printlogo


کد خبر: 295440تاریخ: 1403/9/4 00:00
بررسی مهم‌ترین کلید‌واژه فوتبال ملی در دوره ‌پساکی‌روش
رؤیای فوتبال هجومی

مهدی مرسلی: از آن روز که کی‌روش رفت، یک کلمه باب میل مربیان ملی شد؛ از ویلموتس تا اسکو و قلعه‌نویی: فوتبال هجومی! واژه‌ای که بر سر زبان‌ها افتاد، آویزه گوش‌ها شد و بهانه‌ای برای همه سرمربیانی که آمدند و رفتند. ویلموتس، همان به اصطلاح مربی‌ای که بیشتر از زمین، حاشیه و پول مفت را می‌فهمید، با صدایی رسا گفت: «ما فوتبال زیبا می‌خواهیم، مسابقه‌ای که هم ما گل بزنیم، هم آنها» و چه شوری برپا کرد! اما وقتی گل‌های خورده در کارنامه‌اش پربارتر از گل‌های ‌زده شد، کسی نماند تا از زیبایی حرف بزند. شارلاتان بروکسلی رفت که رفت. سپس نوبت  امیر قلعه‌نویی شد؛ سرمربی‌ای که با ادبیاتی پرطنین می‌گوید: «در 29 بازی، 71 گل زده‌ایم. تیمی تهاجمی ساخته‌ام که در فوتبال ایران بی‌سابقه است». اما آیا این اعداد و کلمات، حقیقتی در پشت خود دارد؟ یا فقط دودی است که از آتش توهم برمی‌خیزد؟ ما بدون هیچ سو‌گیری صرفا بررسی می‌کنیم.
* سراب آمار، قصه‌ای تکراری
بیایید صادق باشیم. تیم‌ملی ایران در ۶ بازی ابتدایی مرحله مقدماتی جام‌جهانی ۲۰۲۶، دقیقا ۱۲ گل‌ زده است. این یعنی یک گل بیشتر از تیم اسکوچیچ در دوره قبل. آمار شوت‌ها چه می‌گوید؟ 83 شوت در برابر 78 شوت دوره قبل. حتی مالکیت توپ که روزگاری نماد اقتدار تیم‌ها بود، دست‌نخورده مانده: 55 درصد. این اعداد، به‌ جای فریاد زدن هجومی‌تر شدن تیم ملی، به آرامی زمزمه می‌کند: تغییر نکرده‌ایم!
اما تفاوت واقعی جای دیگری است. تیم فعلی در همین ۶ بازی، ۵ گل دریافت کرده است؛ بیشتر از تمام گل‌های خورده تیم ‌ملی در دوره‌های 2014 و 2022. تیمی که کی‌روش ساخته بود، دفاعی بود، شاید گاهی بی‌روح اما دروازه‌اش آهنین بود. حالا همان دروازه، بیشتر شبیه در چوبی‌ای است که به ضرب بادی شکسته می‌شود.
* فوتبال هجومی یا توهم هجومی؟
آیا هجومی‌تر شدن به معنای بیشتر گل خوردن است؟ این سؤال، چکیده تمام نقدهایی است که به قلعه‌نویی وارد می‌شود. او تیمی ساخته که شاید زیباتر بازی کند اما این زیبایی، بهایی سنگین دارد: از دست رفتن تعادل؛ تیمی که گاهی گل می‌زند، گاهی گل می‌خورد و بیشتر اوقات، چیزی بین این دو.
* زمان، دشمن قلعه‌نویی
قلعه‌نویی همیشه از زمان گلایه کرده است: «فرصت کم است، تغییر زمان می‌برد». حرفش درست است. تغییر سبک فوتبال، بویژه در کشوری که ۱۰ سال با فلسفه دفاعی زندگی کرده، ساده نیست اما آیا فوتبال منتظر می‌ماند؟ آیا جام‌جهانی برای ایران صبر می‌کند تا تیمی ساخته شود که هم گل بزند، هم گل نخورد؟!
* ایران در دوراهی فلسفه
این تیم ملی، نه تیم کی‌روش است، نه تیم اسکوچیچ. نه دفاعی است، نه هجومی. چیزی است بین این دو؛ در حال گذار، در حال تجربه اما آنچه فوتبال می‌طلبد، فراتر از تجربه است. قلعه‌نویی باید میان «فلسفه» و «نتیجه» یک مورد را انتخاب کند. باید بداند اگر این تیم بیشتر گل بخورد، تمام گل‌های زده‌اش نیز به چشم نمی‌آید.
* پایان، آینده‌ای در مه
ایران امروز، تیمی است که در جست‌وجوی هویت گم‌شده خود سرگردان است. قلعه‌نویی شاید روزی بتواند این تیم را به سرمنزل مقصود برساند. شاید بتواند تعادل میان حمله و دفاع را بیابد اما تا آن روز، سؤال اصلی پابرجاست: آیا تیم‌ملی هجومی‌تر شده یا فقط راه دفاع کردن را فراموش کرده است؟

Page Generated in 0/0055 sec