محمد رستمپور: «رابرت دنیرو»، «استیون اسپیلبرگ»، «جورج کلونی»، «جولیا رابرتز»، «لیدی گاگا»، «کیتی پری»، «تیلور سوئیفت»، «اوپرا وینفری»، «تام هنکس»، «بیانسه» و انبوهی از چهرههای مشهور صنعت سینما و تلویزیون و کاراکترهای اثرگذار صنعت سرگرمی ایالات متحده که حضور هر کدام از آنها در هر سالن، تالار و ورزشگاهی در هر کشوری، دهها هزار نفر را به جنب و جوش میاندازد، در انتخابات 2024 ریاستجمهوری آمریکا از نامزد دموکراتها یعنی کاملا هریس حمایت و حتی برخی برای او سخنرانیهای پرشوری ایراد کردند، یا در تجمعهای انتخاباتی دموکراتها حاضر شدند اما نتیجه باب میل آنها نبود و در نهایت، در انتخاباتی با 64 درصد مشارکت، دونالد ترامپ موفق شد به کاخ سفید راه یابد. اگرچه پنداشت عمومی آمریکاییها از برنده انتخابات، یک چهره فاسدِ زنستیز و مخالف هنجارهایی مانند پذیرش مهاجران یا تساهل اخلاقی است؛ در نهایت غیر از ریاستجمهوری، راستگرایان توانستند اکثریت کرسیهای کنگره را نیز از آن خود کنند. «فرید زکریا» تحلیلگر سیاسی و فعال رسانهای هندی - آمریکایی در یک تحلیل کوتاه که در صفحه ایکس او نیز بازتاب یافت، ۳ دلیل عمده برای باخت دموکراتها فهرست میکند. از نظر او، مخالفت با دولت مستقر به تنهایی نمیتواند متغیر تحلیل چرایی پیروزی ترامپ باشد. از نظر زکریا، فهم نادرست مطالبات اجتماعی و اصرار بیش از اندازه و تمرکز بیجا بر موضوعاتی که مساله آمریکاییها نبوده، راستگرایی را با همه ذهنیت منفی آمریکاییها به یک گزینه انتخابی تبدیل کرده است. برای نمونه، تمرکز زیاد بر موضوع لزوم حمایت قانونی از سقط جنین یا مخالفت با تبعیض جنسیتی میان ترنسها و جنسیتهای به رسمیت شناختهشده و در دیگر سو، بیتوجهی به موضوع امنیت مرزها و مهاجرت که جامعه آمریکا را دچار رخدادهای تنشآلود داخلی کرده، دموکراتها را در نظرسنجیها و پیمایشهای انتخاباتی پایین برد.
سلبریتیها در تجمعهای انتخاباتی و حتی در جلسات مشاوره انتخاباتی و بازاریابی سیاسی، کوشش بسیاری به کار بستند در نقطه مقابل هنجارها و ارزشهای سنتی جامعه آمریکا، گرایشات و تمایلات نسلهای جدید را فراتر از اندازه و قاعده طبیعی آنجا بیندازند، آن هم در شرایطی که به تعبیر «مانوئل کاستلز» جامعهشناس اسپانیایی، در عصر شبکههای اجتماعی، از همه گروهها و افراد جامعه، حتی نهادهای اجتماعی و سازمانهای خدماتی و چهرههای ورزشی و هنری، مرجعیتزدایی شده.
کاستلز در کتاب «ازهمگسیختگی» ـ که به فارسی هم ترجمه شده ـ مهمترین بحران دوران کنونی را از بین رفتن تار و پودهای ارتباطی اعتماد قدرت سیاسی و توده اجتماع میداند. با این نگاه، سلبریتیها هر روز از خواستهای اجتماع بیشتر فاصله میگیرند و در آخرین نمونه هم به آنچه برای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا تجویز کردند، نه گفتند. در ایران، تجربه انتخابات 96 و حمایت فراگیر سلبریتیها از حسن روحانی که پیروزی او را به دنبال داشت، در هیچ دورهای تکرار نشد. سلبریتیها در پاسخ به انتقادها و اعتراضهایی که مخاطبانشان در صفحات اجتماعی به ویژه درباره مسائل اقتصادی مانند کاهش قدرت خرید و تشدید تورم و گرانی کالاهای اساسی، سکوت کردند و برخی حتی ترجیح دادند برای مدتی صفحات اجتماعی خود را ببندند. فراتر از این، براساس یک پیمایش مؤسسه نظرسنجی یوگاو (You Gov)، یکسوم آمریکاییها اعتقاد دارند دخالت سلبریتیها در سیاست سبب میشود به حرفه آنها نیز آسیب وارد شود. با این حال توجه به ساختار و گرایشات انتخاباتی مردم آمریکا نیز میتواند نکات و ملاحظات بیشتری ارائه دهد. از جمله آنکه اتکای وزنی رأیآوری دموکراتها در ایالتهای شناور به رأی مسلمانان و جوانترها در انتخابات اخیر آمریکا، آن سنگینی پیشین را نداشت.
بیعملی دولت بایدن نسبت به جنایات بیسابقه صهیونیستها در فلسطین و لبنان و کمتوجهی سلبریتیها به نسلکشی مدرن اسرائیلیها با تسلیحات و فناوری آمریکایی، شکلی از بیاعتنایی یا سیاستگریزی را در میان طرفداران دموکراتها پدید آورد. نباید از یاد برد دموکراتها هم از نظر هزینه و هم از نظر شکل کمپین، به صورت فوقالعادهای با برنامهریزی و ابتکار بیشتری نسبت به جمهوریخواهان عمل کردند و حتی اوبامای محبوب در میان آمریکاییها را نیز به خدمت گرفتند اما از آنجا که سؤالات، ابهامات و چالشهای جدی جامعه آمریکا را بیپاسخ گذاشتند یا از آن فرار کردند، در نهایت در یک انتخابات حساس معرکه را به ترامپ، با انبوهی پرونده قضایی باختند، آن هم در صحنهای که اکثر پیمایشها، پیروزی هریس را پیشبینی کرده بودند.