printlogo


کد خبر: 295237تاریخ: 1403/8/28 00:00
تمهید دولت از منظر استاد شهید مرتضی مطهری
دولت‌سازی سهل ممتنع

شریف لک‌زایی: یکی از منظرهایی که می‌توان به بحث دولت‌سازی پرداخت، می‌تواند نگاه تاریخی باشد؛ اینکه به لحاظ تاریخی بررسی کنیم دولت‌سازی در ایران از ابتدا چگونه طرح شده و پیش رفته است؟ می‌توان بر اساس آنچه فوکو مطرح کرده پیش رفت که معتقد است ایران مخترع دولت بوده و دولت را از ابتدا محصول و اختراع ایرانیان می‌داند.
اما من می‌خواهم ایده‌ای را مطرح کنم که از کار استاد مطهری به نظرم رسید. کتاب مقدمه‌ای بر حکومت اسلامی، آخرین اثر منتشر شده از استاد است و جزو بحث‌های آخری است که ایشان چند ماه مانده به پیروزی انقلاب اسلامی مطرح کردند. در واقع دغدغه ایشان این بوده که ممکن است این مبارزه، انقلاب، جنب‌وجوش و شعور و احساسی که وجود دارد، موفقیت‌آمیز باشد و ما ناچار شویم به سمت و سوی تأسیس دولت حرکت کنیم. 
شاید امر دولت‌سازی به لحاظ نظری ساده به نظر برسد ولی به لحاظ عملی، عینی و اجرایی ممکن است در تحقق و عینیت‌بخشی به یک نظریه دولت، دچار دشواری‌های زیادی باشیم و به نوعی این دشواری‌ها به لحاظ بحث نظری، سهل و ممتنع به نظر بیاید. 
سون اریک لیدمن در کتاب «سبکی فکر، سنگینی واقعیت درباره آزادی»، ایده‌ای را مطرح می‌کند و می‌گوید نظریه‌های مختلفی می‌توانند کنار هم قرار بگیرند و باهم همزیستی داشته باشند و گفت‌وگو کنند و این گفت‌وگوها به فضاهای جدیدی ختم و اصلاح شوند ولی زمانی که یکی از اینها بخواهد اجرا شود، محل بحث و درگیری و مناقشه و گفت‌وگو است؛ چاره‌ای از این منازعات هم نیست.
بنابراین اگر ما فرض را بر این بگیریم که در ایران نظریه‌ای در باب دولت داریم و تأسیس شده، حال مربوط به دوران قبل یا بعد از انقلاب، زمانی که بخواهد اجرا شود، این آغاز مشکلات بوده و می‌تواند مشکلات زیادی را پدید آورد، بنابراین در مقام عمل نیاز به تمهیدات و مقدماتی دارد.
آنچه برای استاد مطهری در ماه‌های منتهی به انقلاب اسلامی جلب توجه کرده، همین مساله است. در واقع سوال این است: تصورمان و آنچه از دولت به نظرمان می‌آید، چگونه است و چگونه باید این را ترسیم کنیم تا بر اساس آن بتوانیم اهداف انقلاب اسلامی را مورد توجه قرار دهیم. ایشان از اصطلاح حکومت استفاده کرده ولی تعریفی که از حکومت ارائه می‌کند، تعریف دولت است. آقای دکتر یزدانی‌مقدم در مباحثی که داشت، می‌فرمود: «متفکران ما وقتی که مفهوم حکومت را مطرح می‌کنند، همین مفهوم استیت و دولتی است که ما اکنون درباره آن صحبت می‌کنیم». 
به نظر می‌رسد استاد در این کتاب، به نوعی دولت‌سازی را تمهید کرده و مباحثش را مطرح می‌کند و چنین چیزی (دولت) مد نظرش است. ایشان 4 تعریف از دولت ارائه فرموده است. یکی از آنها حکمرانی، به معنای حکم راندن است که کسی یا کسانی در جامعه حکم می‌رانند و کسانی هم تبعیت می‌کنند. این مفهوم، رابطه‌ای ایجاد می‌کند که ممکن است یک رابطه یک‌سویه یا دوسویه باشد و به صورت تعاملی پیش رود، بنابراین مفهوم حکمرانی که ما آن را به معنای دولت و حکومت در نظر می‌گیریم، نقطه قابل اهمیتی است که شاید امروزه تصور شود همان ترجمه «government» است ولی این لغت، لغت جدیدتری نسبت به متن استاد مطهری است. 
تعریف دیگری که ایشان از دولت مطرح کرده، مظهر اجرای قانون است. یعنی وقتی این جامعه قانون دارد، کسانی آن را اجرا می‌کنند و بر اساس آن، این اجرا تحقق یافته و منویات و اهدافی که جامعه دارد، در آنجا شکل می‌گیرد. 
تعریف دیگر ایشان به مدیریت اشاره دارد؛ دولت یعنی مدیریت و اداره جامعه.
در یک معنا هم دولت را نهادی که مظهر ارشاد و هدایت است مطرح کردند. در مباحثی که امروزه هم مطرح می‌شود، مساله این است: آیا دولتی که تصور می‌کنید، مجری هم هست؟ در همه چیز مداخله می‌کند یا یک حوزه تقلیل‌یافته‌ای را برای حضور خود ترسیم می‌کند؟ 
مرحوم آقای دکتر صدرا تعبیری با عنوان دولت مداخله‌گر یا دولت هیچ کاره داشت. از نظر استاد مطهری، دولت، مظهر ارشاد و هدایت جامعه است. یعنی دولت، به نوعی باید سیاست‌گذاری کند. تعبیر دقیق‌ترش این است که دولت باید نظارت کرده و نظارت عمومی داشته باشد. هدایت و ارشادی که در تعابیر ایشان آمده، به معنای نوعی نظارت است. ما در واقع می‌خواهیم بر اجرای آنچه جامعه را پیش می‌برد نظارت داشته باشیم؛ موانعی که هست برطرف و وضعیت جامعه روزبه‌روز بهتر شود و امور به نحو درست‌تری پیش رود. 
بنابراین به نظر می‌رسد در ابتدای بحث دولت‌سازی، ما باید تصور خود از دولت را بیان کنیم که استاد مطهری این کار را انجام می‌دهد. یعنی دولت را تعریف می‌کند و بر همین اساس، مباحث خود را پیش می‌برد. 
اگر این دولت بخواهد در جامعه‌ای شکل بگیرد، دو نوع بحث مطرح خواهد بود. آقای مطهری از یک بحث اصلی به عنوان مقومات دولت یاد می‌کند. این مقومات در هر دولتی - چه دولت در ایران باشد یا در کشوری دیگر - وجود دارد و بایسته است که این مقومات وجود داشته باشد. اگر هر یک از این موارد مفقود باشد شاید نتوانیم به آن، دولت اطلاق کنیم. البته ایشان در اینجا مباحث مارکسیست‌ها و آنچه مد نظرشان است را نقد می‌کند و دقت دارد نظریه‌های رقیبی را که ضرورت دولت را نفی می‌کنند مورد نقد قرار دهد. 
اما این مقومات چه هستند؟ اول، دفاع از جامعه در برابر دشمن و طبیعتا وجود ارتش و سازمانی که بتواند از جامعه در برابر هجومی که وجود دارد، محافظت و مراقبت کند. بخش تأمین امنیت از گذشته مطرح بوده و جزو بحث‌های خیلی قدیمی دولت است. خواسته اساسی که وجود داشته هم همین بوده است. دولت‌ها در گذشته، دولت‌های بسیطی بودند و تعریفی که از خود ارائه می‌کردند، همین دفاع از مردم بوده است. البته ما می‌توانیم آن را امتداد دهیم. یعنی بحث جنگ و صلح می‌تواند تماما در اختیار دولت باشد و در واقع این دولت است که اینجا اعمال نظر می‌کند.
مطلب دومی که جزو مقومات در دولت‌سازی از نگاه استاد مطهری است، این است که ما نیاز به نهادی داریم که امنیت را درون جامعه هم برقرار کند. اگر در نکته قبل، ارتش و سپاه مدنظر بوده، در درون جامعه و در داخل کشور هم نیاز به وجود پلیس و نیروی انتظامی داریم که بتواند امنیت شهرها و داخل کشور را برقرار کند. این نظم و انتظامی که ملاصدرا می‌گوید، دقیقا در اینجا شکل می‌گیرد و البته این را هم می‌شود امتداد بخشید و فقط به امنیت و ناامنی و اینها اختصاص ندهیم و بتواند امور دیگری را هم شامل شود. پس این هم جزو مقومات دولت خواهد بود که تمام دولت‌ها ناگزیرند که این را داشته باشند.
نکته سومی که در باب مقدمات دولت فرمودند، وضع قانون برای اداره جامعه است. طبیعتا اگر بخش‌های اول و دوم هم بخواهد به‌درستی تحقق یابد، نیاز به قوانینی خواهد بود که ملزم می‌کند چگونه جامعه اداره شود. این قوانین هم به تعبیر ایشان، برای اداره جامعه است و اگر جامعه‌ای فاقد قانون باشد، اداره آن با مشکل مواجه می‌شود. البته تقدم و تأخر نکاتی که ایشان فرمود، می‌تواند مبنای بحث و گفت‌وگو باشد. یعنی اینکه ابتدا قانون اساسی باشد و بعد ارتش و بعد نیروی انتظامی و پلیس شکل بگیرد.
نکته بعدی که ایشان در مقومات مطرح می‌کند، نهاد قضا و دادگستری است. این نهاد باید به حل‌وفصل خصومات و منازعات بپردازد و اگر دعوا و درگیری و منازعه‌ای شکل گرفته، حکم دهد و به اجرای حکم بپردازد یا اجرای حکم را ضمانت کند.
 مطلب بعدی اینکه نهادهای مناسبی برای تعاملات و روابط فی‌مابین این جامعه، کشور و دولت با دولت‌های دیگر ایجاد شود. این نکته، امروز در وزارتخانه‌ای با عنوان وزارت امور خارجه اتفاق می‌افتد که روابط و مناسبات و تعاملات را شکل می‌دهد. 
اینها، مقومات دولت هستند. یعنی در هر جامعه‌ای که می‌خواهید دولت‌سازی کنید، این موارد جزو مقدمات و اصولش هستند و به تعبیر ایشان نیاز است در هر دولتی وجود داشته باشند. ایشان ولی بخش‌هایی را هم اضافه می‌کند و می‌گوید ممکن است این بخش‌ها در گذشته بر عهده دولت نبوده ولی بر اساس نیازهایی که جامعه امروزی خواهد داشت، اینها را از دولت متوقع هستیم یا دولت اینها را بر عهده گرفته و انجام می‌دهد. البته ممکن است در جوامع مختلف متفاوت باشد. یعنی ممکن است این نهادهای مکملی که برای دولت تعریف می‌کنیم، در جامعه امروزی هم مناسبات و تمهیدات و اجرای آنها توسط دولت انجام شود و ممکن است این اتفاق نیفتد. شهید مطهری در این باره مثال‌هایی می‌زند. 
تعبیر استاد مطهری این است که دولت یک واحد بزرگ است و تعبیری هم امام موسی صدر دارد که دولت بزرگ‌ترین نهاد یا نهاد برتر حکمرانی در جامعه است. طبیعتا این نهاد می‌تواند بسیاری از امور را انجام دهد ولی به تعبیر استاد مطهری لزومی ندارد این دولت، دولت مداخله‌گر در همه ارکان باشد.
بنابراین سطح نیازهایی که ممکن است هر دولت و هر جامعه‌ای تشخیص دهد که باید توسط دولت انجام شود، باید کثرت و قلت و قبض و بسطی داشته باشد. ایشان برخی نهاد‌ها را بر دوش دولت می‌گذارد و می‌گوید امروز این نهادها بر دوش دولت هستند، از قبیل آموزش و پرورش، فرهنگ و هنر، مخابرات، راه، بازرگانی، صنایع، بهداشت و کشاورزی و می‌گوید بر اساس نیازهای جدیدی که اتفاق افتاده، دولت‌ها می‌توانند این نهادها را بر عهده گرفته و انجام دهند. ممکن است برخی مواقع، خود دولت رأساً آنها را انجام دهد و بعضی مواقع و در برخی کشورها هم شاید چنین اتفاقی رقم نخورد. مثلا ایشان آموزش و پرورش و آموزش عالی را که مطرح می‌کند می‌گوید این نهادها همچنان در اختیار مردم و جامعه بوده و ملی هستند. می‌شود به اینها موارد جدیدی هم افزود. یعنی ما امروزه نیازهایی داریم و جامعه اقتضائاتی پیدا کرده که ممکن است این نهادها کم و زیاد شده و موارد جدیدی به آنها اضافه شود که ما از دولت انتظار داشته باشیم.
اگر بخواهم جمع‌بندی کنم، ایشان می‌فرماید دولت یک امر و مساله اعتباری است و ضرورت طرح دولت برای این است که نیازهای انسان‌ها و جامعه را برطرف کند. بر این اساس، مقومات و نهادهای مکمل برای دولت شکل می‌گیرد. البته ایشان بحث‌های مارکسیست‌ها را مطرح و نقد فرموده و ممکن است در آینده، به هیچ کدام از این نقش‌های مکمل نیاز نباشد و مردم و جامعه اینها را انجام دهند و دولت بروز و حضور جدی نداشته باشد و فقط همان بحث سیاست‌گذاری باشد. 
2 نکته را اشاره کنم. یکی اینکه از نظر ایشان دولت یک امر اعتباری تلقی می‌شود نه ارگانیک. به تعبیری که آقای دکتر یزدانی در مقاله علامه طباطبایی داشت، مکانیکی است و ممکن است امروز شکل و شمایل دولت اینگونه که ترسیم شده باشد و ممکن است در آینده اینگونه نباشد. شاید در جامعه دیگری در نقش‌های مکمل تفاوت‌های عمده‌ای داشته باشد و این، به خود جامعه بستگی دارد. 
نکته دوم، این است که ما از دولت چه انتظاری داریم؟ به تعبیر من از دولت - نه استاد مطهری ولی بر اساس آنچه ایشان گفت که دولت هدایت و ارشاد و نظارت می‌کند - ما یک امر حداقلی را باید انتظار داشته باشیم. به تعبیر آقای دکتر صدرا، ما نیاز به دولت معمار داریم. دولت معمار و معماری، سیاست‌ها را مشخص می‌کند و سیاست‌گذاری و نظارت می‌کند ولی اجرای آنها طبیعتا بر عهده مردم و نهادهای مردمی و خصوصی است که در جامعه وجود دارد. هرگاه مردم نتوانند ورود کنند، دولت وارد می‌شود. مثلا ایشان بحث راه و راه‌سازی را مثال می‌زند و می‌گوید امروزه، اقتضا این است که دولت ورود کرده و این مساله را تمهید و انجام دهد.
اگر ما بتوانیم ببینیم متفکران انقلاب، استاد مطهری و امثال ایشان چه زاویه نگاهی داشتند و از این منظر بحث را ادامه دهیم، بسیار قابل استفاده است. طبیعتا چون اینها متفکران حکمت متعالیه هم هستند، اگر مبانی آنها را هم ذکر نکنیم، در این فضا بوده و بحث فلسفی و فلسفه سیاسی است. چنانکه استاد مطهری فرمود، این یک بحث در حوزه فلسفه سیاسی اسلامی است. تعبیر دقیق ایشان همین بوده است.

Page Generated in 0/0058 sec