رضا رحمتی: توافق آتشبس میان رژیم صهیونیستی و لبنان اعلام و اسرائیل به چیزی که به خاطر آن دامنه جنگ شمال سرزمینهای اشغالی را تا این اندازه گسترده کرد و در اواخر تلاش کرد بیروت را به عنوان منطقهای غیرایمن برای تمام لبنانیها معرفی و حزبالله را خلع سلاح کند و پشتوانه اجتماعی آن را از بین ببرد، نرسید. برای اینکه ارزیابی دقیقی نسبت به وضعیت حزبالله و اسرائیل داشته باشیم، باید اهداف کلی و جزئی هر یک از طرفین را مرور کنیم و ببینیم وضعیت کنونی چه ارزیابیای نسبت به عملکرد هر یک از اطراف این منازعه داشته است. اهداف اسرائیل نسبت به لبنان و حزبالله تا حد زیادی به وضعیت میدان در غزه بازمیگردد. یک روز بعد از عملیات توفان الاقصی در 7 اکتبر (یعنی 8 اکتبر) حزبالله با هدف حمایت از غزه و مقاومت مردم غزه در برابر اسرائیل جبهه شمال سرزمینهای اشغالی را گشود و یک صحنه جدید از نبرد را ایجاد کرد.
1- کنترل حملات حزبالله در جبهه شمال
۸ اکتبر ۲۰۲۳/ ۱۶ مهر ۱۴۰۲، حزبالله مواضع اسرائیل را با موشک و گلولههای توپخانه هدف قرار داد. در چند ماه نخست اسرائیل تلاش کرد ضمن توجه مستقیم به جبهه غزه، وضعیت را در جبهه شمال نیز تحت کنترل قرار دهد، به همین دلیل از گسترده کردن دامنه جبهه شمال به شهر بیروت (پایتخت لبنان) اجتناب کرد و صرفا جنگ را در دامنه آبی یا دامنهای تا رودخانه لیتانی و با شلیک توپخانهای انجام داد. اسرائیل در کنترل حملات حزبالله در جبهه شمال ناکام ماند و حملات حزبالله دامنه وسیعتری به خود گرفت و در صحنه میدان، هدف اسرائیل در رسیدن به کنترل مرزهای شمال، با شکست مواجه شد.
2- انسداد پشتوانههای اجتماعی، امنیتی و سیاسی حزبالله
با شکست در کنترل مرزهای شمال، اهداف اسرائیل نیز گستردهتر شد.
به همین سبب سراغ پروژه پیجرها رفت تا با استفاده از حملات پیجری، هم مردم لبنان را نسبت به تشکیلات امنیتی حزبالله بدبین کند، هم شکافهای مختلف امنیتی حزبالله را برجسته کند و هم فرماندهان ردههای میانی حزبالله را از بین ببرد.
اسرائیل با انفجار پیجرها اگرچه اجماع بینالمللی را علیه خود مبنی بر استفاده از تکنولوژی به عنوان ابزار جنگی به دنبال آورد اما هدفگذاری خاصی را دنبال کرد. به همین دلیل روزهای 17 و 18 اکتبر (27 و 28 شهریور) امسال را باید نقطه عطف این نبرد در نظر گرفت. انفجار پیجرها که ابزار ارتباطیای بود که رهبران حزبالله از آن برای دور ماندن از هک سایبری استفاده میکردند، صحنه نبرد بین حزبالله و اسرائیل را گسترده کرد. طی ۲ روز هزاران (به نوشته برخی رسانهها تا 5 هزار) پیجر و صدها واکیتاکی که برای استفاده توسط مقامات حزبالله در نظر گرفته شده بود، در لبنان منفجر شدند. طبق گزارش سیانان، انجام این عملیات برای القای ترس در میان اعضای حزبالله و تضعیف اعتماد به رهبری حزب و توانایی امنیتی آن بود.
۳- ترور فرماندهان ارشد حزب
اسرائیل بعد از انفجار موفقیتآمیز پیجرها با این برداشت که حزبالله در وضعیتی متزلزل و لرزان است، به سوی هدف کلان و اصلی خود یعنی ترور فرماندهان ارشد حزبالله حرکت کرد. تصور اسرائیل از این اقدام این بود که همه چیز بر اساس آنچه اسرائیل از صحنه نبرد تصویر کرده، پیش خواهد رفت. اگرچه انفجار پیجرها، شتاب وضعیت امنیتی بین ۲ طرف را بیشتر کرد و همین موضوع سبب شد 10 روز بعد از آن (27 اکتبر) اسرائیل با حمله هوایی به مرکز فرماندهی حزبالله در بیروت، آیتالله سیدحسن نصرالله را به شهادت برساند اما اسرائیل به دنبال هدفی دیگر نیز بود و آن تبدیل جنوب رودخانه لیتانی به موقعیتی امن برای حضور اسرائیل، منطقهای عاری از حضور درازمدت نیروهای لبنانی و جایی که اسرائیل هر زمانی اراده کند بتواند به آن دست یابد.
4- ناامنسازی بیروت و خلع سلاح حزبالله
بعد از شهادت نصرالله، اسرائیل به دنبال معادله امنیتی «بیروت در برابر شمال سرزمینهای اشغالی» بود. به همین سبب بعد از ضربات اسرائیل به جنوب لبنان، اسرائیل مرتبا منطقه ضاحیه جنوبی بیروت و بیروت را هدف قرار داد و یک میلیون نفر از مردم این مناطق را آواره کرد. اسرائیل با این اقدام به دنبال این بود که هم به وجهه سیاسی - اجتماعی حزبالله صدمه وارد کند و هم شریانهای کلی مقاومت مردم لبنان در برابر اسرائیل را بخشکاند. در همین دوره در طرحهای مربوط به آتشبس که توسط اسرائیلیها زمزمه میشد، اسرائیل به دنبال خلع سلاح حزبالله بود. اسرائیلیها تصور میکردند در این شرایط حزبالله به سبب ضعف نسبی در میدان و ناتوانی در خنثیسازی حملات هوایی اسرائیل به بیروت و تحت تاثیر قرار گرفتن شریان کلی حیاتی لبنان، به توافق تحمیلی که در آن حزبالله خلع سلاح شود تن میدهد.
* چه چیزی محاسبات را بر هم زد؟
شکست اسرائیل در اهداف، بر اساس چند تغییر انجام شد؛ نخست تغییر محاسبات در طرف اسرائیلی با استفاده از معادله پایتخت در برابر پایتخت بود و دیگر شکست اسرائیل در حمله زمینی به لبنان.
الف- تغییر محاسبات با معادله پایتخت در برابر پایتخت
نقطه عطف تغییر محاسبات اسرائیل را میتوان دکترین «تلآویو و حیفا در برابر بیروت» قلمداد کرد. حزب الله با ایجاد وحشت در تلآویو و حیفا و معادله پایتخت در برابر پایتخت، نقطه عزیمت محاسبات را از اسرائیلی به «لبنان» تغییر داد. حملات پیدرپی به تل آویو و حیفا در روزهای اخیر را میتوان مهمترین اقدام برای واداشتن اسرائیل به توافق آتشبس قلمداد کرد. از اینجا به بعد پیشنهادات مربوط به آتشبس یکی بعد از دیگری مطرح شد و پیشنهاد اجرای قطعنامه 1701 مربوط به اسرائیل و حزبالله، توافق بر سر عقبنشینی اسرائیل از لبنان و بازگشت آوارگان و... در محافل سیاسی رونق یافت.
بنابراین در حالی که اسرائیل بعد از شهادت سید مقاومت به دنبال خلع سلاح دائم حزبالله، یا حتی افراطیتر به دنبال نابودی حزبالله، یا کمی تعدیلشدهتر عقبنشینی از مرزهای جنوب لبنان و برچیده شدن توان رزم نیروهای مقاومت در لبنان بود، مقاومت حزبالله در هفتههای اخیر و حملات موشکی دقیق آن به تلآویو، سبب شد به اسرائیل فهمانده شود این صحنه نبرد و جنگ است که معادلات را تغییر میدهد.
ب- شکست در حمله زمینی
بعد از شهادت آیتالله نصرالله و انتخاب گزینه حمله به بیروت، برداشت طرف اسرائیلی این بود که همان وضعیتی را که نسبت به غزه به وجود آورده است بعد از حمله هوایی، با انتخاب گزینه حمله زمینی، به حزبالله تحمیل خواهد کرد و توان لجستیک حزب را از بین میبرد و از این رو لبنان زانو خواهد زد. به همین سبب اسرائیل 6 لشکر به جنوب لبنان گسیل داشت، البته به سبب پشتیبانی هوایی از حملات زمینی، زدوخوردهای بسیار زیادی در عمق ۴ کیلومتری لبنان انجام شد اما نتوانست حتی نوار مرزی رودخانه لیتانی را تحت کنترل قرار دهد. در همین چارچوب و با فرسایش شدید نیروی رزم اسرائیل، مقاومت حزبالله و شکست ارتش صهیونی در عملیات زمینی، اختلافات در کادر رهبری فرماندهان نظامی اسرائیل تشدید شد که نتیجه آن استعفای فرمانده تیپ گولانی بود.
در نتیجه حزبالله بعد از ۵۵ روز از عملیات اخیر اسرائیل، توانست برداشت رژیم نسبت به لبنان را تغییر دهد و ضمن وارد کردن ضربات بسیار به آن، اداره اسرائیل را برای مقامات رژیم ناممکن کرد. اقتصاد، صنعت، وضعیت اجتماعی و سیاسی اسرائیل نزدیک به فروپاشی است و این به سبب حملات به تلآویو و حیفا انجام شده است. در عین حال، اسرائیل بعد از ۵۵ روز حمله همهجانبه ترکیبی علیه لبنان، هنوز نتوانسته به موقعیت ادعایی عملیات زمینی دست یابد، حزبالله خلع سلاح نشده، حضور موقت در جنوب لبنان هم با صدمات و تلفات بسیار در نیروهای نظامی مواجه شده و اضافه بر این تحت فشار شدید افکار عمومی بینالمللی به واسطه نقضهای پیدرپی حقوق بشردوستانه بینالمللی قرار گرفته، حکم بازداشت نتانیاهو از طرف دیوان کیفری لاهه صادر شده و شرکای بینالمللی اسرائیل نیز نسبت به ادامه این روند گلایهمند شدهاند و این وضعیت چیزی جز شکست برای اسرائیل به ارمغان نیاورده است.