printlogo


کد خبر: 295690تاریخ: 1403/9/12 00:00
یادداشت روز
کشورهای عرب، آرمان فلسطین و مسأله مقاومت

حسین میرزایی*: کشورهای عرب به طور سنتی همواره در تکاپو هستند تا مساله فلسطین را به‌مثابه امری مرتبط با کشورهای عرب نشان دهند ولی آنچه مسلم است اینکه هر کدام از این کشورها، نه از منظر انسانی و اسلامی، بلکه از دید منافع ملی خود به این بحران نگاه می‌کنند. هر کدام از این کشورها با توجه به منافع ملی‌شان تلاش کرده‌اند خود را به عنوان یکی از کنشگران مهم این درگیری معرفی کنند. 
فلسطینی‌ها در حال تجربه نسل‌کشی کم‌سابقه‌ای هستند که جهان هنوز اقدامی جدی برای توقف آن انجام نداده است. اما منهای کشورهای حوزه مقاومت که به طور موثر در پی مقابله با این نسل‌کشی هستند، کشورهای عرب دیگر، بویژه کشورهای حاشیه مدیترانه، علاقه‌ای به پایان این درگیری ندارند. به نظر می‌رسد آرمان فلسطین به یک اهرم سیاسی داخلی قدرتمند برای این کشورها تبدیل شده است: جلب نظر مردم به نفع بقای دولت‌های حاکم! 
از سوی دیگر اگر مردم کشورهای عرب خود را در یک پیکره واحد عربی ـ اسلامی ببینند، دولت‌های آنها بر اساس حسی ملی‌گرایانه، تمایل این چنینی نشان نمی‌دهند، مانند رقابت بین مراکش و الجزایر یا تونس و مصر. در واقع نپذیرفتن اسرائیل، به گرد هم‌ آوردن این کشورها، برای مثال در نشست‌های اتحادیه عرب کمک می‌کند، بنابراین برای اینکه این توافق‌ها و ملاقات‌ها دوام بیاورد، آنها منافع زیادی در ادامه درگیری دارند. به نظر این دولت‌های منفعل، اگر درگیری اسرائیل و فلسطین پایان یابد، اسرائیل می‌تواند حتی قدرتمندتر شود و در آینده تهدیدی جدی برای کشورهای آنها باشد. تولید ناخالص داخلی رژیم اشغالگر اسرائیل (۵۲۵ میلیارد دلار) در حال حاضر از مجموع تولید ناخالص داخلی همه این کشورها بیشتر است. این درگیری و بویژه تخریب وجهه اسرائیل، همچنین زیان‌های اقتصادی ناشی از فراخوان‌ها برای تحریم، همچنان مانعی است که اسرائیل را از تبدیل شدن به یک قدرت بازمی‌دارد. 
برای کشورهای عرب، وضعیت بیت‌المقدس یکی از موانع اساسی بر سر راه ایجاد کشور فلسطین است. بدین شکل که از دید برخی کشورهای عرب، اگر فلسطین این مکان مقدس (مسجدالاقصی) را از آن خود کند، مطابق رقابت‌های اعراب، ممکن است برای آنها چندان خوشایند نباشد. شاید بتوان این طور گفت که درباره کشورهای عرب خارج از محور مقاومت، اشتیاقی برای پایان درگیری و نابودی اسرائیل دیده نمی‌شود. 
شاید تنها کشور عربی که واقعا علاقه‌مند پایان درگیری در فلسطین است، عربستان باشد. در واقع، بن‌سلمان خواهان عادی‌سازی روابط کشورش با اسرائیل بوده و هست، زیرا برای رسیدن به اهدافش به ثبات در غرب آسیا نیاز دارد. 
از نظر عادی‌سازی سیاسی، عربستان شاهد توافقنامه آبراهام (2020)، بین اسرائیل و امارات عربی متحده، همچنین اسرائیل و بحرین بود. عربستان می‌دید با این توافقات طی ۴ سال، مثلا تجارت دوجانبه امارات و اسرائیل از تجارت فرانسه و اسرائیل بیشتر شده است، بنابراین جنبه سیاسی - اقتصادی در اینجا برجسته می‌شود، به نحوی که این توافق‌های حتی پس  از 7 اکتبر 2023 از سوی امارات یا بحرین مورد تردید قرار نگرفته است. 
بن‌سلمان در چارچوب نیاز به ثبات در منطقه، تمایل دارد این «عادی‌سازی سیاسی کلاسیک» را با «عادی‌سازی مذهبی» بین مکه و اورشلیم گسترش دهد. در واقع او که اماکن مقدس مدینه و مکه را تحت کنترل دارد، به دنبال تبدیل شدن به رهبر معنوی کل جهان سنی ‌مذهب است. از این رو به صورت تلویحی این اراده را نشان داده که می‌تواند مدیریت مسجدالاقصی را نیز به دست بگیرد. 
بن‌سلمان برای رسیدن به این هدف، بسیار تمایل دارد همان کسی باشد که مساله اسرائیل و فلسطین را برای همیشه تاریخ‌ حل کند. برای انجام این کار، وی از نظر روش، بر آنچه در کشورهای خلیج ‌فارس  اتفاق افتاده متکی است: یعنی فرستادن دانشجو به بهترین دانشگاه‌های جهان برای یادگیری نحوه ساخت و مدیریت کشورشان. او می‌خواهد این الگو را بازتولید کند تا در نهایت توسعه کشور فلسطین را نیز در دستور کار قرار دهد. 
آنچه مسلم است مذاکرات بین سعودی و اسرائیل هرگز متوقف نشده است، بویژه که این مذاکرات تحت نظارت و تشویق آمریکا قرار دارد. در شرایط کنونی، جبهه غرب، در آسیا با روسیه، چین، کره‌شمالی و ایران مواجه است و هر گونه یافتن متحد در این منطقه برای او سودمند خواهد بود.
بن‌سلمان ابتدا برای عادی‌سازی سیاسی با اسرائیل ۲ شرط تعیین کرد: اول دریافت مقادیری تجهیزات نظامی و دوم، تثبیت صلح اسرائیل و فلسطین. سعودی که نتوانست هیچکدام از این دو را به دست آورد، اعلام کرد قصد دارد سطح درگیری با دشمن خودخوانده خود، یعنی ایران را کاهش دهد. به این ترتیب، عربستان و ایران 10 مارس 2023 با شکستن منطق بلوک به بلوک آمریکا اعلام کردند توافقنامه‌ای را برای ازسرگیری روابط دیپلماتیک امضا خواهند کرد. در نهایت آمریکا نیز برای نگه داشتن عربستان در بازی‌های منطقه‌ای خود وعده داد یک نیروگاه هسته‌ای غیرنظامی به بن‌سلمان تحویل دهد.  
در جریان جنگ اخیر میان فلسطین و رژیم صهیونیستی با وجود یکپارچگی ملت‌های مسلمان در حمایت از آرمان فلسطین و باریکه غزه اما متأسفانه در عمل هر کدام از دولت‌های عرب موضع متفاوتی در «حمایت» یا «عدم حمایت» از گروه حماس و غزه اتخاذ کردند.  
با عملیات توفان الاقصی و تحولات سیاسی ناشی از آن، کشورهای عرب مواضع خود را در چارچوب ملی، شورای همکاری خلیج‌ فارس، اتحادیه عرب، سازمان همکاری‌ اسلامی و کمیته منبعث از اجلاس سران عرب و اسلامی، در اشکال گوناگون (صدور بیانیه، مصاحبه، اعلام مواضع رسمی، بیانیه‌های پایانی اجلاس سران) اعلام کردند. واقعیت میدانی نشان می‌دهد کنشگری هرکدام از کشورهای عرب به هم‌افزایی ختم نشده بلکه بیشتر نشان‌دهنده نوعی رقابت میان بازیگران منطقه‌ای در این بحران است. ایران ضمن نگاه انسانی به بحران فعلی، بسیار تلاش کرده است از موقعیت عربی - اسلامی فلسطین برای اتحاد جهان اسلام در برابر اسرائیل کمک بگیرد. هر چند این تلاش تاکنون به نتیجه ملموس نرسیده اما به نظر تا زمانی که اراده و اقدام عملی بین حاکمان جهان اسلام شکل نگیرد، نابودی ظلم اسرائیل در منطقه سهل‌الوصول نباشد. 
مردم‌شناس، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی *

Page Generated in 0/0067 sec