printlogo


کد خبر: 295595تاریخ: 1403/9/8 00:00
دکترین مقاومت باعث شده ایران هرگز خود را گرفتار دوگانه غربی جنگ - صلح نکند
امنیت ایران تعقلی است نه تعلیقی

محسن سلگی: ۲ ماه پیش مصطفی تاج‌زاده وضعیت فعلی ایران را وضعیت نه جنگ نه صلح خوانده و مدعی شد رهبر انقلاب اسلامی، جامعه ایران را به حالت اضطراب و تعلیق و انتظار انداخته است. این شبهه را که همچنان توسط ضدانقلاب نیز مورد تأکید قرار می‌گیرد، مورد نقد قرار می‌دهیم. 
1- گاهی تعلیق مربوط به وضعیت استثنا و اضطراری است. برای نمونه، رضاخان با توسل به امر استثنا، ضمن اعلام وفاداری به قانون مشروطیت، آن را تعلیق کرد. در ادامه، رضاخان وضعیت استثنا را بدل به قاعده کرد. 
2- اما گاهی تعلیق، یک وضعیت همیشگی و ذاتی است. اساساً کارکرد دولت در دنیای معاصر (پس از جنگ دوم جهانی و تا پیش از حمله نظامی آمریکا به عراق) تعلیق جنگ است اما این تعلیق مربوط به وضعیت استثنا نیست، بلکه مربوط به وضعیت عادی و امنیت مرزی است.  قابل اشاره است جنگ ویتنام، حاصل تعلیق جنگ آمریکا و شوروی بود؛ همچنین به بهانه دفاع از ویتنام جنوبی در برابر ویتنام شمالی بود. اما جنگ علیه عراق و افغانستان دیگر مبتنی بر تعلیق هیچ جنگی نبود، در عوض به سبب اشغالگری، مبتنی بر تثبیت جنگ بود. بنابراین وضعیت استثنا بدل به وضعیت عادی شد. به بیان دیگر، آمریکا جنگ را بدل به قاعده کرد. تاسیس داعش و درگیر کردن ایران در عراق و سوریه، بخشی از پروژه قاعده کردن جنگ و وارد کردن ایران به بازی جنگ - صلح بود. پیش از این، جنگ دائم اسرائیل علیه مردم منطقه بخشی از این قاعده کردن و همیشگی کردن جنگ است. 
3- انحصار زور مشروع، یکی از خصوصیات مطلق دولت و شروط تحقق حاکمیت است. اما این انحصار، زور را تعلیق می‌کند؛ گویی همچون شمشیر داموکلس، آویزان و بالای سر همه از جمله حاکمان و مردم عادی است تا آنها را از خشونت و تعدی بازدارد. از پادشاهی‌های استبدادی تا دموکراسی‌های غربی، مبتنی بر این انحصار و تعلیق خشونت هستند. در بعد خارجی اما دولت‌های مدرن ـ مشخصاً آمریکا و رژیم موقت صهیونیستی ـ خشونت در قامت جنگ را بدل به قاعده کرده‌اند. 
4- دولت‌های مدعی صلح، خود عامل اصلی جنگ بوده‌اند. در دنیای قبل از سازمان ملل، دولت‌ها بعضاً ستایشگر جنگ بودند.  غرب کنونی اما می‌گوید «شما جنگ کن، نسل‌کشی کن، ولی آن را دفاع از دموکراسی بخوان!». حمله بوش به افغانستان و عراق و حمله رژیم غاصب به غزه و لبنان بر همین مدار است. تجاوز را دفاع می‌خوانند و نه جنگ، تا صلح را تعلیق کنند. طی این اقدام، صلح هم بدل به ابزار فشار و مکمل جنگ‌افروزی می‌شود. 
5- جمهوری اسلامی از آغاز جنگ را تعلیق کرده است و بی‌آنکه خود را گرفتار دوگانه غربی جنگ - صلح کند، یگانه‌ دفاع - امنیت را تثبیت کرده است. امنیت ایران که بسیاری آن را برتر از امنیت آمریکا و کشورهای اروپایی می‌دانستند، درست از ابتنای ایران بر وضعیت قاعده و عدم اتکای ذاتی به استثنا و جنگ برخاست.  
 پس از ۱۱ سپتامبر 2001، آنها با توسل به امر استثنا و شعله‌ور کردن اطراف ایران، کوشیدند کشورمان را به سمت وضعیت غیرعادی برده و مانع تثبیت و ترویج الگوی امنیتی ایران یا ایران امن شوند. پیدایش داعش و تحریم‌های بی‌سابقه علیه تهران و سایر عوامل همه مبتنی بر تلاش برای خارج کردن ایران از تعلیق جنگ و درانداختن آن به وضعیت تعلیق صلح بود. 
6- تحلیل تاج‌زاده مبنی بر تعلیقی خواندن وضعیت ایران و میان جنگ و صلح بودن آن، تحلیلی نامنطبق با ایران است، چراکه ایران خود را گرفتار دوگانه غربی جنگ - صلح نکرده، بلکه مبتنی بر یگانه دفاع - امنیت است. اوج توان دفاعی ایران همزمان و ملازم با امنیت کم‌نظیر ایران است. جامعه مقاوم و دکترین مقاومت، دکترین تحریم و ترور را به زانو درآورد. کارشناسان غربی هم اعتراف دارند هیچ کشوری مثل ایران نمی‌توانست در برابر تحریم‌های آمریکا و غرب پایداری کند. اگر ایران وارد بازی و دوگانه جنگ - صلح می‌شد، تزلزل و تسلیم در برابر خواست غرب سرنوشت محتوم آن بود، بویژه آنکه مقصود غرب از صلح، چیزی جز تسلیم و تضعیف نیست.
۷- نکته پایانی، درباره اساس منطق نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران است. این اساس، آن اسانس‌ و جوهره‌ای است که از دل آن اسوه‌ها درمی‌آید. به زبان ساده، اینکه تنها جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی قادر به تربیت اسطوره‌هایی چون شهید سردار سپهبد حاج‌قاسم سلیمانی است، امری مستثنا است که البته مدام در حال تکثیر و تربیتند. اساس مورد اشاره، کارکرد متمایز و ممتاز عقل در جمهوری اسلامی است. به این معنا که در برابر عقل در گفتمان غربی و غربگرا که عامل تامین منافع، محافظه‌کاری، ترس یا نهایتاً احتیاط است، عقل در گفتمان انقلاب اسلامی، مبنای تأمین [امنیت]، تحقق مصالح عالی بشری و فرایض دینی، شجاعت و حتی شهادت است، بنابراین از عقل معاش و عقل اقتصادی (انسان اقتصادی) فراروی کرده و با ایده حقیقت (خرد) و اراده الهی مقارن می‌شود. رهبر حکیم انقلاب اسلامی بر این اساس است که موضع عقلانی و منطقی جمهوری اسلامی را عامل تسلیم‌ناپذیری آن قلمداد کردند. ایشان در نماز جمعه نصر (۱۳ مهر ۱۴۰۳) از عقلانیت و منطق برتر انقلاب اسلامی سخن گفتند و مواجهه با رژیم غاصب قدس را که نمود نمادین آن عملیات‌های وعده صادق است، فراتر از انتقام به معنای رایج و مصطلح دانستند.  
مطابق آنچه گفته شد، به کسانی چون تاج‌زاده و همفکران او باید گفت شرایط امنیتی ایران، تعقلی است نه تعلیقی به معنایی که آنها ادعا می‌کنند.

Page Generated in 0/0067 sec