printlogo


کد خبر: 295216تاریخ: 1403/8/27 00:00
با انقضای برخی مفاد قطعنامه 2231، اروپا کدام مسیر را در مواجهه با ایران انتخاب خواهد کرد؟
این ۱۱ ماه
* ایران نیازمند کنشگری فعال‌تر بین‌المللی است

رضا رحمتی*: 11 ماه به پایان خودکار محدودیت‌های مندرج در قطعنامه 2231 شورای امنیت درباره پرونده هسته‌ای ایران باقی مانده است؛ موضوعی که می‌تواند نقش مهمی در آینده تحولات بین‌المللی داشته باشد. بعد از تشکیل دولت چهاردهم در ایران، این نخستین‌بار است که مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به ایران سفر کرده است. سفر رافائل گروسی در میانه شرایط شدیدا متشنج بین‌المللی انجام شد. برخی ابعاد سیاسی و بین‌المللی پرونده هسته‌ای ایران که در این شرایط وجود دارد و می‌تواند بر ادامه فرآیندهای ارتباط بین ایران و آژانس تاثیرگذار باشد، به شرح زیر است.
* ضرب‌الاجل اکتبر 2025
11 ماه دیگر زمان انقضای قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد است که در سال 2015 درباره برنامه هسته‌ای ایران صادر شد. برخی مفاد قطعنامه سال 2015 در محدودیت‌های 8 ساله به پایان رسیده بود و 18 اکتبر سال 2023 به صورت خودکار خاتمه یافته بود. بندهای 3، 4 و 6 ضمیمه «ب» قطعنامه 2231 که شامل آزمایش‌های موشکی، محدودیت‌های صادرات و واردات اقلام موشکی به ایران و همچنین تحریم‌های مربوط به توقیف اموال و ارائه خدمات مالی به افراد و نهادهای ایرانی تحت تحریم شورای امنیت سازمان ملل متحد از جمله مواردی بود که در بندهای مذکور در پایان بازه 8 ساله از قطعنامه ساقط شد. با این حال بسیاری از موارد قطعنامه 2231 در سال 2025 به پایان می‌رسد و همین موضوع سبب شده این 11 ماه از اهمیت بسیار زیادی برخوردار باشد.
* موارد باقیمانده برای غروب قطعنامه 2231 
بندهای 11 تا 13 قطعنامه 2231 و بندهای 36 و 37 برنامه جامع اقدام مشترک موسوم به برجام، «سازوکارهای حل اختلاف بین کشورهای عضو» را مورد بحث قرار داده است. بر اساس مفاد قطعنامه 2231، چند اتفاق باید رخ دهد: نخست تا 18 اکتبر سال 2025 تمام قطعنامه‌های شورای امنیت درباره ایران باید ملغی شود، دوم موضوع نظارت بر محصولات اتمی ایران توسط نهادهای سازمان ملل باید از بین برود، سوم مکانیسم «اسنپ‌بک» یا بازگرداندن تحریم‌های بین‌المللی باید منقضی شود. در نتیجه این ۳ اتفاق موضوع پرونده هسته‌ای ایران باید اکتبر سال 2025 از یک مناقشه حقوقی تحت شورای امنیت و قطعنامه 2231 آن خارج و به یک موضوع عادی شبیه ژاپن تبدیل شود که معمای امنیتی پیرامون آن وجود ندارد. 
* برجام یا قطعنامه شورای امنیت؟
برجام نتیجه گفت‌وگوهای سیاسی - هسته‌ای بین ایران و قدرت‌های جهانی درباره برنامه غنی‌سازی اورانیوم توسط ایران بود که در زمان ریاست‌جمهوری باراک اوباما در آمریکا و حسن روحانی در ایران انجام و نتیجه آن انعقاد برنامه اقدام مشترک در سال 2015 بین کشورهای موسوم به ۱+5 (5 عضو دائم شورای امنیت به‌علاوه آلمان) شد. موافقتنامه برجام توسط قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد مورد تایید قرار گرفت. علت تایید این موافقتنامه به وسیله قطعنامه 2231 نیز، قطعنامه‌های پیشین  و ششگانه شورای امنیت درباره برنامه هسته‌ای ایران ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد بود که ایران را به سبب ارجاع پرونده هسته‌ای ایران از آژانس (شورای حکام این نهاد) به این شورا به سبب ادعای مغایرت با صلح و امنیت بین‌المللی تحت شدیدترین تحریم‌های شورای امنیت قرار داده بود.
با این حال درباره اینکه اینک برجام اهمیت دارد یا قطعنامه 2231 شورای امنیت، بعد از خروج دونالد ترامپ از برجام، مشخص است برجام اعتبار بین‌المللی خود را از دست داده است. این موضوعی است که همه اطراف مذاکرات پیشین هسته‌ای درباره آن مطلعند، بویژه که مخالف‌ترین چهره آمریکایی نسبت به برجام تا 2 ماه آینده، بار دیگر قدرت را در کاخ سفید در دست می‌گیرد و سیاست‌های فشار حداکثری را نسبت به ایران درباره برنامه هسته‌ای پیش خواهد برد. ترامپ در ایام انتخابات بارها گفته بود از ایران چیزی نمی‌خواهد جز اینکه نباید سلاح هسته‌ای داشته باشد. 
* 3 بازیگر در 11 ماه پیش رو
سال 2024 برای برنامه هسته‌ای ایران و به طور کلی برای روابط خارجی ایران سال بسیار مهم و تاثیرگذاری خواهد بود، روی کار آمدن ترامپ نیز اهمیت آن را مضاعف کرده است؛ موضوعی که می‌تواند منجر به انتخاب‌های سخت توسط دستگاه سیاست خارجی ایران شده، وضعیت بین‌المللی و منطقه‌ای ایران را دستخوش تغییرات سترگی کند و آثار سیاسی و بین‌المللی را برای ایران و حتی چهره داخلی کشور به دنبال داشته باشد. 
1- ایالات متحده و چالشی به نام ترامپ
مهم‌ترین اتهامی که به تیم سیاست خارجی دولت بایدن وارد بود (در میان بسیاری از ناکارآمدی‌های سیاست خارجی بایدن شبیه ناتوانی در مدیریت اسرائیل و تبدیل غرب آسیا به انباری از باروت)، ناتوانی در مدیریت روابط آمریکا و ایران بود. بایدن نه تنها نتوانست توافق هسته‌ای را که ترامپ آن را نادیده گرفت، احیا کند، بلکه روابط آمریکا و ایران را درگیر تنش جدیدی به نام افزایش حجم تحریم‌های گسترده آمریکا علیه ایران کرد. شاید مهم‌ترین اتفاق بین‌المللی‌ای که در این ۱۱‌ماه باقیمانده تا غروب برجام می‌تواند تاثیر تعیین‌کننده‌ای بر معماهای ایران و غرب داشته باشد، تغییراتی است که در توزیع قدرت در آمریکا به وجود آمده است. ترامپ همان‌گونه که اشاره شد تا 2 ماه دیگر قدرت را از دموکرات‌ها خواهد گرفت. با توجه به سرسختی شدید ترامپ با برجام و قطعنامه 2231 به برداشت من، تلاش جهانی احیای فشارهای بین‌المللی به ایران از جمله برنامه‌های ترامپ خواهد بود. 
2- اروپا و انتخاب‌های جدید
اینکه ترامپ تا چه حد بتواند موافقت اروپا را برای فشار بر ایران کسب کند، موضوعی است که نیاز به زمان دارد اما آنچه مشخص است اینکه انتخاب مهم، انتخاب سیاست از سوی کشورهای اروپایی در برابر ایران خواهد بود. پرونده هسته‌ای ایران باید تا 18 اکتبر سال 2025 از دستور کار شورای امنیت سازمان ملل خارج شود. با این حال مهم‌ترین ابزار در دست اروپا، مکانیسمی است که از آن تحت عنوان اسنپ‌بک یاد می‌شود، به این معنا که همان‌طور که در برجام و قطعنامه نیز تعبیه شده است، اروپا می‌تواند از آن استفاده کند تا تمام قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران را بازگرداند و تحریم‌های ایران تحت قطعنامه‌های ششگانه پیشین شورای امنیت را بازگرداند. بنابراین انتخاب‌های استراتژیک اروپا تا حد زیادی می‌تواند در مدیریت این منازعه تاثیرگذار باشد. امانوئل مکرون 7 نوامبر 2024، 2 روز بعد از پیروزی ترامپ گفت مسیر متفاوتی از آمریکا خواهد رفت: «ما [اروپایی‌ها] نباید امنیت خود را برای همیشه به آمریکا واگذار کنیم. آیا ما آماده دفاع از منافع مردم اروپا هستیم؟» وی در ادامه با تاکید بر روابط با آلمان در این زمینه گفت: «پاریس و برلین در چارچوب «شرایط جدید» برای ایجاد یک اروپای متحد و قوی‌تر همکاری می‌کنند». علاوه بر این باید به گزارش اتحادیه اروپایی درباره آمریکا نیز اشاره کرد. اتحادیه اروپایی در گزارشی ارزیابی کرد ایالات متحده دیگر آماده تامین چتر امنیتی اروپا نیست. حال باید دید اروپا همان‌طور که مکرون اظهار کرده، می‌خواهد ترتیبات امنیتی و اولویت‌های سیاست خارجی مجزایی داشته باشد یا در این ۱۱ ماه با دنباله‌روی از سیاست‌های ترامپ نسبت به ایران، انتخاب‌های دیگری از جمله مکانیسم اسنپ‌بک را دنبال کند. این در حالی است که در جریان تقابل‌های بین ایران و اسرائیل و به صورت خاص روسیه و اوکراین  و اتهامات اروپایی‌ها نسبت به ایران درباره کمک‌ به روسیه و تحریم ارائه خدمات هوایی به هواپیماهای ایرانی برای ورود به اروپا، ایران بخوبی پیام خود را جهت تقویت بازدارندگی در برابر اروپا در شرایطی که بخواهد مکانیسم ماشه موجود در قطعنامه 2231 را بازگرداند، مخابره کرد. این پیام درباره «افزایش برد موشک‌ها به بیش از 2000 کیلومتر» را اروپایی‌ها دریافت کرده‌اند. «سیدکمال خرازی» رئیس شورای راهبردی روابط خارجی شهریور 1403 با انتقاد از اروپایی‌ها با اشاره به اقدام ایران در لحاظ کردن حساسیت‌های آنان درباره برد موشکی ایران طی سال‌های گذشته، در مصاحبه با شبکه «المیادین» صراحتا این پیام را مخابره کرد و گفت: زمانی که آنها حساسیت ایران را در نظر نمی‌گیرند، بنابراین دیگر لزومی ندارد ایران نیز حساسیت آنان را درک کند، لذا احتمال اینکه ایران برد موشکی خود را توسعه دهد و بیشتر کند، هست». این در واقع یک هشدار نسبت به طرف اروپایی نسبت به اتخاذ سیاست‌های خصمانه در قبال ایران با بازگشت مکانیسم ماشه یا همان اسنپ‌بک بود. تحولات این ۱۱ ماه مشخص خواهد کرد اروپا کدام مسیر را انتخاب خواهد کرد. آنچه مشخص است، این است که انشقاق ایجادشده در روابط آمریکا و اروپا می‌تواند یک فرصت برای عبور از این 11 ماه حساس باشد. به نظر می‌رسد اروپا باید حساسیت‌های امنیتی و سیاسی ایران نسبت به مسائل بین‌المللی و منطقه‌ای تهران را درک کند، همان‌طور که ایران همواره تلاش کرده با احترام متقابل، حساسیت‌های اروپا را درک کند. افتادن در دام آمریکا و بازگرداندن شرایط به وضعیت بی‌بازگشت، هزینه‌های امنیت بین‌المللی را نیز بالا خواهد برد. 
3- ایران نیازمند کنشگری فعال‌تر بین‌المللی
مشخص است در صورتی که اروپا مسیر بازگشت اسنپ‌بک را انتخاب کند، موضوعات بین‌المللی و منطقه‌ای ایران پیچیده‌تر خواهد شد. از یک طرف ایران درگیر یک پرونده بسیار مهم منطقه‌ای است و از طرف دیگر روی کار آمدن ترامپ می‌تواند تغییراتی را در محیط امنیت بین‌المللی ایران ایجاد کند. منازعه ایران و اسرائیل در یک وضعیت سرنوشت‌ساز قرار گرفته است. از طرفی تجاوز اسرائیل به غزه و جنوب لبنان و از طرفی احتمال پاسخ ایران به تجاوز اسرائیل به خاک ایران و شهادت 4 نفر از نیروهای ارتش، موضوعی است که اینک محل بحث محافل امنیتی و نظامی است. این تصویر نظامی، می‌تواند وضعیت سیاسی را نیز تغییر داده و همین موضوعی است که می‌تواند شرایط منطقه و حتی نظام بین‌المللی را نیز متغیر کند. 
در عین حال ایران باید با اشراف نسبت به مسائل نوپدید در محیط بین‌المللی، از جمله روی کار آمدن ترامپ در آمریکا، ضمن افزایش قابلیت‌های خود، بتواند کنشگری بین‌المللی فعال‌تری داشته باشد تا قدرت نظامی را تبدیل به قدرت سیاسی کرده و تغییرات را بر اساس خواست خود پیش ببرد.

Page Generated in 0/0084 sec