گروه فرهنگ و هنر: حتی معمولیترین و گذریترین مخاطبان تلویزیون هم اسم «خانه ما» حداقل یک بار به گوششان خورده است؛ مجموعه مستندی که شاید طراحی اولیه سادهای داشت و به نسبت قالب رئالیتیشو تجربه چندان متمایزی به نظر نمیرسید اما در همان گامهای اولیه چنان موفق ظاهر شد که حالا تبدیل به یکی از برندهای میانسال در تولیدات تلویزیونی شده است. مستندی که هر فصل تازه آن همچنان مخاطبان بسیاری را با خود همراه میکند و به نظر میرسد چارچوب اولیه آن چنان به درستی بنا نهاده شده که هنوز میتوان محتواهای متنوعی را در آن ریخت و پیش روی مخاطب قرار داد. «خانه ما» بر مبنای یک ایده ساده متولد شد و حالا همان ایده تبدیل به مهمترین و کلیدیترین پشتوانه استمرار حیات آن شده است.
فارغ از همه برداشتهای کلیشهای درباره پیوندهای خانوادگی و شعارهای مرتبط با فرزندآوری که در سالهای اخیر، در میان مدیران فرهنگی مشتری دستبهنقد بسیار دارد، ایده مرکزی «خانه ما» نقطهای متمایز را نشانه گرفته است و بیش از هر شعار و کلیشهای تلاش دارد از مفهومی ارزشمند به نام «زندگی» کلیشهزدایی کند. همه ما در مواجهه با مشکلات روزمره، غالبا انگشت اتهام را به سمت آنچه «واقعیت زندگی» میپنداریم میگیریم و جالب اینکه آنچه ما را از همین مشکلات میرهاند، سیال بودن همین «واقعیت زندگی» است.
به تعبیر دقیقتر، زندگی بدون توجه به فراز و فرودهایی که گاهی آرامش ما را به تلاطم میاندازد و برای مقابله با آنها نفسهایمان بهشماره میافتد، جریان دارد و هیچ صفتی، اصیلتر از این جاری بودن نمیتواند «واقعیت زندگی» را نمایندگی کند. طراحی و تولید مجموعه مستند «خانه ما» بدون هیچ شعارزدگی و اغراق، انطباق کامل بر همین وجه از زندگی دارد. مخاطب در مواجهه با این مجموعه، فرارتر از سرگرمشدن، گویی در جریان زندگی کاراکترهایی قرار میگیرد که قصههای خود را سپری میکنند. ما تنها نظارهگریم و به وضوح هیچ سهمی از آرامشها و نگرانیهای این خانوادهها نمیتوانیم داشته باشیم اما وقتی پای مستند در میان است، گویی همه مرزها و دیوارها از بین میرود و مخاطب میتواند ارتباطی بیواسطه با شرکتکنندگان برقرار کند. توفیق بزرگ سازندگان این مجموعه هم، تلاش برای مزاحم نبودن در فرآیند برقراری این ارتباط است.
کارگردانی، موسیقی، روایت راوی و مهمتر از همه دوربین «خانه ما» هیچ مزاحمتی برای مخاطب ایجاد نمیکند و از منظر فنی، همه این اجزا در خدمت شکل گرفتن همین رابطه بازتعریف میشوند. این همان واقعیتی است که در تحلیل چرایی توفیق «خانه ما» در همراه کردن طیفهای مختلف مخاطبان میتوان روی آن انگشت تأکید گذاشت. نه فقط در قالب مستند یا رئالیتیشو که اساسا در منطق کاربردی رسانهای از جنس «تلویزیون» هر گاه مخاطب احساس کند در «جریان واقعی زندگی» قرار گرفته است، این یک برد برای برنامهساز محسوب میشود و حالا تجربه استمرار تولید «خانه ما» و عدم ریزش مخاطبان آن در فصلهای مستمر، بهترین گواه برای موفقیت تیم این برنامه در القای این احساس به مخاطب خود است؛ مخاطبی که حالا سالهاست نگرانیهای زندگی روزمره و دغدغههای معیشتی او را به مرز استیصال رسانده و کافی است هر از گاهی «جاری بودن زندگی» را به او متذکر شویم.
چه دستاوردی مبارکتتر از این برای یک برنامه موفق تلویزیونی میتوان متصور بود؟ هنر زندگی کردن، در تعامل و درک متقابلی است که گویی شرکتکنندگان «خانه ما» آن را در مقابل دوربین مشق میکنند؛ تعامل و درکی که شاید سالها در قالب کلیشهها و شعارها، به سمت مخاطب پرتاب شده باشند اما تبدیل آنها به یک تجربه درونی و امری مقبول، کار چندان سادهای نبوده است.
«خانه ما» یکی از موفقترین تولیدات «خانوادهمحور» در قاب تلویزیون در سالهای اخیر محسوب میشود که بابت طراحی و تولید آن باید به سازندگان این برنامه و اتاق فکر سازمان اوج، دستمریزاد گفت.