اسمی و ارائه فوتبال هجومی و تماشاگرپسند داشت، باید ببیند در اوج تجربه کاری و شاید سال‌های آخرین فعالیتش، با دلایلی قانع‌کننده از آن شجاعت و جسارتش فاصله گرفته و کفه سود و زیان تغییر روشش به کدام سمت سنگینی می‌کند؟ وانگهی! در پست بازیکنانی که ضعیف ظاهر شده‌اند روی نیمکت تیم ملی، بازیکنان باتجربه حضور ندارند؟ امثال اخباری و چشمی برای چه دعوت می‌شوند؟ اصلا یک بازیکن باید چقدر تاوان به تیم تحمیل کند تا مربی متقاعد به نیمکت‌نشین کردنش شود؟  
موضوع دیگر، بحث دستیاران سرمربی تیم‌ ملی است؛ مانیکونه ایتالیایی چه نقشی در تصمیمات تیمی دارد؟ به نظر می‌رسد او در سایه نقش‌آفرینی پررنگ سعید الهویی قرار گرفته است! رحمان رضایی چه تاثیری بر جلوگیری از اشتباهات خط دفاع تیم‌ ملی در این ماه‌ها گذاشته است؟ چرا در همین گل دوم کره شمالی، پاس با سر بازیکن حریف از جلوی ۳ بازیکن و دروازه‌بان ما براحتی عبور می‌کند تا مهاجم‌شان دروازه ما را براحتی باز کند؟ آیا دستیاران امیرخان در حد این نیمکت بوده و هستند؟  
این نوشتار صرفا نقد به بازی تیم‌ ملی ایران برابر کره‌شمالی نیست، زیرا همان طور که اشاره شد حوادث این بازی، وجهی هم در اتفاقات فوتبال دارد که هر از گاهی یقه تیم‌های بزرگ را نیز می‌گیرد و از طرفی گل شدن پنالتی طارمی هم می‌توانست نقدها را به تمجید بدل کند، بلکه نقدی بر کلیت تصمیمات و تفکرات سرمربی تیم‌ ملی در دوران سکانداری این تیم است.   
آقای سرمربی! اگر از این بازی و حتی دوران سرمربیگری خود در تیم ملی درس لازم را نگیرید و اگر به جای شجاعت و اقدام بایسته در تصمیم و تغییر (اعم از کادر و بازیکنان) همچنان گرفتار رودربایستی‌ها و تفکرات نه چندان درست باشید، نه می‌توانید به فوتبال ملی خدمتی کنید و نه چندان انتظار می‌رود با خاطره‌ای خوش این نیمکت را به سرمربی بعد واگذار کنید!  

Page Generated in 0/0063 sec