printlogo


کد خبر: 295367تاریخ: 1403/9/1 00:00
سیاه و سفیدهای برد سخت تیم ‌ملی فوتبال ایران مقابل قرقیزستان
تشکیک در بیشکک

باربد بهراد: بارها از اهالی خاک‌خورده فوتبال درباره نبوغ مهره‌چینی و بازی گرفتن امیر قلعه‌نویی از مهره‌هایش شنیده بودیم؛ سه‌شنبه شب دیدیم.
در اینکه او  مرد رندی است که فوتبال سنتی ایرانی با گرایش هجومی،  جناحی و سانترمحور  را بیش از فوتبال روز مالکانه،  تحت فشار و  استاتیکی درک می‌کند شکی نیست.
در این هم که او در مسیر احیای فوتبال ایرانی و انطباق دادن آن با ساخت فوتبال مدرن به عصای دست‌ جادویی یک نفر از نسل میلنیوم مثل سعید الهویی وابسته است، حرفی نیست اما رازی مشترک بین موفقیت طولانی‌مدت مربیان سنتی مثل فرگوسن و قلعه‌نویی - البته بدون مقایسه دستاوردهای این دو - در خلال ۳ دهه مربیگری در دوران گذار بازی زیبا وجود دارد و آن شناخت بی‌واسطه فوتبال است.  این آدم‌ها عصاره‌های منحصربه‌فرد تجربیات ناب‌شان در مستطیل سبز هستند. آنها شاید برای ایجاد تفاوت‌ها خیلی به دانش کلاسه‌شده نیازی نداشته باشند. درست مثل حس ششم سرخ‌پوست‌ها درباره آب و هوا، امثال قلعه‌نویی هم خیلی وقت‌ها می‌دانند چه زمانی در کجای زمین چه اتفاقی قرار است توسط چه کسی رقم بخورد.
این همان لحظه نبوغی است که خیلی از مربیان آکادمیک از آن بی‌بهره‌اند.
نمونه‌های نبوغ  تاکتیکی قلعه‌نویی طی ۲ سالی که به  نیمکت  تیم‌ ملی بازگشته، زیادند.
 یکی، احیای سامان قدوس در نقش یک شماره ۸ «همه‌جا رو» در خط میانی تیم‌ ملی بود.
نمونه بعد احیای سردار آزمون گل‌نزن دوران کی‌روش در نقش یک مهاجم شماره 9 کلاسیک گل‌زن و گل‌ساز بود که نه در پیشانی حمله تک بیفتد و نه اجازه دهد زوجش در خط حمله منزوی شود.
و دیگر، احیای پست گوش که بدون آن انگار فوتبال ایرانی یک چیزی کم داشت.
شامگاه سه‌شنبه هم در بیشکک شاهد ۲ لحظه نبوغ‌آسای دیگر از فوتبال قلعه‌نویی بودیم.
اول، آنجا که صالح حردانی، دفاع راست ایران در فرار منجر به گل دوم،  در نقش یک بال چپ دفاعی فرو رفته بود، بدون اینکه کسی بداند او آنجا چه می‌کند؟!
دوم، رویدادی دقیقا معکوس این!
میلاد محمدی دفاع چپ ایران که از دقیقه ۶۳ با خروج حردانی جای او را در  سمت راست گرفته بود، در حرکت منجر به گل سوم و پیروزی ایران، در نقش یک‌ بال دفاعی راست کلاسیک، دریبل دوطرفه زیبا، فرار و  سانتری بی‌نقص انجام‌ داد تا دست‌کم نیمی از ارزش گل سردار را به اسم خودش سند ‌زده باشد.
صالح و میلاد اینگونه جای همدیگر را پر کردند تا جای همدیگر را برای رکب زدن به حریف خالی کنند.
اگر هر یک از این ۲ صحنه به تنهایی رقم خورده بود نه به حساب هوشمندی سرمربی ایران نوشته می‌شد و نه حتی ۳ امتیاز را به حساب تیم او واریز می‌کرد اما با پدیدگی توأمان گل صالح از چپ و پاس گل میلاد از راست در مقابل قرقیزستان، دیگر نمی‌توان ردپای تفکرات قلعه‌نویی را نادیده گرفت.
زیاد دیده‌ایم بال‌های هجومی یا هافبک‌های چپ و راست سوئیچ کنند یا اصطلاحا جای‌شان را با هم عوض کنند اما حربه سوئیچ کردن بال‌های دفاعی چیز دیگری است، بویژه اگر با چنین دستاوردهایی در یک مسابقه همراه باشد.
سرمربی قرقیزستان قبل از بازی مدعی شده بود ایران را کاملا آنالیز کرده و همه چیز را درباره تیم قلعه‌نویی می‌داند. 
ظاهرا همه چیز به جز این بال‌های دفاعی شناور گل‌‌زن و گل‌ساز؛ این چیزی بود که تفاوت را رقم زد.
همان خط دفاع که حفره‌هایش برای غرق کردن هر تیمی کفایت می‌کند، قلعه‌نویی را نجات داد. 
این شاید نمود آن جمله کلیشه‌ای «تبدیل تهدید به فرصت» باشد؛ اگر چه تهدید بی‌سر و سامان‌ترین خط دفاع تیم‌ ملی ۲ دهه گذشته،  همچنان مثل بختک تا خود آمریکا بالای سر قلعه‌نویی آویزان خواهد ماند.
با این حال حسن قضیه این بود که به قول «بورا میلوتینوویچ» سرمربی نامی صرب و رکورددار صعود با ۵ تیم‌ ملی مختلف به جام جهانی؛ همیشه یک راه‌حل بومی برای برطرف کردن نواقص یک سبک بازی بومی وجود دارد. 
قلعه‌نویی به لطف نبوغ ذاتی خود همین کار را با فوتبال ایرانی بی‌دفاعش کرد. 
او  شبی را که می‌توانست یکی از تیره‌ترین شب‌های فوتبال ملی ایران باشد، با استفاده خلاقانه از کم‌سوترین چراغ‌هایش روشن کرد.
به این ترتیب امیر از خزان بیشکک به سلامت جست تا با بلیت تقریبا قطعی پرواز به آمریکای شمالی، زمستان تهران را سر کند و خستگی درکند.
فعلا خسته نباشی امیر خان! 
عیدی ما را جلو جلو دادی
پیشاپیش عید شما هم مبارک!
راستی! آقای قلعه‌نویی یادم رفت بگویم؛ از حالا دقیقا یک سال و نیم وقت دارید تا از تکرار فاجعه ۶ تایی شدن در جام‌جهانی کانادا، آمریکا و مکزیک جلوگیری کنید!
کی‌روش رفت و دیگر بازنگشت تا با ما چشم در چشم شود، شما اما باید بازگردید و یک عمر سرکوفت بشنوید؛ پس حواس‌تان باشد!
***
بر خلاف ادعای مطرح‌شده، تیم ملی نسبت به جام ملت‌ها جوان نشده است
آمار با شما سخن می‌گوید
شگفتا که همان خط دفاع که حفره‌هایش برای غرق کردن هر تیمی کفایت می‌کند، قلعه‌نویی را نجات داد.
این شاید نمود آن جمله کلیشه‌ای «تبدیل تهدید به فرصت» باشد، اگرچه تهدید بی‌سر و سامان‌ترین خط دفاع تیم‌ ملی در ۲ دهه گذشته، همچنان مثل بختک تا خود آمریکا بالای سر قلعه‌نویی خواهد ماند. این تیم در ۲ سال گذشته در ۸۰ درصد بازی‌های رسمی رقابتی یا حذفی گل خورده است. به نظر می‌رسد قلعه‌نویی هنگام طراحی سیستم جدید خود سازگار با فوتبال هجومی‌تر یا همان «فوتبال ایرانی» دچار خطا در فلسفه دفاع فردی و دفاع تیمی شده است. او روشی را برای دفاع برگزیده که در آن برتری ۲ دفاع میانی در مقابل مهاجمان رقیب الزامی است. ضمنا این دو باید یک زوج کاملا هماهنگ باشند‌. در عمل نه مدافعان میانی پا به سن گذاشته و پراشتباه او برتری یک در مقابل یک لازم را دارند، نه زوجی مناسب تشکیل شده است. تقریبا هر کسی که روی یک نیمکت آسیایی نشسته باشد، اینها را می‌داند: 
- در ۲ سال اخیر هاف‌اسپیس‌های جلو و کناره‌های دفاع تیم‌ ملی ایران  اغلب اوقات زمین خدا بوده‌اند. 
- ارسال سانتر تیز و مورب به حوالی ۶ قدم ما به خاطر ضعف بیرانوند در خروج و عدم هماهنگی ۲ مدافع میانی معمولا منجر به موقعیت یا گل می‌شود. 
- مدافعان میانی و هافبک‌های دفاعی تیم قلعه‌نویی کندتر از آن هستند که جای خالی دفاع‌های کناری پیش‌رونده را پوشش دهند و خطاهای منجر به کارت‌های قرمز متعدد در این ۲ سال معمولا نتیجه جا ماندن آخرین بازیکن در کانال‌های کناری و خطای از سر ناچاری است.
- مدافعان کناری هنگام دفاع در زمین خودی بویژه در پوشش لب خط، تنها هستند و توسط هافبک‌ها حمایت نمی‌شوند و به همین خاطر اغلب شکاف بزرگی بین آنها و اسکلت اصلی تیم به وجود می‌آید. این باعث می‌شود تیم قلعه‌نویی در یک‌سوم دفاع فاقد یک بدنه منسجم برای ایجاد بلاک دفاعی یا پرس سطح سوم باشد. 
- در نتیجه شکسته شدن ساختار دفاعی در یک‌سوم میانی، حریفانی سریع با حملات دامنه‌دار و  قابلیت مالکیت در زمین ما می‌توانند باعث عقب‌نشینی بازیکنان ما به حوالی ۱۸ قدم خودی و ایجاد توده‌ای نامنظم جلوی دروازه‌مان شود که اصطلاحا باعث «کپ» کردن تیم‌ می‌شود.  
ضعفی که حتی هنگ‌کنگ و فلسطین و کره‌شمالی و  قرقیزستان هم از آن بهره بردند. 
***
بردیم اما باز هم امان از نیمه دوم...
عبدالله دارابی: در روزی که تیم شایسته فوتبال ۷ نفره ایران با شکست برزیل فینالیست جام‌جهانی شد، تیم‌ ملی فوتبال در بازی‌های مقدماتی جام‌جهانی ۲۰۲۶ باز طی یک بازی سخت موفق به شکست میزبان نه‌چندان مطرحش یعنی تیم‌ ملی قرقیزستان شد.
تیم ملی ایران با اینکه در نیمه نخست ۲ بار دروازه حریف را گشود اما باز در نیمه دوم مثل بازی با کره‌شمالی ۲ گل دریافت کرد تا هشدار و تلنگری جدی باشد برای مربیان و بازیکنان تیم‌ ملی ما. گویا مربیان قرقیزستان بخوبی نیمه دوم دیدار ایران - کره‌شمالی را آنالیز کرده بودند که در وقت دوم بازی متفاوت ظاهر شدند و در این نیمه، تیم‌شان برخلاف نیمه اول که بیشتر در لاک دفاعی بود، هجومی ظاهر شد و با ارائه نمایشی بهتر و نیز روی اشتباهات مدافعان و سنگربان ما، بازی را به تساوی کشاند! در رخ دادن این ۲ نیمه سخت و غافلگیر‌کننده برای تیم‌ ملی ما در برابر تیم‌های کره‌شمالی و قرقیزستان، هم ایرادات فنی و هم مسائل روحی - روانی دخیل است که باید کادر فنی بدون فوت وقت نسبت به رفع آنها اقدام کند تا در ادامه راه یقه‌گیر تیم‌ ملی ایران نشود. در این ۲ بازی، تیم ما در فاز هجومی موفق بوده و علاوه بر زدن ۶ گل، چندین گل دیگر را هم نزد اما ۴ بار نیز دروازه‌مان را مقابل ۲ تیم ضعیف گشوده شده دیدیم و این مساله‌ای قابل تامل است! بدون تردید موضوع «ذهنیت» در تیم‌ ملی نیازمند بازنگری مجدد و کار مضاعف است و صحبت‌های سردار آزمون - بازیکن تیم‌ ملی و زننده گل سوم به قرقیزها - پس از همین بازی، موید این مدعاست.
نکته‌ای که تعجب برانگیز است؛ تعلل یا ارفاق بیش از حد سرمربی تیم‌ ملی نسبت به بازیکنانی است که در ترکیب تیم‌ ملی بویژه در این ۲ بازی ضعیف ظاهر شده‌اند! حال آنکه پیشینه قلعه‌نویی در سال‌های قبل‌تر مربیگری‌اش، حکایت از قاطعیت وی در قبال چنین بازیکنانی دارد و از نیمکت‌نشین کردن بازیکنان مطرحی که ضعیف عمل کرده‌اند، در سوابق کاری‌اش کم دیده نمی‌شود. البته باید در کنار ضعف‌های فردی منتج به اتفاقات نگران‌کننده این ۲ بازی، ضعف تیمی دخیل در آن را نیز مورد توجه قرار داد؛ ایرادات در ساختار دفاع تیمی و خط دفاع و نیز ذهنیت بازیکنان که باعث شد در این ۲ مسابقه ۴ گل از تیم‌های قعرنشین گروه‌مان بخوریم آن هم در نیمه دوم هر ۲ بازی که از آن به عنوان نیمه مربیان یاد می‌شود!
در فرصت باقیمانده تا بازی با تیم‌ ملی امارات، سرمربی تیم‌ ملی قول رفع این نقیصه را داده است که البته بسیار نیز ضروری و لازم است.
به هر حال ما با شکست قرقیزستان با ۱۶ امتیاز به صدرنشینی خود در این گروه ادامه دادیم اما باید واقعیت‌ها و ایرادات را هم با دیدی واقع‌نگرتر ببینیم. بپذیریم برخی نقدها هم صرفا از روی حسد، کینه و بی‌انصافی نیست و عرق و تعصب ملی هم در بین نقدها به چشم می‌خورد.

 


Page Generated in 0/0058 sec